الهـی:
شكرت كه از تقلید رَسْتَم و به تحقیق پیوستم.
الهـی:
تو پاك آفریدهای، ما آلوده كردهایم.
الهـی:
پیشانی بر خاك نهادن آسان است،
دل از خاک برداشتن دشوار است.
#الهینامه
#حسنزاده_آملی
شكرت كه از تقلید رَسْتَم و به تحقیق پیوستم.
الهـی:
تو پاك آفریدهای، ما آلوده كردهایم.
الهـی:
پیشانی بر خاك نهادن آسان است،
دل از خاک برداشتن دشوار است.
#الهینامه
#حسنزاده_آملی
خدایا در زبان من صـواب آر
دعای بنـدهٔ خود مستجاب آر
مرا توفیـق ده تا حمد خوانم
صفـات ذات تو بر لفـظ رانم
تـوئی خلاق هر بالا و پستی
توئی پیدا و پنهان هرچه هستی
توئی گیرنده و میرنده مائیم
توئی سلطان و ما مشتی گدائیم
اگر فضلت قرین حال گردد
خرابم جمله جا و مال گردد
#الهینامه
#عطار
دعای بنـدهٔ خود مستجاب آر
مرا توفیـق ده تا حمد خوانم
صفـات ذات تو بر لفـظ رانم
تـوئی خلاق هر بالا و پستی
توئی پیدا و پنهان هرچه هستی
توئی گیرنده و میرنده مائیم
توئی سلطان و ما مشتی گدائیم
اگر فضلت قرین حال گردد
خرابم جمله جا و مال گردد
#الهینامه
#عطار
حکایت شیخ بایزید
و آن قلّاش که او را حدّ میزدند:
بایزید از بازار صرافان میگذشت،
مردی قلّاش(عیار،رند خراباتی،پاکباز)
را آنجا حدّ میزدند و او دم نمیزد
و با هر تازیانهای میخندید.
بایزید تا آخر کار آنجا ماند تا حدّ آن قلّاش تمام شد و در حالی که خون از تن او جاری بود،پیش رفت و پرسید:
راستی چگونه بود ناله نمیکردی و
می خندیدی؟
گفت:ای شیخ!معشوق من در آن کنار
ایستاده بود و نظاره میکرد
و من به او مینگریستم
و از درد آگاه نبودم و هیچ نمیفهمیدم.
چنین گفت آن زمان قلّاش مهجور
که بود ای شیخ معشوق من از دور
ستاده بود جایی بر کناره
نبودش هیچکاری جز نظاره
چو من میدیدمش استاده در راه
نبودم آن زمان از درد آگاه
ستاده بهرِ من معشوق بر پای
چگونه من نباشم پای بر جای...؟!
#الهینامه
#عطار
و آن قلّاش که او را حدّ میزدند:
بایزید از بازار صرافان میگذشت،
مردی قلّاش(عیار،رند خراباتی،پاکباز)
را آنجا حدّ میزدند و او دم نمیزد
و با هر تازیانهای میخندید.
بایزید تا آخر کار آنجا ماند تا حدّ آن قلّاش تمام شد و در حالی که خون از تن او جاری بود،پیش رفت و پرسید:
راستی چگونه بود ناله نمیکردی و
می خندیدی؟
گفت:ای شیخ!معشوق من در آن کنار
ایستاده بود و نظاره میکرد
و من به او مینگریستم
و از درد آگاه نبودم و هیچ نمیفهمیدم.
چنین گفت آن زمان قلّاش مهجور
که بود ای شیخ معشوق من از دور
ستاده بود جایی بر کناره
نبودش هیچکاری جز نظاره
چو من میدیدمش استاده در راه
نبودم آن زمان از درد آگاه
ستاده بهرِ من معشوق بر پای
چگونه من نباشم پای بر جای...؟!
#الهینامه
#عطار
خدایا در زبان من صـواب آر
دعای بنـدهٔ خود مستجاب آر
مرا توفیـق ده تا حمد خوانم
صفـات ذات تو بر لفـظ رانم
تـوئی خلاق هر بالا و پستی
توئی پیدا و پنهان هرچه هستی
توئی گیرنده و میرنده مائیم
توئی سلطان و ما مشتی گدائیم
اگر فضلت قرین حال گردد
خرابم جمله جا و مال گردد
#الهینامه
#عطار_نیشابوری
دعای بنـدهٔ خود مستجاب آر
مرا توفیـق ده تا حمد خوانم
صفـات ذات تو بر لفـظ رانم
تـوئی خلاق هر بالا و پستی
توئی پیدا و پنهان هرچه هستی
توئی گیرنده و میرنده مائیم
توئی سلطان و ما مشتی گدائیم
اگر فضلت قرین حال گردد
خرابم جمله جا و مال گردد
#الهینامه
#عطار_نیشابوری
خدایا در زبان من صـواب آر
دعای بنـدهٔ خود مستجاب آر
مرا توفیـق ده تا حمد خوانم
صفـات ذات تو بر لفـظ رانم
تـوئی خلاق هر بالا و پستی
توئی پیدا و پنهان هرچه هستی
توئی گیرنده و میرنده مائیم
توئی سلطان و ما مشتی گدائیم
اگر فضلت قرین حال گردد
خرابم جمله جا و مال گردد
#الهینامه
#عطار_نیشابوری
دعای بنـدهٔ خود مستجاب آر
مرا توفیـق ده تا حمد خوانم
صفـات ذات تو بر لفـظ رانم
تـوئی خلاق هر بالا و پستی
توئی پیدا و پنهان هرچه هستی
توئی گیرنده و میرنده مائیم
توئی سلطان و ما مشتی گدائیم
اگر فضلت قرین حال گردد
خرابم جمله جا و مال گردد
#الهینامه
#عطار_نیشابوری