معرفی عارفان
1.13K subscribers
32.8K photos
11.8K videos
3.18K files
2.7K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
ﺯﻧٖﺪﮔﯽ ﻣﺮﺩ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺮﮒ

ﺑـﻪ ﺷـﻔـﺎ ﺑﺨﺸﯽ ﯾﮏ ﻣﻌﺠـﺰﻩ اﯾﻤـﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

#مشفق_کاشانی
گر ز ویرانْ آشیانی یاد میشد بد نمیشد
یا دلِ بی خانمانی شاد میشد بد نمیشد
رفته ایم از یاد یاران با گذشت روزگاران
گر ز ما وآن روزگاران یاد میشد بد نمیشد
گر به شادی خاطر آزردهٔ آزاد مردان
از غم دنیای دون آزاد میشد بد نمیشد
گنج در ویرانه پنهان داشتن سودی نبخشد
گر از آن ویرانه یی آباد میشد بد نمیشد
هر کسی را خسروآسا شور شیرینی است بر سر
گر به جانبازی یکی فرهاد میشد بد نمیشد
گَردِ اندوهی که بنشسته است بر آیینهٔ دل
از نسیمِ شوق اگر بر باد میشد بد نمیشد
تا که داد خویشتن گیرد ز صیّاد ستمگر
صید هم روزی اگر صیّاد میشد بد نمیشد
گونهٔ طفلِ سخن در مکتب اندیشه مشفق
سرخ اگر از سیلی استاد میشد بد نمیشد


#مشفق_کاشانی
چون قناری های آزاد از قفس

پهنه ی پرواز می خواهد دلم...

#مشفق_کاشانی
سرگشته چون کبوتر گم‌کرده آشیان

الاّ به بام دوست نباشد نشست ما

#مشفق_کاشانی

سلطان يكه تاز مهرباني
امام رئوف ..
تولدت مبارك و تهنيت باد❤️🌹
سرگشته چون کبوتر گم کرده آشیان

الاّ به بامِ دوست نباشد نشستِ ما




#مشفق_کاشانی
برخیز ز جا نه وقت خواب است ای دوست
بنشین که شب شعر و شراب است ای دوست
در بزم سهیل، زهره با چنگ نواخت
میلاد بلند آفتاب است ای دوست


#مشفق_کاشانی
ای هم‌‌ نفسـان ، یک نفســم باز گذارید
دست از من دیوانه‌ی سرگشته بدارید

بی‌نام و نشــانم به خرابات ببخشــــید
بیگانه ز خویشم ، برِ خویشم بگذارید


ُ#مشفق_کاشانی
سرگشته چون کبوتر گم کرده آشیان
الاّ به بام دوست نباشد نشست ما


#مشفق_کاشانی
جز لطف حق که سایه فکنده‌ست بر سرم 
در این کویر سوخته، یاری نیافتم

#مشفق_کاشانی
#زادروز
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻠﺒﻪ ﺩﻧﺠﯽﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻘﺸﻪ ﺧﻮﺩ،
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻋﺠﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ،
ﮔﺎﻩ ﺧﺸﮏ ﺍﺳﺖ ﻭ
ﮔﻬﯽ ﺷﺮ ﺷﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ،

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮﺩ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺮﮒ
ﺑﻪ ﺷﻔﺎﺑﺨﺸﯽ ﯾﮏ ﻣﻌﺠﺰﻩ
ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺩﺭ آﻥ ﻗﻮﺱ ﻭ ﻗﺰﺡ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭد،

ﺯﻧﺪﮔﯽ آن ﮔﻞ ﺳﺮﺧﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺑﻮﯾﯽ، ﯾﮏ ﺳﺮآﻏﺎﺯ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺍﺳﺖ،
ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﺍﺭد

زندگی کن ﺟﺎﻥِ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺭﻭﻧﻖِ ﻋﻤﺮِ ﺟﻬﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﮔﺬﺭﺍﺳﺖ
ﻗﺼﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎﺳﺖ

ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ ، ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﮓ ﺧﺰﺍﻥ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ
ﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ؛
ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﮐﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎیی ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ

#مشفق_کاشانی
بر این كبود غریبانه زیستم چون ابر
تمام هستی خود را گریستم چون ابر

ز بام دهر فرو ریختم ستاره به خاك
كه من به سایه ی خورشید زیستم چون ابر


ُ#مشفق_کاشانی
ای هم‌نفسـان ، یک نفســم باز گذارید
دست از من دیوانه‌ی سرگشته بدارید

بی‌نام ونشــانم به خرابات ببخشــــید
بیگانه ز خویشم ، برِ خویشم بگذارید

#مشفق_کاشانی

۲۸ دی سالروز درگذشت مشفق کاشانی

عباس کی‌منش مشهور به مشفق کاشانی (زاده ۲۳ مرداد ۱۳۰۴خورشیدی در کاشان – درگذشته ۲۸ دی ۱۳۹۳شاعر ایرانی بود.
خیابانی در تهران سه راه آذری بنام وی نامگذاری شده است. وی در جوانی از دوستان نزدیک سهراب سپهری بود و به گفته خود وی سهراب را نخستین بار با شعر گفتن و سرودن آشنا کرد.
‍ ‍ ‍ دانی كه نو بهار جوانی چسان گذشت؟ 

زود آنچنان گذشت، كه تیر از كمان گذشت 

نیمی به راه عشق و جوانی تمام شد 

نیم دگر بغفلت و خواب گران گذشت

صد آفرین به همت مرغی شكسته بال 

كز خویشتن شد و، از آشیان گذشت 

افسرده‌ای كه تازه گلی را ز دست داد 

داند چها به بلبل بی خانمان گذشت 

بنگر به شمع عشق، كه در اشك و آه او 

پروانه بال و پر زد و، آتش به جان گذشت 

بشنو درای قافله سالار زندگی 

گوید به خواب بودی واین كاروان گذشت 

ظالم اگر به تیغ ستم، خون خلق ریخت 

از خون بیگناه، مگر می توان گذشت؟ 

(مشفق) بهار زندگیت گر صفا نداشت 

شكر خدا كه همره باد خزان گذشت

#مشفق_کاشانی