هر چیز به اصل خودش باز میگردد،
باید که به اصل و منبع خودش باز گردد. اگر زنـدگی را درک کنـی،
آنگـاه مـرگ را نیـز درک خواهی کرد.
#زندگی_یک_فراموشی_از_منبع_اصیل_است.
و
#مرگ_بار_دیگر_به_یـاد_آوردن_آن
زنـدگی دورشـدن از منبـع اصـیل اسـت و مرگ بازگشت به خانه
مرگ زشت نیست، مرگ زیباست
ولی مرگ فقط برای کسانی که یک زنـدگی بـی مـانع و سـرکوب نشـده و
تمام را زندگی کرده باشند زیباست
مرگ فقط برای کسانی زیباست که زندگی زیبایی را زندگی کرده باشند؛ کسانی کـه از زنـدگی کردن نترسیده اند، کسانی که شهامت زندگی کردن را داشته اند، کسانی که عشق ورزیده اند، رقصیده اند و جشـن گرفتـه انـد
اگـر زندگیت یک ضیافت باشد،
مرگ همچون ضیافت غایی است
بگذارید چنین بگویم:
زندگیت هرچه که باشد، مرگ فقط همـان چیز را برملا می کند
اگر در زندگی رنجور بوده ای،
مرگ آن رنج را آشکار می سازد.
مرگ یـک رسـوا کننده بـزرگ اسـت.
اگـر در زندگی شادمان بوده ای،
مرگ شادمانی را آشکار می کند.
اگر فقط یک زندگی جسمانی راحت را بـا لـذات جسـمانی زنـدگی کـرده باشی، آنگاه البته مرگ بسیار ناراحت کننده و ناخوشایند خواهد بود زیرا باید بدن را ترك کنی
بدن فقط یک منزلگاه موقتی اسـت؛
یک اقامتگاه یا سرای، که شب را در آن به سر می بریم و صبح باید آنجا را ترک کنیم
بدن اقامتگاه دائمی نیست، وطن شما نیست
بنابراین اگر فقط یک زندگی بدنی داشته ای و هرگز چیزی را #ورای_بدن نشناخته ای؛ مرگ بسیار بسیار زشت، ناخوشـایند و درد آور خواهد بود. آنگاه مرگ یک تشویش خواهد بود
ولی اگر قدری فراتر از بدن زندگی کرده باشی، اگر عاشق شعر و موسیقی بـوده اي و اگر عشق ورزی کرده ای و اگر به گل ها و ستارگان نگاه کرده باشی و چیزی از جهان غیر مادی در معرفت تو وارد شده باشد، مـرگ چندان بد نخواهد بود و چنان دردناک نخواهد بود
می توانی با بی تفاوتی آن را درک کنی، ولی هنوز نمی تواند برایت یـک ضـیافت باشد
اگر در درونت چیزي از ماورا را زندگی کرده باشی، اگر وارد #هیچ_بودنت در مرکز وجودت شده باشی، جایی که دیگر یـک بـدن نیستی و دیگر یک ذهن نیستی، جایی که لذات جسمانی کاملاً دور هستند و لذات ذهنی نیز وجود ندارنـد؛ تمـام لـذات موسـیقی و شعر و ادبیات و نقاشی همه چیز پشت سر رها شده باشد
و تو فقط یک آگاهی و معرفت خالص باشی
آنگاه مرگ یک ضیافت عظـیم خواهد بود، یک ادراک بزرگ، یک الهام عظیم.
اگر چیزی از ماورا را در درونت شناخته باشـی، مـرگ آن مـاورا را در کائنـات برایـت آشکار خواهد ساخت، آنگاه مرگ دیگر یک مرگ نیست بلکه ملاقاتی با خداوند است
یک وعده دیدار با خداوند.
#اشو
#کتاب_هنر_مرد
باید که به اصل و منبع خودش باز گردد. اگر زنـدگی را درک کنـی،
آنگـاه مـرگ را نیـز درک خواهی کرد.
#زندگی_یک_فراموشی_از_منبع_اصیل_است.
و
#مرگ_بار_دیگر_به_یـاد_آوردن_آن
زنـدگی دورشـدن از منبـع اصـیل اسـت و مرگ بازگشت به خانه
مرگ زشت نیست، مرگ زیباست
ولی مرگ فقط برای کسانی که یک زنـدگی بـی مـانع و سـرکوب نشـده و
تمام را زندگی کرده باشند زیباست
مرگ فقط برای کسانی زیباست که زندگی زیبایی را زندگی کرده باشند؛ کسانی کـه از زنـدگی کردن نترسیده اند، کسانی که شهامت زندگی کردن را داشته اند، کسانی که عشق ورزیده اند، رقصیده اند و جشـن گرفتـه انـد
اگـر زندگیت یک ضیافت باشد،
مرگ همچون ضیافت غایی است
بگذارید چنین بگویم:
زندگیت هرچه که باشد، مرگ فقط همـان چیز را برملا می کند
اگر در زندگی رنجور بوده ای،
مرگ آن رنج را آشکار می سازد.
مرگ یـک رسـوا کننده بـزرگ اسـت.
اگـر در زندگی شادمان بوده ای،
مرگ شادمانی را آشکار می کند.
اگر فقط یک زندگی جسمانی راحت را بـا لـذات جسـمانی زنـدگی کـرده باشی، آنگاه البته مرگ بسیار ناراحت کننده و ناخوشایند خواهد بود زیرا باید بدن را ترك کنی
بدن فقط یک منزلگاه موقتی اسـت؛
یک اقامتگاه یا سرای، که شب را در آن به سر می بریم و صبح باید آنجا را ترک کنیم
بدن اقامتگاه دائمی نیست، وطن شما نیست
بنابراین اگر فقط یک زندگی بدنی داشته ای و هرگز چیزی را #ورای_بدن نشناخته ای؛ مرگ بسیار بسیار زشت، ناخوشـایند و درد آور خواهد بود. آنگاه مرگ یک تشویش خواهد بود
ولی اگر قدری فراتر از بدن زندگی کرده باشی، اگر عاشق شعر و موسیقی بـوده اي و اگر عشق ورزی کرده ای و اگر به گل ها و ستارگان نگاه کرده باشی و چیزی از جهان غیر مادی در معرفت تو وارد شده باشد، مـرگ چندان بد نخواهد بود و چنان دردناک نخواهد بود
می توانی با بی تفاوتی آن را درک کنی، ولی هنوز نمی تواند برایت یـک ضـیافت باشد
اگر در درونت چیزي از ماورا را زندگی کرده باشی، اگر وارد #هیچ_بودنت در مرکز وجودت شده باشی، جایی که دیگر یـک بـدن نیستی و دیگر یک ذهن نیستی، جایی که لذات جسمانی کاملاً دور هستند و لذات ذهنی نیز وجود ندارنـد؛ تمـام لـذات موسـیقی و شعر و ادبیات و نقاشی همه چیز پشت سر رها شده باشد
و تو فقط یک آگاهی و معرفت خالص باشی
آنگاه مرگ یک ضیافت عظـیم خواهد بود، یک ادراک بزرگ، یک الهام عظیم.
اگر چیزی از ماورا را در درونت شناخته باشـی، مـرگ آن مـاورا را در کائنـات برایـت آشکار خواهد ساخت، آنگاه مرگ دیگر یک مرگ نیست بلکه ملاقاتی با خداوند است
یک وعده دیدار با خداوند.
#اشو
#کتاب_هنر_مرد
برای هر انسان نیک بختی در آخرت در نفس او عالم تامی است که با غیر خود در یک سرا جمع نگردد، و هر کس از اهل سعادت آنچه را که می خواهد و هر کس را که اراده هم صحبتی با او دارد،در یک لحظه به مجرد گذشتن از خاطرش و خواستن نفسش، نزد او حاضر می گردد،و این پایین ترین مراتب اهل بهشت است. لذا در آنجا عوالم بی نهایتی است که پهنای هر یک از آنها همتای پهنای آسمان ها و زمین است،بدون مزاحمت شریک و انباز.
#کتاب_مفاتیح_الغیب
#صدرالمتالهین
#کتاب_مفاتیح_الغیب
#صدرالمتالهین
شاهان همه مسکین او خوبان قراضه چین او
شیران زده دم بر زمین پیش سگان کوی او
#مولوی
عنوان: دانیال در لانهی شیرها
هنرمند: پیتر پُل روبنس
این اثر بر اساس داستانی از #کتاب_عهد_عتیق خلق شده است. در این داستان آمده است:
پس از فتح بابل توسّط پارسیها، امپراطور پارس یعنی داریوش ماد ادارهی آنجا را به #دانیال_نبی واگذار میکند. درباریان که از این موضوع ناخشنودند، با توطئهای او را به لانهی شیرها میفرستند. امّا به امر خداوند، دانیال نبی سالم از آنجا خارج میشود.
شیران زده دم بر زمین پیش سگان کوی او
#مولوی
عنوان: دانیال در لانهی شیرها
هنرمند: پیتر پُل روبنس
این اثر بر اساس داستانی از #کتاب_عهد_عتیق خلق شده است. در این داستان آمده است:
پس از فتح بابل توسّط پارسیها، امپراطور پارس یعنی داریوش ماد ادارهی آنجا را به #دانیال_نبی واگذار میکند. درباریان که از این موضوع ناخشنودند، با توطئهای او را به لانهی شیرها میفرستند. امّا به امر خداوند، دانیال نبی سالم از آنجا خارج میشود.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر جایم درد میکند
تو شفا میدهی
وقتی تو هم درد میکنی
چه کسی شفا دهد!؟
#شیخ_ابوالحسن_خرقانی
#لیلی_و_مجنون
📻 #اردشیر_رستمی
#کتاب_باز
تو شفا میدهی
وقتی تو هم درد میکنی
چه کسی شفا دهد!؟
#شیخ_ابوالحسن_خرقانی
#لیلی_و_مجنون
📻 #اردشیر_رستمی
#کتاب_باز
بدون شک با هر چه نشینی،
و با هر چه باشی،
خویِ او گیری.
همنشین،
تو را در عالمِ خویشتن کِشَد.
شمس تبریزی
ﺍﻧﺴﺎﻥِ «ﺳﺴﺖ مغز»
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ «ﺗﻐﯿﯿﺮ» ﻣﯿﺘﺮﺳﺪ !
ﺍﻭ ﺩﺭ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻣﻮﺟﻮﺩ،
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﻭ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ «ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﺎﺯﮔﯽ» ﺍﺳﺖ ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ ﺩﺭﺩ ،
ﺩﺭﺩِ ﺩﯾﺪﮔﺎﻫﯽ ﺗﺎﺯه ﺍﺳﺖ !
مارتین ﻟﻮﺗﺮکینگ
و با هر چه باشی،
خویِ او گیری.
همنشین،
تو را در عالمِ خویشتن کِشَد.
شمس تبریزی
ﺍﻧﺴﺎﻥِ «ﺳﺴﺖ مغز»
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ «ﺗﻐﯿﯿﺮ» ﻣﯿﺘﺮﺳﺪ !
ﺍﻭ ﺩﺭ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻣﻮﺟﻮﺩ،
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﻭ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ «ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﺎﺯﮔﯽ» ﺍﺳﺖ ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ ﺩﺭﺩ ،
ﺩﺭﺩِ ﺩﯾﺪﮔﺎﻫﯽ ﺗﺎﺯه ﺍﺳﺖ !
مارتین ﻟﻮﺗﺮکینگ
Telegram
دندان ببر : کانال شعر ، عرفان ، متافیزیک ، موسیقی ،کتاب صوتی، هنر ...
کانال عرفان و آگاهی:
#کتاب_صوتی
#موسیقی_بیکلام
#عکس
#شعر
#مطالب_شگفت_انگیز
#آشنایی_با_ادیان
#حکمت
#فلسفه
#اشراق
#عرفان
#ماوراء
#نجوم
#فضا
#متافیزیک
#روانشناسی
#جامعه_شناسی ....
ارائه مطالب به معنی #تایید آن نیست.
@ghafourimajid
#کتاب_صوتی
#موسیقی_بیکلام
#عکس
#شعر
#مطالب_شگفت_انگیز
#آشنایی_با_ادیان
#حکمت
#فلسفه
#اشراق
#عرفان
#ماوراء
#نجوم
#فضا
#متافیزیک
#روانشناسی
#جامعه_شناسی ....
ارائه مطالب به معنی #تایید آن نیست.
@ghafourimajid
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و گفت:
زبان تو ترجمان دل توست
و روی تو آینهی دل توست.
بر روی پیدا شود آنچه در دل نهان بُود
#تذکرة_الاولیاء
ذکر سَری سَقَطی
#کتاب_باز
زبان تو ترجمان دل توست
و روی تو آینهی دل توست.
بر روی پیدا شود آنچه در دل نهان بُود
#تذکرة_الاولیاء
ذکر سَری سَقَطی
#کتاب_باز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یلدا و عاشقانه های سعدی
که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد
خطا بود که نبینند روی زیبا را
هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان #یلدا را
#دکتر_رشید_کاکاوند
#کتاب_باز
که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد
خطا بود که نبینند روی زیبا را
هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان #یلدا را
#دکتر_رشید_کاکاوند
#کتاب_باز