معرفی عارفان
1.05K subscribers
32.4K photos
11.6K videos
3.17K files
2.65K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
فراغ
گروه کامکار ها
گفتمش بیا، عاشقم هنوز

خنده کرد و گفت:
در غمت بسوز...

#هوشنگ_ابتهاج
#گروه_کامکارها
وقتی چشمانت را باز ميکنی
مي بینی
بزرگترین ضربه ها را
همانهايی زده اند
که زمانی با چشم بسته
و از ته دل
دوستشان داشته ای ...

#هوشنگ_ابتهاج
سلام بر تو که چشم تو گاهواره روز
سلام بر تو که دست تو آشیانه مهر

سلام بر تو که روی تو روشنایی ماست
سلام بر تو که از نور داشتی پیغام...

#هوشنگ_ابتهاج
ارغوان خوشه‌ی خون
بامدادان که کبوترها
بر لبِ پنجره‌ی بازِ سحر غلغله می‌آغازند
جانِ گلِ رنگِ مرا
بر سرِ دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب که هم‌پروازان
نگران غمِ هم‌پروازند
ارغوان بیرقِ گل‌گونِ بهار
تو برافراشته باش
شعرِ خون‌بار منی
یادِ رنگینِ رفیقان‌ام را
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمه‌ی ناخوانده‌ی من
ارغوان
شاخه‌ی هم‌خونِ جدا مانده‌ی من

#هوشنگ_ابتهاج (#سایه)
Milix 8
Dj Mili
خداوند در قلبی هست که عشق می ورزد...



عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید

ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی


#عالیجناب_حافظ


دمنوشی برای امروزمون

بَه بَه 🎶

ترکیبی از صداهای جاودان و ماندگار
#همایون_شجریان
#احمد_شاملو
#هوشنگ_ابتهاج
کانال تلگرامیsmsu43@
مژگان شجریان - راهی و آهی
چه غریبانه
تو با یاد وطن می نالی ...

من چه گویم ..؟
که غریب است دلم در وطنم ..!


#هوشنگ_ابتهاج


" راهی و آهی "
#بانو_مژگان_شجریان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هستی از ذوق خویش سر مست است
رقص مستانه اش ازین دست است

نور در هفت پرده پیچیده ست
تا درین آبگینه گردیده ست...

#هوشنگ_ابتهاج
تویی آن که خیزد از وِی
              همه خرمی و ســــبزی

     نظرِ کدام سَـروی؟ نفس ِکدام بادی؟


#هوشنگ ابتهاج
با این غروب از غم سبز چمن بگو
اندوه سبزه‌های پریشان به من بگو

اندیشه‌های سوخته‌ی ارغوان ببین
رمز خیال سوختگان، بی‌سخن بگو

آن شد که سر به شانه‌ی شمشاد می‌گذاشت
آغوش خاک و بی‌کسی نسترن بگو

شوق جوانه رفت ز یاد درخت پیر
ای باد نوبهار ز عهد کهن بگو

آن آب رفته باز نیاید به جوی خشک
با چشم تر ز تشنگی یاسمن بگو

از ساقیان بزم طربخانه‌ی صبوح
با خامشان غمزده‌ی انجمن بگو

زان مژده گو که صد گل سوری به سینه داشت
وین موج خون که می‌زندش در دهن بگو

سرو شکسته نقش دل ما بر آب زد
این ماجرا به آینه‌ی دل‌شکن بگو

آن سرخ و سبز سایه بنفش و کبود شد
سرو سیاه من! ز غروب چمن بگو


#هوشنگ ابتهاج
بیچاره من،
که از پس این جستجو، هنوز
می نالد از من این دل شیدا که: یار کو؟
کو آن که جاودانه مرا می دهد فریب؟
بنما، کجاست او !

#هوشنگ_ابتهاج