معرفی عارفان
1.23K subscribers
33.8K photos
12.3K videos
3.21K files
2.76K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
گاه دلسوز است و گاهی سخت می سوزاندم
عشق ، گاهی مادر است و گاه هم نامادری

#حسین_دهلوی
آتش زدی به جان و دل بی‌قرار من
آیا دلت نسوخت به حال نزار من؟

گاهی رقیبِ سنگ‌دلم را نظاره کن
با سنگ او مگر بشناسی عیارِ من

چون فرش پیشِ پای تو بودم تمامِ عمر
چشمت ولی نخورد به نقش و نگارِ من

#حسین_دهلوی
خویش را در جاده‌ای بی‌انتها گم کرده‌ام
بعد تو صدبار راه خانه را گم کرده‌ام

من غریب‌افتاده‌ای بی تکیه‌گاهم ؛ سال‌هاست
کوهِ خود را بین پژواک صدا گم کرده‌ام

از عبادت‌های حاجتمند خود شرمنده‌ام
گاه می‌بینم تو را بین دعا گم کرده‌ام!

شیشه‌ی عطرم که حیران در هوایت مدتی‌ست
هستی خود را نمی‌دانم کجا گم کرده‌ام

زیر بار عشق از قلبم چه باقی مانده است؟
گندمی را زیر سنگ آسیا گم کرده‌ام ...


#حسین_دهلوی
رقیب را چه خیالی ست؟ خلق می دانند
که من برای تو با خویش نیز می جنگم

میان این همه رنگین کمان چشم نواز
مبین که ابر سیاهم؛ ببین که یک رنگم!


ُ#حسین_دهلوی
مَرد با خون دل وضو می‌ساخت
جان فرزند‌ها پریشان بود
خانه احوال بی‌ثباتی داشت


خواست آهسته بگذرد
اما
غرق در التماس و هول و هراس
ناگهان چنگ زد به دامن مرد
شاید از او حلالیت می‌خواست
حلقه‌ی در به فکر جبران بود!

آه، این «در» چه خاطراتی داشت..

#حسین_دهلوی
زندگی مجموعه ای از رنج و حسرت های ماست
آه از این دنیا که لبریز از شکایت های ماست

کاش جای شرم، گاهی دل به دریا می زدیم
این که تنهاییم، تاوان خجالت های ماست

از خدا می خواستم جام شراب عشق را
این خمار غصه تاثیر عبادت های ماست!

از دویدن های ما این چرخ، چرخیدن گرفت
آه، بازار زمین گرم از مصیبت های ماست!

بیقراری های من؛ حاضرجوابی های دوست
شعرهای خواجه سرشار از حکایت های ماست!

#حسین_دهلوی
غمِ غربت به نامِ خویش زد ویرانه‌ی ما را
مگر گم کرده‌ای ای دوست راهِ خانه‌ی ما را؟

شبِ مستی تو را پیمان‌شکن خواندم، خطا کردم
ببخش ای مهربان، هذیانِ بی‌شرمانه‌ی ما را

من از جورِ رقیبانم نمی‌رنجم، ملالی نیست
اگر طفلی بیازارد دلِ دیوانه‌ی ما را

دلم کاری ندارد جز همین دورِ تو گردیدن
بسوزانی مگر با جلوه‌ای پروانه‌ی ما را

سرت مهمانِ زانوی غم است امشب، چه باید کرد
نشد یک بار هم لایق ببینی شانه‌ی ما را

#حسین_دهلوی
بعد از هزار مرتبه خواهش، دمِ وداع
چیزی نداشتم که بگویم، گریستم...


#حسین_دهلوی
معرفی عارفان
این دود سیه فام که از بام وطن خاست از ماست که‌ بر ماست وین شعله سوزان که برآمد ز چپ و راست از ماست که‌ برماست جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم با کس نسگالیم از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست از ماست که‌ بر ماست یک‌ تن چو موافق شد یک دشت سپاه‌ است با تاج…
#لبخند



معنی بخشیدن یک دل به یک #لبخند چیست
من پشیمانم بگو تاوان آن سوگند چیست

خود قضاوت کن اگر درمان دردم عشق توست
این سر آشفته و این قلب ناخرسند چیست

#فاضل_نظری
💌💌💌💌💌💌

ماه را می‌بینم و به این می‌اندیشم
که حتما تو هم این حجم از زیبایی را
می‌بینی و از سر ذوق #لبخند می‌زنی
باور کن با همین یک قلم جنس
عجیب دوست ‌داشتنم می‌گیرد...!

#مريم_قهرمانلو
💌💌💌💌💌💌

دو شاخه نرگست ای یار دلبند
چه خوش عطری درین ایوان پراکند

اگر صد گونه غم داری چو نرگس
به روی زندگی #لبخند #لبخند

#فریدون_مشیری
💌💌💌💌💌💌

یک درخٖتِ پیرم و سهم تبرها می‌شوم
مرده‌ام دارم خوراکِ جانورها می‌شوم

بی‌ خیال از رنجِ فریادم تـرد‌ّد می‌کنند
باعث #لبخندِ تلخِ رهگـذر ها می‌شوم

#نجمه_زارع
💌💌💌💌💌💌

درون آینه #لبخند‌ می‌زنی، پیداست
که آهِ سینه‌ی ما در معادلات تو نیست

#احسان_افشاری
💌💌💌💌💌💌

اشکِ بی‌حاصل من مایه‌ی دشمن‌شادی‌ست
پشت #لبخند از این روست که پنهان شده‌ام

#حسین_دهلوی
💌💌💌💌💌💌

خنده ات دکان عطاری ست یا دارالشفاست
من یقین دارم که بر هر درد بی درمان دواست

واژهء عشق و محبت را تو معنا میکنی
صبح هم تعبیر زیبایی ز #لبخند شماست...

#مهتاب_بهشتی
💌💌💌💌💌💌

هنوز خون به دلم از کسی که با #لبخند
نشست و اشک مرا چو انار دانه گرفت

به جای دوست که یک عمر در خیالم بود
چه تلخ دست مرا مرگ عاشقانه گرفت

#محمدحسن_جمشیدی
💌💌💌💌💌💌

تو #لبخند می زنی و من در طلوع
اذانِ نگاهت می شڪفم

#عرفان_یزدانی
💌💌💌💌💌💌

صبحم همه خیر است اگر شادی جانم
از گرمی مِهرانه ی #لبخند تو باشد

#سیما_اسعدی
💌💌💌💌💌💌

#لبخند بزن گرچه دلت پر شده از درد
تا گریه نفهمد به سرت غصه چه آورد

#امیر_اکبرزاده
💌💌💌💌💌💌

از بس که تَرَک بر دلم انداخته چشمت
#لبخندِ من از طایفه ی بغضِ انار است

#مهدی_هاشمی
💌💌💌💌💌💌

جرمم این است که #لبخند به پروانه زدم
حال دل میسوزد و شمع به ما می خندد

#راحم_تبریزی
💌💌💌💌💌💌

طرح #لبخند غیورت مثل باران مهربان
جنگل سبز حضورت مثل دریا دلپذیر

#سيدحسن_حسينى
💌💌💌💌💌💌

جام دل تو اگر غبار آگین است
یا آنکه به سینه ات غمی سنگین است

خاطر چه کُنی مُشوّش از این اوضاع
#لبخند بزن، که زندگی شیرین است

#طالب_ولی_زاده_خسمخی
💌💌💌💌💌💌

#لبخند منی دور نباش از منِ غمگین
اندوه مرا دادرسی نیست به جز تو

#طاهره_اباذری_هریس
💌💌💌💌💌💌

خودم‌ را بى ‌تو دلخوش ‌می کنم ‌جانا به‌ هر نوعی
گَهى ‌با اشکِ جانفرسا، گهى #لبخند مصنوعی

#هوشنگ_ابتهاج
💌💌💌💌💌💌

یاد #لبخند تو هر دم بَرد از هوش مرا
جای تو، یاد تو تا چند هم‌ آغوش مرا؟

آمدی، جام شدی، بوسه شدی، کام شدی
نشود این همه ایثار فراموش مرا....

#معینی_کرمانشاهی
💌💌💌💌💌💌

خورشید نگین تاج زیبنده‌ی تو
ماه آینه‌دار روی تابنده‌ی تو
#لبخند بزن ؛ شکوفه‌ها منتظرند
تعریف شده بهار در خنده‌ی تو !..

#پروین_رضایی
💌💌💌💌💌💌

#لبخند اردیبهشت روی لب‌ های توست ،
تو که میخندی برایم زمین چیزی از بھشت کم ندارد

#حمیدرضا_عبداللهى
💌💌💌💌💌💌

رطب خنده ات از شهد و شکر شیرین تر
صوت زیبای تو خود یک غزل طولانی است

ماه تا روی تو را دید به خود پنهان شد
وصف #لبخند تو توصیف شب روحانی است

#محمد_عسگری
💌💌💌💌💌💌
نه مغرورم نه دلسنگم،نه از تحقير ميترسم
پر از بغضم ولی از "اشک بی تاثیر" میترسم

حریفی خسته ام،شطرنج بازی که کم آورده
که از پیچیده بازی های این تقدیر میترسم


#حسین_دهلوی
مرا با توبه کاری نیست؛ دلگیری چرا ساقی؟
ز بدمستی‌ست از دستم اگر پیمانه افتاده...

#حسین_دهلوی
همیشه عطرِ تو بی‌تاب کرده جانم را

چنان که باد بپیچد به خوشه‌ی گندم

#حسین_دهلوی
مرا با توبه کاری نیست؛ دلگیری چرا ساقی؟
ز بدمستی‌ست از دستم اگر پیمانه افتاده...

#حسین_دهلوی
هزار شکوه به دل ماند و تا گلو نرسید
چه نامه‌ها که نوشتم، ولی به او نرسید

خوشا به گریه، که روزِ وداع، دستانم
اگر رسید به گیسوش، بی‌وضو نرسید

هزار حرفِ جگرسوز بر دهانم بود
شکست بغضم و کارم به گفتگو نرسید

میانِ شهر، گریبان دریدم از غمِ خویش
رمیده بودم و عقلم به آبرو نرسید

جهان چه بزمِ خسیسانه‌ای به پا کرده‌ست
که عمرِ ما به سر آمد، ولی سبو نرسید

#حسین_دهلوی
۲۳ مهر سالروز #درگذشت
#حسین_دهلوی

(زاده ۷ مهر ۱۳۰۶ تهران -- درگذشته ۲۳ مهر ۱۳۹۸ تهران) موسیقیدان، آهنگساز و رهبر ارکستر
طبيبانم چه‌می‌دانند دردم دردِ تنهایی‌ست

تو نبضم  را  بگیری  بی‌گمان آرام می‌گیرم


#حسین_دهلوی
قسم به داغ غمت، جان داغدارم سوخت
کسی ندید که دور از تو روزگارم سوخت

شهید جبهه ی کتمان عشق خویشتنم
که در شرارِ فراموشی‌ات مزارم سوخت

#حسین_دهلوی

.
شیشه‌ی عطرم که حیران در هوایت مدتی‌ست
هستی خود را نمی‌دانم کجا گم کرده‌ام

زیر بار عشق از قلبم چه باقی مانده است؟
گندمی را زیر سنگ آسیا گم کرده‌ام

#حسین_دهلوی
این جامِ دل ماست ڪه بند است به مویی

ماییم و غمِ عشق؛ چه سنگی! چه سبویی!

#حسین_دهلوی
یقین که رشته‌ٔ تسبیح عاشقان این است
همین که دانه‌ٔ اشکی‌ست روی مژگانم

#حسین_دهلوی