This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دامن کشان حسن دلاویز را چه غم
کآشفتگان عشق گریبان دریدهاند
در باغ حسن خوشتر از اینان درخت نیست
مرغان دل بدین هوس از بر پریدهاند
با چابکان دلبر و شوخان دلفریب
بسیار درفتاده و اندک رهیدهاند
زنهار اگر به دانه خالی نظر کنی
ساکن که دام زلف بر آن گستریدهاند
#حضرت_سعدی
کآشفتگان عشق گریبان دریدهاند
در باغ حسن خوشتر از اینان درخت نیست
مرغان دل بدین هوس از بر پریدهاند
با چابکان دلبر و شوخان دلفریب
بسیار درفتاده و اندک رهیدهاند
زنهار اگر به دانه خالی نظر کنی
ساکن که دام زلف بر آن گستریدهاند
#حضرت_سعدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیتو حرام است به خلوت نشست
حیف بود در به چنین روی بست
دامن دولت چو به دست اوفتاد
گر بهلی باز نیاید به دست
هر که بیفتاد به تیرت نخاست
وان که درآمد به کمندت نجست
ما به تو یکباره مقید شدیم
مرغ به دام آمد و ماهی به شست
وین رمقی نیز که هست از وجود
پیش وجودت نتوان گفت هست
هرگز اگر راه به معنی برد
سجدهٔ صورت نکند بتپرست
مستی خمرش نکند آرزو
هر که چو سعدی شود از عشق مست
#حضرت_سعدی
حیف بود در به چنین روی بست
دامن دولت چو به دست اوفتاد
گر بهلی باز نیاید به دست
هر که بیفتاد به تیرت نخاست
وان که درآمد به کمندت نجست
ما به تو یکباره مقید شدیم
مرغ به دام آمد و ماهی به شست
وین رمقی نیز که هست از وجود
پیش وجودت نتوان گفت هست
هرگز اگر راه به معنی برد
سجدهٔ صورت نکند بتپرست
مستی خمرش نکند آرزو
هر که چو سعدی شود از عشق مست
#حضرت_سعدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مگر نسیم سحر بوی یار من دارد
که راحت دل امیدوار من دارد
نشانِ راه سلامت زِمن مپرس که عشق
زمام خاطر بیاختیار من دارد!
#حضرت_سعدی
که راحت دل امیدوار من دارد
نشانِ راه سلامت زِمن مپرس که عشق
زمام خاطر بیاختیار من دارد!
#حضرت_سعدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چنان مشتاقم ای دلبر
به دیدارت که از دوری
برآید از دلم آهی
بسوزد هفت دریا را
بیا تا یک زمان امروز
خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمیداند
کسی احوال فردا را
#حضرت_سعدی
درآن نفس که بمیرم
در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان
که خاک کوی توباشم
به وقت صبح قیامت
که سر ز خاک برآرم
به گفت وگوی توخیزم
به جست وجوی توباشم
#حضرت_سعدی
در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان
که خاک کوی توباشم
به وقت صبح قیامت
که سر ز خاک برآرم
به گفت وگوی توخیزم
به جست وجوی توباشم
#حضرت_سعدی
قیامتست سفر کردن از دیار حبیب
مرا همیشه قضا را قیامتست نصیب
به ناز خفته چه داند که دردمند فراق
به شب چه میگذراند علیالخصوص غریب ؟
#حضرت_سعدی
مرا همیشه قضا را قیامتست نصیب
به ناز خفته چه داند که دردمند فراق
به شب چه میگذراند علیالخصوص غریب ؟
#حضرت_سعدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عهد کردیم که بی دوست به صحرا نرویم
بی تماشاگه رویش به تماشا نرویم
بوستان خانه عیش است و چمن کوی نشاط
تا مهیا نبود عیش مهنا نرویم
دیگران با همه کس دست در آغوش کنند
ما که بر سفره خاصیم به یغما نرویم
#حضرت_سعدی
بی تماشاگه رویش به تماشا نرویم
بوستان خانه عیش است و چمن کوی نشاط
تا مهیا نبود عیش مهنا نرویم
دیگران با همه کس دست در آغوش کنند
ما که بر سفره خاصیم به یغما نرویم
#حضرت_سعدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کاش کان دلبر عیار که من کشته اویم
بار دیگر بگذشتی که کُنَد زنده به بویم
هر کجا صاحب حسنیست ثنا گفتم و وصفش
تو چنان صاحب حسنی که ندانم که چه گویم
#حضرت_سعدی
بار دیگر بگذشتی که کُنَد زنده به بویم
هر کجا صاحب حسنیست ثنا گفتم و وصفش
تو چنان صاحب حسنی که ندانم که چه گویم
#حضرت_سعدی