🔷شماره ۹۵۸۹:
🍃 «#محبت» چون بهغايت رسد، آن را #عشق خوانند؛ «العشق محبّة مفرطة». و «عشق» خاصّتر از «محبّت» است؛ زيرا كه همه عشقى «محبّت» باشد، امّا همه محبّتى «عشق» نباشد.
و «محبّت» خاصّتر از «#معرفت» است؛ زيرا كه همه محبّتى «معرفت» باشد، امّا همه معرفتى «محبّت» نباشد.
🍃و از «معرفت» دو چيز متقابل تولّد كند كه آن را «محبّت» و «عداوت» خوانند؛
_زيرا كه «معرفت» يا به چيزى خواهد بودن، مناسب و ملايم جسمانى يا روحانى، كه آن را «خير محض» خوانند و «كمال مطلق» خوانند، و نفسِ انسان طالب آن است و خواهد كه خود را بدانجا رساند و كمال حاصل كند؛
_ يا بهچيزى خواهد بودن كه نه ملايم بُوَد و نه مناسب، خواه جسمانى و خواه روحانى كه آن را «شرّ محض» خوانند و «نقص مطلق» خوانند. و نفس انسانى دائما از آنجا میگريزد [و از آنجاش نفرتى طبيعى حاصل میشود]،
و از اوّل «محبّت» خيزد و از دوم «عداوت».
🍃 پس اوّلپايه «معرفت» است، و دوّمپايه «محبّت»، و سوّمپايه «عشق». و به عالم «عشق» كه بالاى همه است نتوان رسيدن تا از معرفت و محبّت دو پايه نردبان نسازد و معنى «خطوَطين و قد وصلت» اين است. و همچنانكه عالم عشق، منتهاى عالم معرفت و محبّت است؛ و اصل او منتهاى عُلماى راسخ و حكماى متألّه باشد و از اينجا گفتهاند:
عشق هيچ آفريده را نبوَد
عاشقى جز رسيده را نبوَد
📚مونسالعشاق، در مجموعۀ مصنّفات #شيخاشراق، ج3، ص286.
🍃 «#محبت» چون بهغايت رسد، آن را #عشق خوانند؛ «العشق محبّة مفرطة». و «عشق» خاصّتر از «محبّت» است؛ زيرا كه همه عشقى «محبّت» باشد، امّا همه محبّتى «عشق» نباشد.
و «محبّت» خاصّتر از «#معرفت» است؛ زيرا كه همه محبّتى «معرفت» باشد، امّا همه معرفتى «محبّت» نباشد.
🍃و از «معرفت» دو چيز متقابل تولّد كند كه آن را «محبّت» و «عداوت» خوانند؛
_زيرا كه «معرفت» يا به چيزى خواهد بودن، مناسب و ملايم جسمانى يا روحانى، كه آن را «خير محض» خوانند و «كمال مطلق» خوانند، و نفسِ انسان طالب آن است و خواهد كه خود را بدانجا رساند و كمال حاصل كند؛
_ يا بهچيزى خواهد بودن كه نه ملايم بُوَد و نه مناسب، خواه جسمانى و خواه روحانى كه آن را «شرّ محض» خوانند و «نقص مطلق» خوانند. و نفس انسانى دائما از آنجا میگريزد [و از آنجاش نفرتى طبيعى حاصل میشود]،
و از اوّل «محبّت» خيزد و از دوم «عداوت».
🍃 پس اوّلپايه «معرفت» است، و دوّمپايه «محبّت»، و سوّمپايه «عشق». و به عالم «عشق» كه بالاى همه است نتوان رسيدن تا از معرفت و محبّت دو پايه نردبان نسازد و معنى «خطوَطين و قد وصلت» اين است. و همچنانكه عالم عشق، منتهاى عالم معرفت و محبّت است؛ و اصل او منتهاى عُلماى راسخ و حكماى متألّه باشد و از اينجا گفتهاند:
عشق هيچ آفريده را نبوَد
عاشقى جز رسيده را نبوَد
📚مونسالعشاق، در مجموعۀ مصنّفات #شيخاشراق، ج3، ص286.
🍂#محبّت عبارتست از میل تمام به سوی کسی یا چیزی، و این معنی؛
🔅اگر از حقّ باشد آن را «محبّت» خوانند؛ «یُحبّهم» (مائده/54) و جایی دیگر «فأحببتُ».
🔅و اگر از #سالککامل باشد هم «محبّت» بود ؛«یُحبّونه».
🔅و اگر از متوسّط باشد «#عشق » باشد: «من عشق و عفّ، ثمّ کتم فمات، مات شهیداً».
🔅و اگر از مبتدی باشد «#ارادت» خوانند.
🔅و اگر از عامّه باشد «#شهوت» باشد.
📚 #نصوصالخصوصفیترجمةالفصوص
✍️رکن الدین مسعود شیرازی
فصّ عيسوی
باب الغلیان
غلیان دردیست که در سر نزول کند
و ظاهر و باطن را مشغول کند
سر یاران برباید
سر از ان یابد که ظاهر را بارکند
و باطن را در سر ان کار کند
بار باطن بر ظاهر است
و ظاهر نشان سر است
این غلیان غلبه سلطان حقیقت است
که بر سپاه بشریت زند قوله تعالی:
ان الملوک اذا دخلا قربه افسدوها
چون در اید خانه غارت و ویران کند
و عیب و علت عیان کند
و عقل را محجوب کند
و مرد را در شوق "مغلوب" کند
نتواند اداب بساط نگاه داشتن
عاجز اید از طرب و نشاط
و پای نهد در بساط
عادت عاشق خانه فروشی است
معشوق را عاشق "حلقه" به گوشی است
دوست را فرمان باشد
و حکم وی روان باشد
و فرمان فرمان دوست
و حکم "حکم" دوست......
#جناب_خواجه_عبدالله_انصادی
#محبت_نامه
غلیان دردیست که در سر نزول کند
و ظاهر و باطن را مشغول کند
سر یاران برباید
سر از ان یابد که ظاهر را بارکند
و باطن را در سر ان کار کند
بار باطن بر ظاهر است
و ظاهر نشان سر است
این غلیان غلبه سلطان حقیقت است
که بر سپاه بشریت زند قوله تعالی:
ان الملوک اذا دخلا قربه افسدوها
چون در اید خانه غارت و ویران کند
و عیب و علت عیان کند
و عقل را محجوب کند
و مرد را در شوق "مغلوب" کند
نتواند اداب بساط نگاه داشتن
عاجز اید از طرب و نشاط
و پای نهد در بساط
عادت عاشق خانه فروشی است
معشوق را عاشق "حلقه" به گوشی است
دوست را فرمان باشد
و حکم وی روان باشد
و فرمان فرمان دوست
و حکم "حکم" دوست......
#جناب_خواجه_عبدالله_انصادی
#محبت_نامه
#محبت_خداوند
تصور این که پروردگار چه قدر ما را دوست دارد در عمر ما و زندگی ما در بهشت و در ابدیت ما نمی گنجد
ما هرگز نخواهیم فهمید
نشانه هایی برای ما گذاشته مانند وجود مقدس پیامبر اکرم , حضرات معصومین, پیامبران الهی , فرشتگان و همه و همه
که فرشتگان يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ اند
فرشتگان, انسان را دوست دارند چرا که انسان ها رنگ الهی گرفته اند , رنگ خداوند را دارند , رنگ محبوبشان را دارند و بلکه از جنس محبوبند
بلکه تعین و حضور محبوبند....
ما جدای از خداوند نیستیم.
فرشتگان و آنها که در عالم وحدتند ما را به شکل موجودی جدا از حق نمی بینند , حضور خداوند را می بینند ,می گویند ایشان حضور خداوند است
او از خودش چیزی ندارد , جاء الحق است, حق است
پس بیاییم صدای پروردگار که ما را به خودش دعوت می کند را بشنویم
استاد (سایه)
تصور این که پروردگار چه قدر ما را دوست دارد در عمر ما و زندگی ما در بهشت و در ابدیت ما نمی گنجد
ما هرگز نخواهیم فهمید
نشانه هایی برای ما گذاشته مانند وجود مقدس پیامبر اکرم , حضرات معصومین, پیامبران الهی , فرشتگان و همه و همه
که فرشتگان يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ اند
فرشتگان, انسان را دوست دارند چرا که انسان ها رنگ الهی گرفته اند , رنگ خداوند را دارند , رنگ محبوبشان را دارند و بلکه از جنس محبوبند
بلکه تعین و حضور محبوبند....
ما جدای از خداوند نیستیم.
فرشتگان و آنها که در عالم وحدتند ما را به شکل موجودی جدا از حق نمی بینند , حضور خداوند را می بینند ,می گویند ایشان حضور خداوند است
او از خودش چیزی ندارد , جاء الحق است, حق است
پس بیاییم صدای پروردگار که ما را به خودش دعوت می کند را بشنویم
استاد (سایه)
#محبت_پیامبر
در کتاب شریف سنن النبی , درباره صفات پیامبر (ص) فرموده اند : ««برترین افراد در نزد ایشان کسی بود که خیر دیگران را بخواهد»»
برای رسول خدا , مهم محبت بود.
خودشان سرشار از محبت بودند و هر کسی را که اهل محبت بود را بیشتر دوست داشتند .
بزرگترین آدم ها در نزد ایشان کسی بود که اهل محبت بود پس ما هم اهل محبت باشیم .
راه زیستن, آن گونه که پیامبر دوست داشته باشد این است که محبت کنیم , اگر میخواهیم پیامبر به ما توجه داشته باشد راهش این است که خلق خدا را دوست داشته باشیم و آنها که به خدا نزدیک ترند را بیشتر توجه کنیم .
استاد (سایه)
در کتاب شریف سنن النبی , درباره صفات پیامبر (ص) فرموده اند : ««برترین افراد در نزد ایشان کسی بود که خیر دیگران را بخواهد»»
برای رسول خدا , مهم محبت بود.
خودشان سرشار از محبت بودند و هر کسی را که اهل محبت بود را بیشتر دوست داشتند .
بزرگترین آدم ها در نزد ایشان کسی بود که اهل محبت بود پس ما هم اهل محبت باشیم .
راه زیستن, آن گونه که پیامبر دوست داشته باشد این است که محبت کنیم , اگر میخواهیم پیامبر به ما توجه داشته باشد راهش این است که خلق خدا را دوست داشته باشیم و آنها که به خدا نزدیک ترند را بیشتر توجه کنیم .
استاد (سایه)
بایزید بسطامی را گفتند: درویشی چیست؟
گفت آنکه کسی را در کنج خویش پای به گنجی فرو شود، و در آن گنج گوهری یابد، آن را #محبت گویند. هرکه آن گوهر یافت او درویش است
گفت آنکه کسی را در کنج خویش پای به گنجی فرو شود، و در آن گنج گوهری یابد، آن را #محبت گویند. هرکه آن گوهر یافت او درویش است
#محبت_پیامبر
در کتاب شریف سنن النبی , درباره صفات پیامبر (ص) فرموده اند : ««برترین افراد در نزد ایشان کسی بود که خیر دیگران را بخواهد»»
برای رسول خدا , مهم محبت بود.
خودشان سرشار از محبت بودند و هر کسی را که اهل محبت بود را بیشتر دوست داشتند .
بزرگترین آدم ها در نزد ایشان کسی بود که اهل محبت بود پس ما هم اهل محبت باشیم .
راه زیستن, آن گونه که پیامبر دوست داشته باشد این است که محبت کنیم , اگر میخواهیم پیامبر به ما توجه داشته باشد راهش این است که خلق خدا را دوست داشته باشیم و آنها که به خدا نزدیک ترند را بیشتر توجه کنیم .
سایه
در کتاب شریف سنن النبی , درباره صفات پیامبر (ص) فرموده اند : ««برترین افراد در نزد ایشان کسی بود که خیر دیگران را بخواهد»»
برای رسول خدا , مهم محبت بود.
خودشان سرشار از محبت بودند و هر کسی را که اهل محبت بود را بیشتر دوست داشتند .
بزرگترین آدم ها در نزد ایشان کسی بود که اهل محبت بود پس ما هم اهل محبت باشیم .
راه زیستن, آن گونه که پیامبر دوست داشته باشد این است که محبت کنیم , اگر میخواهیم پیامبر به ما توجه داشته باشد راهش این است که خلق خدا را دوست داشته باشیم و آنها که به خدا نزدیک ترند را بیشتر توجه کنیم .
سایه
باب الانس
انس تسکین نیران جلالست
و تمکین عاشق در میدان جمال
انس "جراحت فراق" براحت درد کشتن است
و دوست با دوست گستاخ کار شدن
و نشان انس انست که از خلق دور شود
و از خود نفور شود
و از کل اوصاف خلقیت بپرهیزد
و در ظل حمایت حق گریزد
انس را معانی عظیم است....
#جناب_خواجه_عبدالله_انصاری
#محبت_نامه
انس تسکین نیران جلالست
و تمکین عاشق در میدان جمال
انس "جراحت فراق" براحت درد کشتن است
و دوست با دوست گستاخ کار شدن
و نشان انس انست که از خلق دور شود
و از خود نفور شود
و از کل اوصاف خلقیت بپرهیزد
و در ظل حمایت حق گریزد
انس را معانی عظیم است....
#جناب_خواجه_عبدالله_انصاری
#محبت_نامه
معنای #محبت_الهی این است که خدای تعالی ما را دوست می دارد برای ما و برای خودش.
اما دلیل آنکه ما را برای خودش دوست می دارد این جمله است که فرمود:
«احببت ان اعرف فخلقت اليهم فعرفونی.»
پس ما را نیافریند جز برای خودش تا ما او را بشناسیم.
شیخ محی الدین ابن عربی
اما دلیل آنکه ما را برای خودش دوست می دارد این جمله است که فرمود:
«احببت ان اعرف فخلقت اليهم فعرفونی.»
پس ما را نیافریند جز برای خودش تا ما او را بشناسیم.
شیخ محی الدین ابن عربی
✨🕊
فقط یک خویش وجود دارد.
زمانی که آن خویش را بشناسی دیگران هم همان خویش خواهند شد،
دنیا همان خویش خواهد شد،
درختان، آسمان، سیارات و کل کیهان همان خویش است بنابرین هر جا بروی و هر کاری انجام دهی خویش را خواهی دید و خویش همیشه #عشق و #محبت و #صلح و #سعادت است.
از آنجاییکه تو دیگر چیزی را جدای از خودت نمیبینی دیگر چیزی نمیتواند تو را ناراحت کند به این خاطر که تو در حال دیدن خویشات هستی.
رابرت_آدامز
فقط یک خویش وجود دارد.
زمانی که آن خویش را بشناسی دیگران هم همان خویش خواهند شد،
دنیا همان خویش خواهد شد،
درختان، آسمان، سیارات و کل کیهان همان خویش است بنابرین هر جا بروی و هر کاری انجام دهی خویش را خواهی دید و خویش همیشه #عشق و #محبت و #صلح و #سعادت است.
از آنجاییکه تو دیگر چیزی را جدای از خودت نمیبینی دیگر چیزی نمیتواند تو را ناراحت کند به این خاطر که تو در حال دیدن خویشات هستی.
رابرت_آدامز
معنای #محبت_الهی این است که خدای تعالی ما را دوست می دارد برای ما و برای خودش.
اما دلیل آنکه ما را برای خودش دوست می دارد این جمله است که فرمود:
«احببت ان اعرف فخلقت اليهم فعرفونی.»
پس ما را نیافریند جز برای خودش تا ما او را بشناسیم.
شیخ محی الدین ابن عربی
اما دلیل آنکه ما را برای خودش دوست می دارد این جمله است که فرمود:
«احببت ان اعرف فخلقت اليهم فعرفونی.»
پس ما را نیافریند جز برای خودش تا ما او را بشناسیم.
شیخ محی الدین ابن عربی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#انگیزشی
#عشق و جادوی #محبت
#حضرت_مولانا :
از محبت، تلخها شیرین شود
وز محبت، مسها زرین شود
ازمحبت دُردها صافی شود
وز محبت دَردها شافی شود
از محبت خارها گل می شود
وز محبت سرکه ها مُل می شود
از محبت دار، تختی می شود
وز محبت بار، بختی می شود
از محبت سِجن، گلشن می شود
بی محبت روضه گُلخَن می شود
از محبت، نار، نوری می شود
وز محبت دیو حوری می شود
از محبت سنگ، روغن می شود
بی محبت موم، آهن می شود
از محبت حزن شادی می شود
وز محبت غول هادی می شود
از محبت نیش نوشی می شود
وز محبت شیر موشی می شود
از محبت سُقم صحت می شود
وز محبت قهر، رحمت می شود
از محبت مرده، زنده می شود
وز محبت شاه بنده می شود
این محبت هم نتیجه دانش است
کی گزافه بر چنین تختی نشست؟
#عشق و جادوی #محبت
#حضرت_مولانا :
از محبت، تلخها شیرین شود
وز محبت، مسها زرین شود
ازمحبت دُردها صافی شود
وز محبت دَردها شافی شود
از محبت خارها گل می شود
وز محبت سرکه ها مُل می شود
از محبت دار، تختی می شود
وز محبت بار، بختی می شود
از محبت سِجن، گلشن می شود
بی محبت روضه گُلخَن می شود
از محبت، نار، نوری می شود
وز محبت دیو حوری می شود
از محبت سنگ، روغن می شود
بی محبت موم، آهن می شود
از محبت حزن شادی می شود
وز محبت غول هادی می شود
از محبت نیش نوشی می شود
وز محبت شیر موشی می شود
از محبت سُقم صحت می شود
وز محبت قهر، رحمت می شود
از محبت مرده، زنده می شود
وز محبت شاه بنده می شود
این محبت هم نتیجه دانش است
کی گزافه بر چنین تختی نشست؟
در روح الارواح امده است که
شهباز محبت از شجر عزت درپرید...
به عرش رسید عظمت دید درگذشت،
به کرسی رسید وسعت دید درگذشت،
به بهشت رسید نعمت دید درگذشت،
به خاک رسید #محنت دید بر وی نشست.!
کروبیان از عالم خود ندا کردند و گفتند
ای وصف پادشاهی تو را با خاک
یک درجه ی اشنائی
خاک را از تو به چه نسبت روشنائی؟
گفت: او #محنت من دارد من #محبت او
نقطه که او بر زبر دارد من در زیر دارم ،
و #عشق در محلی که اثبات یابد
مر آن را زیر و زبر کند
که؛جعلنا عالیها سافلها.
#عین القضات همدانی
شهباز محبت از شجر عزت درپرید...
به عرش رسید عظمت دید درگذشت،
به کرسی رسید وسعت دید درگذشت،
به بهشت رسید نعمت دید درگذشت،
به خاک رسید #محنت دید بر وی نشست.!
کروبیان از عالم خود ندا کردند و گفتند
ای وصف پادشاهی تو را با خاک
یک درجه ی اشنائی
خاک را از تو به چه نسبت روشنائی؟
گفت: او #محنت من دارد من #محبت او
نقطه که او بر زبر دارد من در زیر دارم ،
و #عشق در محلی که اثبات یابد
مر آن را زیر و زبر کند
که؛جعلنا عالیها سافلها.
#عین القضات همدانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#محبت
.. خواجه عبد الله انصاری:
اگر بسته ی عشقی خلاصی مجوی...
و اگر کشته ی عشقی قصاص مجوی...
که عشق آتشی سوزان است و بحری بی پایان است و هم جان است و هم جان را جانان است و قصه ی بی پایان است و درد بی درمان است و عقل در ادراک وی حیران است و دل از دریافت وی ناتوان است.
نهان کننده ی عیان است و عیان کننده ی نهان است ...
اگر خاموش باشد دل را چاک کند و از غیر خودش پاک کند...
عشق درد نیست ولی به درد آرد...
بلا نیست ولیکن بلا را به سر مرد آورد...
چنان که علت حیات است و همچنان سبب ممات است...
هرچند مایه ی راحت است پیرایه ی آفتاب است...
محبت محب را سوزد نه محبوب را و عشق طالب را سوزد نه مطلوب را....
شرح عشق ار من بگویم بر دوام
صد قیامت بگذرد و آن نا تمام
_______________
محبت نامه - باب العشق
.. خواجه عبد الله انصاری:
اگر بسته ی عشقی خلاصی مجوی...
و اگر کشته ی عشقی قصاص مجوی...
که عشق آتشی سوزان است و بحری بی پایان است و هم جان است و هم جان را جانان است و قصه ی بی پایان است و درد بی درمان است و عقل در ادراک وی حیران است و دل از دریافت وی ناتوان است.
نهان کننده ی عیان است و عیان کننده ی نهان است ...
اگر خاموش باشد دل را چاک کند و از غیر خودش پاک کند...
عشق درد نیست ولی به درد آرد...
بلا نیست ولیکن بلا را به سر مرد آورد...
چنان که علت حیات است و همچنان سبب ممات است...
هرچند مایه ی راحت است پیرایه ی آفتاب است...
محبت محب را سوزد نه محبوب را و عشق طالب را سوزد نه مطلوب را....
شرح عشق ار من بگویم بر دوام
صد قیامت بگذرد و آن نا تمام
_______________
محبت نامه - باب العشق