اسیر شب
فرهاد،محمداوشال،عباس صفاری
جغد بارونخوردهای تو کوچه فریاد میزنه
زیر دیوار بلندی یه نفر جون میکنه
کی میدونه تو دل تاریک شب چی میگذره؟
پای بردههای شب اسیر زنجیر غمه!
دلام از تاریکیها خسته شده،
همهی درها به روم بسته شده!
من اسیر سایههای شب شدم،
شب اسیر تور سرد آسمون؛
پا به پای سایهها باید برم
همه شب به شهر تاریک جنون!
دلام از تاریکیها خسته شده،
همهی درها به روم بسته شده!
چراغ ستارهی من رو به خاموشی میره،
بین مرگ و زندهگی اسیر شدم باز دوباره؛
تاریکی با پنجههای سردش از راه میرسه،
توی خاک سرد قلبام بذر کینه میکاره.
مرغ شومی پشت دیوار دلام
خودشو این ور و اون ور میزنه،
تو رگای خستهی سرد تنام
ترس مردن داره پر پر میزنه!
دلام از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
#ترانه_اسیر_شب
#خواننده_فرهاد_مهراد
#ترانه_سرا_عباس_صفاری
#آهنگساز_محمد_اوشال
#سال_۱۳۵۲
زیر دیوار بلندی یه نفر جون میکنه
کی میدونه تو دل تاریک شب چی میگذره؟
پای بردههای شب اسیر زنجیر غمه!
دلام از تاریکیها خسته شده،
همهی درها به روم بسته شده!
من اسیر سایههای شب شدم،
شب اسیر تور سرد آسمون؛
پا به پای سایهها باید برم
همه شب به شهر تاریک جنون!
دلام از تاریکیها خسته شده،
همهی درها به روم بسته شده!
چراغ ستارهی من رو به خاموشی میره،
بین مرگ و زندهگی اسیر شدم باز دوباره؛
تاریکی با پنجههای سردش از راه میرسه،
توی خاک سرد قلبام بذر کینه میکاره.
مرغ شومی پشت دیوار دلام
خودشو این ور و اون ور میزنه،
تو رگای خستهی سرد تنام
ترس مردن داره پر پر میزنه!
دلام از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
#ترانه_اسیر_شب
#خواننده_فرهاد_مهراد
#ترانه_سرا_عباس_صفاری
#آهنگساز_محمد_اوشال
#سال_۱۳۵۲
آورد به اضطرارم اول بوجود
جز حیرتم از حیات چیزی نفزود
رفتیم به اکراه و ندانیم چه بود
زین آمدن و بودن و رفتن مقصود!
#خیام
#ترانه_های_خیام
#صادق_هدایت
جز حیرتم از حیات چیزی نفزود
رفتیم به اکراه و ندانیم چه بود
زین آمدن و بودن و رفتن مقصود!
#خیام
#ترانه_های_خیام
#صادق_هدایت
سرود کارگر با صدای فرامرز اصلانی
#ترانه خاطره انگیز #کارگر
با صدای #فرامرزاصلانی
پدرم کارگر بود
مرد با ایمانی
که هر بار نماز میخواند
خدا
از دستهایش خجالت میکشید!
سابیر هاکا
با صدای #فرامرزاصلانی
پدرم کارگر بود
مرد با ایمانی
که هر بار نماز میخواند
خدا
از دستهایش خجالت میکشید!
سابیر هاکا
Forwarded from ا. تقی پور
خيام اگر چه سر و كار با رياضيات و نجوم داشته ولی اين پيشه ی خشك مانع از تظاهر احساسات رقيق و لذت بردن از طبيعت و ذوق سرشار شعری او نشده و اغلب هنگام فراغت را به تفريح و ادبيات ميگذرانيده . اگر چه مابين منجمين مانند خواجه نصير طوسی و غيره شاعر ديده شده و اشعاری به آنها منسوب است ولی گفته های آنها با خيام زمين تا آسمان فرق دارد . آنان تنها در الهيات و تصوف يا عشق و اخلاق و يا مسائل اجتماعی رباعی گفته اند . يعنی همان گفته های ديگران را تكرار كرده اند وذوق شاعری در اشعار و قيافه پردازی آنها تقريباً وجود ندارد.
شب مهتاب، ويرانه، مرغ حق، قبرستان، هوای نمناك بهاری در خيام خيلی مؤثر بوده. ولی به نظر می آيد كه شكوه و طراوت بهار، رنگها و بوی گل، چمن زار، جويبار، نسيم ملايم و طبيعت افسونگر، با آهنگ چنگ ساقيان ماهرو و بوسه های پرحرارت آنها كه فصل بهار و نوروز را تكميل می كرده، در روح خيام تأثير فوقالعاده داشته.
خيام با لطافت و ظرافت مخصوصی كه در نزد شعرای ديگر كمياب است طبيعت را حس ميكرده و با يك دنيا استادی وصف آن را ميكند :
روزی است خوش و هوا نه گرم است و نه سرد . . .
بنگرز صبا دامن گل چاك شده ...
ابرآمد و زار بر سر سبزه گريست ...
چون ابربه نوروز رخ لاله بشست ...
مهتاب بنور دامن شب بشكافت ...
خيام در وصف طبيعت تا همان اندازه كه احتياج دارد با چند كلمه محيط و وضع را مجسم و محسوس میكند . آن هم در زمانی كه شعر فارسی در زير تأثير تسلط عرب يك نوع لغت بازی و اظهار فضل و تملق گويی خشك و بی معنی شده بوده، و شاعران كميابی كه ذوق طبيعی داشته اند برای يك برگ و يا يك قطره ژاله به قدری اغراق ميگفته اند كه انسان را از طبيعت بيزرا ميكرده اند . اين سادگی زبان خيام بر بزرگی مقام او می افزايد . نه تنها خيام به الفاظ ساده اكتفا كرده، بلكه در ترانه های خود استادی های ديگری نيز بكار برده كه نظير آن در نزد هيچ يك از شعرای ايران ديده نميشود .
او با كنايه و تمسخر لغات قلنبه آخوندی را گرفته و به خودشان پس داده مثلا دراين رباعی :
گويند : بهشت و حور عين خواهد بود
آنجا مي ناب و انگبين خواهد بود .
اول نقل قول كرده و اصطلاحات آخوندی را در وصف جنت به زبان خودشان شرح داده ، بعد جواب ميدهد:
گرما می ومعشوقه گزيديم چه باك؟
چون عاقبت كار همين خواهد بود!
دراين رباعی القاب ادبا وفضلا را به اصطلاح خودشان ميگويد :
آنانكه محيط فضل و آداب شدند
در جمع كمال شمع اصحاب شدند .
به زبان خودش القاب و ادعای آنها را خراب ميكند :
ره زين شب تاريك نبردند بروز
گفتند فسانه ای ودر خواب شدند!
در جای ديگر لفظ «پرده» صوفيان را میاورد و بعد به تمسخر ميگويد كه پشت پرده اسرارعدم است :
هست از پس «پرده» گفتگوي من و تو
چون «پرده» برافتد ، نه تو مانی و نه من!
گاهي با لغات بازی ميكند ، ولی صنعت او چقدر با صنايع لوس و ساختگی بديع فرق دارد .
مثلا لغاتی كه دومعنی را می رساند :
بهرام كه گور ميگرفتب همه عمر
ديدی كه چگونه گور بهرام گرفت؟
تقليد آواز فاخته كه در ضمن به معنی "كجا رفتند؟" هم باشد يك شاهكار زيركی، تسلط به زبان وذوق را ميرساند :
ديديم كه بر كنگره اش فاخته ای
بنشسته همی گفت كه : «كوكو، كوكو؟»
#ترانه_های_خیام
#صادق_هدایت
شب مهتاب، ويرانه، مرغ حق، قبرستان، هوای نمناك بهاری در خيام خيلی مؤثر بوده. ولی به نظر می آيد كه شكوه و طراوت بهار، رنگها و بوی گل، چمن زار، جويبار، نسيم ملايم و طبيعت افسونگر، با آهنگ چنگ ساقيان ماهرو و بوسه های پرحرارت آنها كه فصل بهار و نوروز را تكميل می كرده، در روح خيام تأثير فوقالعاده داشته.
خيام با لطافت و ظرافت مخصوصی كه در نزد شعرای ديگر كمياب است طبيعت را حس ميكرده و با يك دنيا استادی وصف آن را ميكند :
روزی است خوش و هوا نه گرم است و نه سرد . . .
بنگرز صبا دامن گل چاك شده ...
ابرآمد و زار بر سر سبزه گريست ...
چون ابربه نوروز رخ لاله بشست ...
مهتاب بنور دامن شب بشكافت ...
خيام در وصف طبيعت تا همان اندازه كه احتياج دارد با چند كلمه محيط و وضع را مجسم و محسوس میكند . آن هم در زمانی كه شعر فارسی در زير تأثير تسلط عرب يك نوع لغت بازی و اظهار فضل و تملق گويی خشك و بی معنی شده بوده، و شاعران كميابی كه ذوق طبيعی داشته اند برای يك برگ و يا يك قطره ژاله به قدری اغراق ميگفته اند كه انسان را از طبيعت بيزرا ميكرده اند . اين سادگی زبان خيام بر بزرگی مقام او می افزايد . نه تنها خيام به الفاظ ساده اكتفا كرده، بلكه در ترانه های خود استادی های ديگری نيز بكار برده كه نظير آن در نزد هيچ يك از شعرای ايران ديده نميشود .
او با كنايه و تمسخر لغات قلنبه آخوندی را گرفته و به خودشان پس داده مثلا دراين رباعی :
گويند : بهشت و حور عين خواهد بود
آنجا مي ناب و انگبين خواهد بود .
اول نقل قول كرده و اصطلاحات آخوندی را در وصف جنت به زبان خودشان شرح داده ، بعد جواب ميدهد:
گرما می ومعشوقه گزيديم چه باك؟
چون عاقبت كار همين خواهد بود!
دراين رباعی القاب ادبا وفضلا را به اصطلاح خودشان ميگويد :
آنانكه محيط فضل و آداب شدند
در جمع كمال شمع اصحاب شدند .
به زبان خودش القاب و ادعای آنها را خراب ميكند :
ره زين شب تاريك نبردند بروز
گفتند فسانه ای ودر خواب شدند!
در جای ديگر لفظ «پرده» صوفيان را میاورد و بعد به تمسخر ميگويد كه پشت پرده اسرارعدم است :
هست از پس «پرده» گفتگوي من و تو
چون «پرده» برافتد ، نه تو مانی و نه من!
گاهي با لغات بازی ميكند ، ولی صنعت او چقدر با صنايع لوس و ساختگی بديع فرق دارد .
مثلا لغاتی كه دومعنی را می رساند :
بهرام كه گور ميگرفتب همه عمر
ديدی كه چگونه گور بهرام گرفت؟
تقليد آواز فاخته كه در ضمن به معنی "كجا رفتند؟" هم باشد يك شاهكار زيركی، تسلط به زبان وذوق را ميرساند :
ديديم كه بر كنگره اش فاخته ای
بنشسته همی گفت كه : «كوكو، كوكو؟»
#ترانه_های_خیام
#صادق_هدایت
رفت انکه در جهان هنر جز خدا نبود
رفت آنکه یک نفس ز خدایی جدا نبود
افسرد نای و ساز و شکست و ترانه مرد
ظلمی چنین بزرگ خدایا روا نبود
بی او زساز عشق نوایی نمی رسد
تا بود خود به روی هنر مایه میگذاشت
وزاین محیط قسمت او جز بلا نبود
عمری صبا به پای نهال هنر نشست
روزی ثمر رسید که دیگر صبا نبود
اما صبا ترانه جاوید قرنهاست
گیرم دو روز در بر ما بود یا نبود
ای پر کشیده سوی دیار فرشتگان
چشم تو جز به عالم لاهوت وا نبود
بال و پری بزن به فضای جهان روح
در این قفس برای تو یک ذره جا نبود
پرواز کن که عالم جان زیر بال تست
جفای تو در تباهی این تنگنا بود
مرهم گذار خاطر ما در عزای تو
جز یاد نغمه های تو اشک ما نبود
#فریدون_مشیری
#ابر_و_کوچه
#ترانه_جاوید
رفت آنکه یک نفس ز خدایی جدا نبود
افسرد نای و ساز و شکست و ترانه مرد
ظلمی چنین بزرگ خدایا روا نبود
بی او زساز عشق نوایی نمی رسد
تا بود خود به روی هنر مایه میگذاشت
وزاین محیط قسمت او جز بلا نبود
عمری صبا به پای نهال هنر نشست
روزی ثمر رسید که دیگر صبا نبود
اما صبا ترانه جاوید قرنهاست
گیرم دو روز در بر ما بود یا نبود
ای پر کشیده سوی دیار فرشتگان
چشم تو جز به عالم لاهوت وا نبود
بال و پری بزن به فضای جهان روح
در این قفس برای تو یک ذره جا نبود
پرواز کن که عالم جان زیر بال تست
جفای تو در تباهی این تنگنا بود
مرهم گذار خاطر ما در عزای تو
جز یاد نغمه های تو اشک ما نبود
#فریدون_مشیری
#ابر_و_کوچه
#ترانه_جاوید
@Adabvaavayparsi
علیرضا عصار . انسانم آرزوست
موسیقی ایرانی
#ترانه انسانم آرزوست
خواننده : #علیرضا_عصار
آهنگساز : #فؤاد_حجازی
شعر از : #حضرت_مولانا
از #آلبوم کوچ عاشقانه
#ترانه انسانم آرزوست
خواننده : #علیرضا_عصار
آهنگساز : #فؤاد_حجازی
شعر از : #حضرت_مولانا
از #آلبوم کوچ عاشقانه
همایون شجریان
من کجا باران کجا
#ترانه #همایون_شجریان
من کجا باران کجا و راه بیپایان کجا
آه این دل دل زدن تا منزلِ جانان کجا
هرچه کویت دورتر، دل تنگتر مشتاقتر
در طریق عشقبازان مشکلِ آسان کجا...؟!
من کجا باران کجا و راه بیپایان کجا
آه این دل دل زدن تا منزلِ جانان کجا
هرچه کویت دورتر، دل تنگتر مشتاقتر
در طریق عشقبازان مشکلِ آسان کجا...؟!