موسیقی ایرانی
دلکش و محمودی خوانساری
«صفای بهاران»
شادی با تو رسیده به خانه من
روشن شد زتو بزم شبانه من
بی تو با شب وماه وچمن چکنم
روزی گر نرسی تو به من چکنم
از هر غنچه بهانه دگر گذرم
از هر گل چون نسیم سحر گذرم
اسان از همه عالم گر گذرم
مشکل که از سر عشق تو درگذرم
مست توام مست توام دیوانه ی تو
مست تو ام مست توام می زده پیمانه ی تو
من همچون گیاهم تو ابر بهاران
عشقت به تنم جان بخشیده چون باران
تو چشمه ی نوشی ای شهد جاودانی
از هر چه بگویم تو شیرین تر از جانی
* * *
من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم
تو به یک جرعه دیگر ببری از دستم
هر چه کوته نظرانند بر ایشان پیمای
که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم
به حق مهر و وفایی که میان من و توست
که نه مهر از تو بریدم نه به کس پیوستم
پیش از آب و گل من در دل من مهر تو بود
با خود آوردم از آن جا نه به خود بربستم
شعر #حضرت_سعدی
خوانندگان:
#بانودلکش و #محمودی_خوانساری
آهنگ #اصغر_زارع
ویلن #اسدالله_ملک
شادی با تو رسیده به خانه من
روشن شد زتو بزم شبانه من
بی تو با شب وماه وچمن چکنم
روزی گر نرسی تو به من چکنم
از هر غنچه بهانه دگر گذرم
از هر گل چون نسیم سحر گذرم
اسان از همه عالم گر گذرم
مشکل که از سر عشق تو درگذرم
مست توام مست توام دیوانه ی تو
مست تو ام مست توام می زده پیمانه ی تو
من همچون گیاهم تو ابر بهاران
عشقت به تنم جان بخشیده چون باران
تو چشمه ی نوشی ای شهد جاودانی
از هر چه بگویم تو شیرین تر از جانی
* * *
من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم
تو به یک جرعه دیگر ببری از دستم
هر چه کوته نظرانند بر ایشان پیمای
که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم
به حق مهر و وفایی که میان من و توست
که نه مهر از تو بریدم نه به کس پیوستم
پیش از آب و گل من در دل من مهر تو بود
با خود آوردم از آن جا نه به خود بربستم
شعر #حضرت_سعدی
خوانندگان:
#بانودلکش و #محمودی_خوانساری
آهنگ #اصغر_زارع
ویلن #اسدالله_ملک