معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.8K photos
12.7K videos
3.24K files
2.78K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
برقع از ماه ، برانداز ، امشب ،

ابرشِ حُسن ، برون تاز ، امشب ،



دیده بر راه نهادم ، همه روز ،

تا ، درآیی تو ،، به اعزاز ، امشب ،



من و تو ، هر دو ، تمامیم به‌هم ،

هیچکس را ، مده آواز ، امشب ،



کارم انجام نگیرد ، که چو دوش ،

سرکشی می‌کنی آغاز ، امشب ،



گرچه کارِ تو ، همه پرده‌دری‌ست ،

پرده ، زین کار ، مکن باز ، امشب ،



تو ، چو شمعی و ،، جهان ، از تو ، چو روز ،

من ، چو پروانهٔ جانباز ، امشب ،



همچو پروانه ، به پای افتادم ،

سر ، ازین بیش میفراز ، امشب ،



عمرِ من ، بیش شبی نیست ، چو شمع ،

عمر شد ، چند کنی ناز؟ ، امشب؟ ،


#بیش شبی نیست = بیشتر از یک شب نیست ، شبی بیش نیست



نفسی ، در رخِ من ،، خند ، چو صبح ،

همچو شمعم ، چه نهی گاز؟ ، امشب؟ ،



بوده‌ام بی تو ، به‌صد سوز ، امروز ،

چکنی کشتنِ من ساز؟ ، امشب؟ ،



مرغِ دل ، در قفسِ سینه ، ز شوق ،

می‌کند قصد به پرواز ، امشب ،



دانه از مرغِ دلم ، باز مگیر ،

که شد از بانگِ تو ، دمساز ، امشب ،



رازم از دم مَفِکَن فاش ، چو صبح ،

که تویی همدم و همراز ، امشب ،



دلِ عطار نگر ، شیشه‌صفت ،

سنگ بر شیشه مینداز ، امشب ،




 
#عطار
ما ، مستِ شرابِ جان‌فزاییم ،

سرخوش ، ز میِ گِره‌گشاییم ،


در کُنجِ شرابخانه ، گنجی‌ست ،

ما ، طالبِ گنجِ کُنجهاییم ،


آنها ، که هوایِ مِی ، ندارند ؛

زنهار ، گمان مَبَر که ماییم ،


هر جا که صراحیی ز جامی‌ست ،

گر ، جان طلبد ، درآ ،، درآییم ،


تا ، حاصلِ ما ، ز مِی درآید ،

برداشته دست ،، در دعاییم ،


تا ، ما ، گُلِ رویِ دوست ، دیدیم ،

چون بلبلِ مست ،، می‌سُراییم ،


ما ، گوهرِ نورِ ذاتِ پاکیم ،

روشن‌سخنی‌ست ، می‌نماییم ،




ما ، صوفیِ صفهٔ صفاییم ،

بی‌خود ز خودیم و ،، از خداییم ،






#عطار


سلام
صبح بخیر
ای‌دل! دیدی که هر‌چه دیدی هیچ است
هر قصّه که گفتی و شنیدی هیچ است

چندین که ز هر سوی دویدی هیچ است
وِ امروز که گوشه‌ای گزیدی هیچ است.

#عطار_نیشابوری
#هیچ
آدمی را ،

هست همچون حق ،

یکی ،





نیست حق را ،

همچو خویشی ، بی شَکی ،


#بی شَکی = بدون شک ، بدون تردید

#عطار


انسان ، یکی مثلِ خدا را دارد ،

بدون شک ، خدا مثلِ خودش ندارد ،




سلام
صبح بخیر
عطار » دیوان اشعار » غزلیات »
غزل شمارهٔ ۴۶۰





صبح ، برانداخت نقاب ، ای غلام ،

مِی دِه و ، برخیز ز خواب ، ای غلام ،




همچو گُلم ، بر سرِ آتش ، نشاند ،

شوقِ شرابِ چو گلاب ، ای غلام ،




بی نمکی ، چند کنی باده نوش؟ ،

وز جگرم ، خواه کباب ، ای غلام ،




دور بگردان و ، شتابی بکن ،

چند کند عمر شتاب؟ ، ای غلام ،




جانِ منِ سوخته‌دل را ، دمی ،

زنده کن از جامِ شراب ، ای غلام ،




آبِ حیات است مِی و ،،، من ، چو شمع ،

مرده ،،، دلم بی مِی ناب ، ای غلام ،




از قدحِ باده ، دلم زنده کن ،

تا بِرَهد جان ، ز عذاب ، ای غلام ،




چون ، دلِ عطار ز تو تافته‌ست ،

تافته را ،،، نیز مَتاب ، ای غلام ،





#عطار
دلی کآمد ز عشقِ دوست ، در جوش ،

بمانَد تا قیامت ، مست و مدهوش ،






ز بسیاری که یاد آرَد ز معشوق ،

کند یکبارگی خود را فراموش ،






بر امّیدِ وصالِ دوست ، هر دَم ،

قدح‌ها ، زهرِ ناکامی ، کند نوش ،





#عطار
عبداللّه مبارک را پرسیدند:

کدام خصلت در آدمی نافع‌تر است؟
گفت: عقلی وافر.
گفتند: اگر نبود؟ گفت: حُسنِ ادب.
گفتند: اگر نبود؟ گفت: برادری مُشفق تا مشورتی کند.
گفتند: اگر نبود؟ گفت: خاموشیِ دائم.
گفتند: اگر نبود؟ گفت: مرگ در حال!

📕 #تذکره_الاولیا
#عطار

دقیق‌ترین توصیف بلاتکليفی
به روایت جناب
#عطار_نیشابوری
اونجا که ميگه:


"نه مرا شد از تو یک حاجت روا
نه زتو درد مرا آمد دوا..."
ای دل ، ز جفایِ یار ، مندیش ،

در نِه قدم و ، ز کار ، مندیش ،




جویندهٔ دُر ، ز جان نترسد ،

گُل می‌طلبی ، ز خار مندیش ،




با پنجهٔ شیر ، پنجه می‌زن ،

از کام و دهانِ مار ، مندیش ،




مردانه به کویِ یار ، دَرشو ،

از خنجرِ هر عیار ، مندیش ،




گر نیلِ وصالِ یار ، باید ،

از گفتنِ ننگ و عار ، مندیش ،




چون ، با تو بُوَد عنایتِ یار ،

گر ، خصم بُوَد هزار ، مندیش ،




چون یافته‌ای جمالِ او را ،

از گشتنِ سنگسار ، مندیش ،




منصور تویی ، بزن اناالحق ،

تسلیم شو و ، ز دار ، مندیش ،




عطار ،،، تویی چو ماه و خورشید ،

در تاب ، ز هر غبار ، مندیش ،





#عطار


#مندیش = مَیَندیش ، اندیشه مکن ، و به‌معنی مترس ، نترس


#در تاب = بتاب
گفت:

باطن جای نظر حق است

ظاهر جای نظر خلق

جای نظرحق به پاکی سزاوارتراز نظرخلق جای
.




#تذکرة_الاوليا
#عطار_نیشابوری