" عزت مقصد بود ای ممتحن
پیچ پیچِ راه و عقبه و راهزن"
#مثنوی_مولانا دفترپنجم
📘سختی های راه نشان از بزرگیِ
مقصدی دارد که به سوی آن
می روی...
پیچ پیچِ راه و عقبه و راهزن"
#مثنوی_مولانا دفترپنجم
📘سختی های راه نشان از بزرگیِ
مقصدی دارد که به سوی آن
می روی...
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم
چون شما سوی جمادی میروید
محرم جان جمادان چون شوید
از جمادی عالم جانها روید
غلغل اجزای عالم بشنوید
فاش تسبیح جمادات آیدت
وسوسهٔ تاویلها نربایدت
چون ندارد جان تو قندیلها
بهر بینش کردهای تاویلها
که غرض تسبیح ظاهر کی بود
دعوی دیدن خیال غی بود
بلک مر بیننده را دیدار آن
وقت عبرت میکند تسبیحخوان
پس چو از تسبیح یادت میدهد
آن دلالت همچو گفتن میبود
این بود تاویل اهل اعتزال
و آن آنکس کو ندارد نور حال
چون ز حس بیرون نیامد آدمی
باشد از تصویر غیبی اعجمی
#مثنوی_معنوی
#دفترسوم
#حضرت_مولانا
با شما نامحرمان ما خامشیم
چون شما سوی جمادی میروید
محرم جان جمادان چون شوید
از جمادی عالم جانها روید
غلغل اجزای عالم بشنوید
فاش تسبیح جمادات آیدت
وسوسهٔ تاویلها نربایدت
چون ندارد جان تو قندیلها
بهر بینش کردهای تاویلها
که غرض تسبیح ظاهر کی بود
دعوی دیدن خیال غی بود
بلک مر بیننده را دیدار آن
وقت عبرت میکند تسبیحخوان
پس چو از تسبیح یادت میدهد
آن دلالت همچو گفتن میبود
این بود تاویل اهل اعتزال
و آن آنکس کو ندارد نور حال
چون ز حس بیرون نیامد آدمی
باشد از تصویر غیبی اعجمی
#مثنوی_معنوی
#دفترسوم
#حضرت_مولانا
دنیایی که مادرآن زندگی میکنیم یکی نیست ودرحقیقت دو گونه دنیاست.
مامعمولا تصورمیکنیم یک دنیا بیشتروجودندارد،وآن همین دنیایی است که جغرافیای آن رادرخارج میشناسیم واین یک گمان خطاست.
ماهمگی دریک جهان زندگی نمیکنیم بلکه به تعدادانسانهاجهان وجود دارد.ونبایدفریب جغرافیای جهان راخورد.
اصولا باید فرقی بین زنده بودن وزندگی کردن قایل شویم ما انسانهاهمه دریک جهان زنده ایم امادریک جهان زندگی نمی کنیم ماهرکدام دردنیایی که برای خود ساخته ایم زندگی میکنیم وهرکس برحسب اینکه چگونه دنیایی برای خودساخته است انسان دیگری است.
خورشیدوماه که طلوع وغروب می کنندخط زمانی را رسم می کنندکه برای همه انسانهایی که دراین جهان زندگی می کنندوحتی برای حیوانات ،سنگهاوجمادات یکسان است.
آیا این تنهازمانی است که برما میگذرد؟
ماهمه می دانیم که وقتی شادمانیم زمان بسیارزودمیگذردو وقتی غمگینیم زمان طولانی ترجلوه میکند.آنچه که ازقدیم ضرب المثل است این است که روزهای طولانی رابه سرچشمه میگیرد.ازاین نظرنبایدفریفته شدکه همه مایکسان عمرمیکنیم ووقتی بردونفر فرضابطورمساوی وازنظرفیزیکی ٧٠ سال میگذردنباید پنداشت که برآنهاواقعابه یک منوال عمرگذشته باشد.
عمری راکه برهرکدام ما می گذردنمیتوان فقط با واحدهای فیزیکی اندازه کرد.
دنیای هرکس برابربا ابعادزندگی اوست.
ماازاین به بعداین معادله رابرقرارمیکنیم:
"مرزدنیای هرکس تا آنجاست که وی تا آنجازندگی میکند".
دنیای بیرونی میتواندتنگترازدنیای شخص باشد،میتواندمعادل دنیای شخص باشدومیتواندوسیعترازآن باشد.وبسیارکسان هستندکه دنیاشان بسیار فراخترازدنیای محسوس است،دنیاهای بزرگتری دارندودرآنهازندگی میکنند.
بسته به نوع جهانهایی که انسانهادرآن زندگی میکنندزبانی راهم که برای بیان تعبیرات خودانتخاب می کنندمتفاوت خواهدبود.یعنی بیان هرشخص مبین جهان اواست.وباز نبایدگمان کردکه همه کسانی که به زبان فارسی صحبت می کنندیا انگلیسی همه همزبانند به قول مولانا:
ای بساهندو وترک همزبان
ای بسا دوترک چون بیگانگان
پس زبان همدمی خوددیگراست
همدلی ازهمزبانی برتراست
حقیقت این است که آنچه بنام تولدهای نویامرگ های اختیاری وپیش مرگ سرنوشت ،گفته شده همین پاگذاشتن ازجهانی به جهان دیگراست.
اگرجهان ماهمین جهان فیزیکی بودکه همه درآنیم دیکرتولددوم معنی نداشت یامرگ پیش ازمرگ بدن معنی نداشت .
مرگ خارجی مرگی است که براثرسرنوشت وحتم برماخواهدگذشت مرگی است که مارا ازاین جهان به جهان دیگری خواهدبرد اماماخودمان دراین جهان می توانیم اگرازدرجه رشدعقلی وروحی خاصی برخوردارباشیم به دست خودمان وبه اختیارخودبمیریم یازاده شویم.
#دکتر_سروش
#مثنوی
#مولانا
مامعمولا تصورمیکنیم یک دنیا بیشتروجودندارد،وآن همین دنیایی است که جغرافیای آن رادرخارج میشناسیم واین یک گمان خطاست.
ماهمگی دریک جهان زندگی نمیکنیم بلکه به تعدادانسانهاجهان وجود دارد.ونبایدفریب جغرافیای جهان راخورد.
اصولا باید فرقی بین زنده بودن وزندگی کردن قایل شویم ما انسانهاهمه دریک جهان زنده ایم امادریک جهان زندگی نمی کنیم ماهرکدام دردنیایی که برای خود ساخته ایم زندگی میکنیم وهرکس برحسب اینکه چگونه دنیایی برای خودساخته است انسان دیگری است.
خورشیدوماه که طلوع وغروب می کنندخط زمانی را رسم می کنندکه برای همه انسانهایی که دراین جهان زندگی می کنندوحتی برای حیوانات ،سنگهاوجمادات یکسان است.
آیا این تنهازمانی است که برما میگذرد؟
ماهمه می دانیم که وقتی شادمانیم زمان بسیارزودمیگذردو وقتی غمگینیم زمان طولانی ترجلوه میکند.آنچه که ازقدیم ضرب المثل است این است که روزهای طولانی رابه سرچشمه میگیرد.ازاین نظرنبایدفریفته شدکه همه مایکسان عمرمیکنیم ووقتی بردونفر فرضابطورمساوی وازنظرفیزیکی ٧٠ سال میگذردنباید پنداشت که برآنهاواقعابه یک منوال عمرگذشته باشد.
عمری راکه برهرکدام ما می گذردنمیتوان فقط با واحدهای فیزیکی اندازه کرد.
دنیای هرکس برابربا ابعادزندگی اوست.
ماازاین به بعداین معادله رابرقرارمیکنیم:
"مرزدنیای هرکس تا آنجاست که وی تا آنجازندگی میکند".
دنیای بیرونی میتواندتنگترازدنیای شخص باشد،میتواندمعادل دنیای شخص باشدومیتواندوسیعترازآن باشد.وبسیارکسان هستندکه دنیاشان بسیار فراخترازدنیای محسوس است،دنیاهای بزرگتری دارندودرآنهازندگی میکنند.
بسته به نوع جهانهایی که انسانهادرآن زندگی میکنندزبانی راهم که برای بیان تعبیرات خودانتخاب می کنندمتفاوت خواهدبود.یعنی بیان هرشخص مبین جهان اواست.وباز نبایدگمان کردکه همه کسانی که به زبان فارسی صحبت می کنندیا انگلیسی همه همزبانند به قول مولانا:
ای بساهندو وترک همزبان
ای بسا دوترک چون بیگانگان
پس زبان همدمی خوددیگراست
همدلی ازهمزبانی برتراست
حقیقت این است که آنچه بنام تولدهای نویامرگ های اختیاری وپیش مرگ سرنوشت ،گفته شده همین پاگذاشتن ازجهانی به جهان دیگراست.
اگرجهان ماهمین جهان فیزیکی بودکه همه درآنیم دیکرتولددوم معنی نداشت یامرگ پیش ازمرگ بدن معنی نداشت .
مرگ خارجی مرگی است که براثرسرنوشت وحتم برماخواهدگذشت مرگی است که مارا ازاین جهان به جهان دیگری خواهدبرد اماماخودمان دراین جهان می توانیم اگرازدرجه رشدعقلی وروحی خاصی برخوردارباشیم به دست خودمان وبه اختیارخودبمیریم یازاده شویم.
#دکتر_سروش
#مثنوی
#مولانا
" آینه ی دل صاف باید تا در او
وا شناسی صورت زشت از نکو"
#مثنوی_مولانا دفتردوم
📘انسان اگر دل خود را از ناخالصی ها صاف کند، قدرت تشخیص خوب و بد را خواهد یافت...
وا شناسی صورت زشت از نکو"
#مثنوی_مولانا دفتردوم
📘انسان اگر دل خود را از ناخالصی ها صاف کند، قدرت تشخیص خوب و بد را خواهد یافت...
آدمی داند که خانه حادث است
عنکبوتی نه که در وی عابث است
پشه کی داند که این باغ از کَی است
کو بهاران زاد و مرگش در دی است
کِرم کاندر چوب زاید سست حال
کَی بداند چوب را وقتِ نهال
#مثنوی_مولانا دفتر دوم
📘انسان میداند که یک خانه ساخته شده
است و سازنده دارد ولی عنکبوتی که
گوشه ای لانه کرده این حقیقت را
نمیداند
یک پشه هیچگاه متوجه نمیشود که یک
باغ چه زمانی پدید آمده زیرا او در بهار
متولد میشود و در دی ماه نیز میمیرد
کِرمی که داخل شاخه یک درخت سست
و ناتوان متولد میشود چه میداند که آن
درخت کی بصورت نهال کاشته شده
این ابیات بیانی است از اینکه موجودات
مادی و حسی نمیتوانند از دایره حواس
فراتر روند پشه و کرم و عنکبوت ،کنایه
از افرادی است که فقط به محسوسات
توجه دارند
عنکبوتی نه که در وی عابث است
پشه کی داند که این باغ از کَی است
کو بهاران زاد و مرگش در دی است
کِرم کاندر چوب زاید سست حال
کَی بداند چوب را وقتِ نهال
#مثنوی_مولانا دفتر دوم
📘انسان میداند که یک خانه ساخته شده
است و سازنده دارد ولی عنکبوتی که
گوشه ای لانه کرده این حقیقت را
نمیداند
یک پشه هیچگاه متوجه نمیشود که یک
باغ چه زمانی پدید آمده زیرا او در بهار
متولد میشود و در دی ماه نیز میمیرد
کِرمی که داخل شاخه یک درخت سست
و ناتوان متولد میشود چه میداند که آن
درخت کی بصورت نهال کاشته شده
این ابیات بیانی است از اینکه موجودات
مادی و حسی نمیتوانند از دایره حواس
فراتر روند پشه و کرم و عنکبوت ،کنایه
از افرادی است که فقط به محسوسات
توجه دارند
آدمی داند که خانه حادث است
عنکبوتی نه که در وی عابث است
پشه کی داند که این باغ از کَی است
کو بهاران زاد و مرگش در دی است
کِرم کاندر چوب زاید سست حال
کَی بداند چوب را وقتِ نهال
#مثنوی_مولانا دفتر دوم
📘انسان میداند که یک خانه ساخته شده
است و سازنده دارد ولی عنکبوتی که
گوشه ای لانه کرده این حقیقت را
نمیداند
یک پشه هیچگاه متوجه نمیشود که یک
باغ چه زمانی پدید آمده زیرا او در بهار
متولد میشود و در دی ماه نیز میمیرد
کِرمی که داخل شاخه یک درخت سست
و ناتوان متولد میشود چه میداند که آن
درخت کی بصورت نهال کاشته شده
این ابیات بیانی است از اینکه موجودات
مادی و حسی نمیتوانند از دایره حواس
فراتر روند پشه و کرم و عنکبوت ،کنایه
از افرادی است که فقط به محسوسات
توجه دارند
عنکبوتی نه که در وی عابث است
پشه کی داند که این باغ از کَی است
کو بهاران زاد و مرگش در دی است
کِرم کاندر چوب زاید سست حال
کَی بداند چوب را وقتِ نهال
#مثنوی_مولانا دفتر دوم
📘انسان میداند که یک خانه ساخته شده
است و سازنده دارد ولی عنکبوتی که
گوشه ای لانه کرده این حقیقت را
نمیداند
یک پشه هیچگاه متوجه نمیشود که یک
باغ چه زمانی پدید آمده زیرا او در بهار
متولد میشود و در دی ماه نیز میمیرد
کِرمی که داخل شاخه یک درخت سست
و ناتوان متولد میشود چه میداند که آن
درخت کی بصورت نهال کاشته شده
این ابیات بیانی است از اینکه موجودات
مادی و حسی نمیتوانند از دایره حواس
فراتر روند پشه و کرم و عنکبوت ،کنایه
از افرادی است که فقط به محسوسات
توجه دارند
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رَقْص آنجا کُن که خود را بِشْکَنی
پَنبه را از ریشِ شَهْوت بَرکَنی
رَقْص و جَولان بر سَرِ میدان کُنند
رَقْص اَنْدَر خونِ خود مَردان کُنند
چون رَهَند از دستِ خود، دَستی زَنَند
چون جَهَند از نَقصِ خود، رَقصی کُنند
مُطرِبانْشانْ از دَرون دَف میزَنَند
بَحْرها در شورَشان کَف میزَنَند
تو نبینی لیکْ بَهْرِ گوشَشان
بَرگها بَر شاخها هم کَفزَنان
تو نبینی بَرگها را کَف زدن
گوشِ دل باید، نه این گوشِ بَدَن
#مثنوی_مولوی
پَنبه را از ریشِ شَهْوت بَرکَنی
رَقْص و جَولان بر سَرِ میدان کُنند
رَقْص اَنْدَر خونِ خود مَردان کُنند
چون رَهَند از دستِ خود، دَستی زَنَند
چون جَهَند از نَقصِ خود، رَقصی کُنند
مُطرِبانْشانْ از دَرون دَف میزَنَند
بَحْرها در شورَشان کَف میزَنَند
تو نبینی لیکْ بَهْرِ گوشَشان
بَرگها بَر شاخها هم کَفزَنان
تو نبینی بَرگها را کَف زدن
گوشِ دل باید، نه این گوشِ بَدَن
#مثنوی_مولوی
کر ، امل را دان که مرگ ما شنید
مرگ خود نشنید و ، نقل خود ندید
حرص ، نابیناست ، بیند مو به مو
عیب خلقان و بگوید کو به کو
عیب خود یک ذره چشم کور او
می نبیند ، گرچه هست او عیبجو
#مثنوی_مولانا دفتر سوم
📘ناشنوا همان آرزوهای دراز توست که خبر مرگ ما را میشنود اما خبر مرگ خودش را نمیشنود
انسان آزمند در واقع نابیناست زیرا دیده باطنی ندارد معایب مردم را میبیند و همه جا عنوان میکند ولی ذره ای از عیب خود را نمیبیند
مرگ خود نشنید و ، نقل خود ندید
حرص ، نابیناست ، بیند مو به مو
عیب خلقان و بگوید کو به کو
عیب خود یک ذره چشم کور او
می نبیند ، گرچه هست او عیبجو
#مثنوی_مولانا دفتر سوم
📘ناشنوا همان آرزوهای دراز توست که خبر مرگ ما را میشنود اما خبر مرگ خودش را نمیشنود
انسان آزمند در واقع نابیناست زیرا دیده باطنی ندارد معایب مردم را میبیند و همه جا عنوان میکند ولی ذره ای از عیب خود را نمیبیند
📖 داستان چهار مرغ فتنهجو
🦆 نمادحرص و آز
🦚 نماد خودپسندی و جاهطلبی
🐔 نماد شهوترانی
🐦⬛️ نماد آرزوهای دور و دراز
#مثنوی_مولانا
دفتر پنجم، بخش ۲
#داستانهایمثنوی
#داستانصوتی
#حکایت
#قصه
📖 داستان چهار مرغ فتنهجو
🦆 نمادحرص و آز
🦚 نماد خودپسندی و جاهطلبی
🐔 نماد شهوترانی
🐦⬛️ نماد آرزوهای دور و دراز
#مثنوی_مولانا
دفتر پنجم، بخش ۲
#داستانهایمثنوی
#داستانصوتی
#حکایت
#قصه
Telegram
attach 📎