.
دزدکی از مارگیری مار برد
ز ابلهی آن را غنیمت میشمرد
وا رهید آن مارگیر از زخم مار
مار کشت آن دزد او را زار زار
مارگیرش دید پس بشناختش
گفت از جان مار من پرداختش
در دعا میخواستی جانم ازو
کش بیابم مار بستانم ازو
شکر حق را کان دعا مردود شد
من زیان پنداشتم آن سود شد
بس دعاها کان زیانست و هلاک
وز کرم مینشنود یزدان پاک
#مولانا مثنوی دفتر دوم
دزدکی از مارگیری مار برد
ز ابلهی آن را غنیمت میشمرد
وا رهید آن مارگیر از زخم مار
مار کشت آن دزد او را زار زار
مارگیرش دید پس بشناختش
گفت از جان مار من پرداختش
در دعا میخواستی جانم ازو
کش بیابم مار بستانم ازو
شکر حق را کان دعا مردود شد
من زیان پنداشتم آن سود شد
بس دعاها کان زیانست و هلاک
وز کرم مینشنود یزدان پاک
#مولانا مثنوی دفتر دوم
حیلههای تیره ، اندر داوری ،
پیشِ بینایان ، چرا می آوری؟ ،
( هرچه ) هرچ ، در دل داری از مکر و رموز ،
پیشِ ما ، رسوا و ،،، پیدا ، همچو روز ،
گر ، بپوشیمش ،،، ز بندهپروری ،
تو ، چرا بیروئی ،،، از حد میبَری؟ ،
آدما ، تو نیستی کور ، از نظر ،
لیک ، اذا جاءالقضا ، عمیالبصر ،
عمرها باید ،،، بهنادر ، گاه گاه ،
تا ، که بینا ،،، از قضا ، افتد به چاه ،
کور را ،،، خود این قضا ، همراهِ اوست ،
که ، مر ، او را ،،، اوفتادن ، طبع و خوست ،
#مولانا
پیشِ بینایان ، چرا می آوری؟ ،
( هرچه ) هرچ ، در دل داری از مکر و رموز ،
پیشِ ما ، رسوا و ،،، پیدا ، همچو روز ،
گر ، بپوشیمش ،،، ز بندهپروری ،
تو ، چرا بیروئی ،،، از حد میبَری؟ ،
آدما ، تو نیستی کور ، از نظر ،
لیک ، اذا جاءالقضا ، عمیالبصر ،
عمرها باید ،،، بهنادر ، گاه گاه ،
تا ، که بینا ،،، از قضا ، افتد به چاه ،
کور را ،،، خود این قضا ، همراهِ اوست ،
که ، مر ، او را ،،، اوفتادن ، طبع و خوست ،
#مولانا
اگر تو مست ِ وصالی رخِ تو تُرُش چراست
برونِ شیشه ز حال درون شیشه گواست
خم شراب میان هزار خم دگر
به کف و تَف و به جوش و به غلغله پیداست
#مولانا
اگر تو مست ِ وصالی رخِ تو تُرُش چراست
برونِ شیشه ز حال درون شیشه گواست
خم شراب میان هزار خم دگر
به کف و تَف و به جوش و به غلغله پیداست
#مولانا
غزل 162 مولانا
شکیلا
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم
نه نهانم نه بدیدم چه کنم کون و مکان را
چو من اندر تک جویم چه روم آب چه جویم
چه توان گفت چه گویم صفت این جوی روان را
#مولانا
#شکیلا
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم
نه نهانم نه بدیدم چه کنم کون و مکان را
چو من اندر تک جویم چه روم آب چه جویم
چه توان گفت چه گویم صفت این جوی روان را
#مولانا
#شکیلا
مست و خوشی ،،، باده کجا خوردهای؟
این مهِ نو چیست؟ ،، که آوردهای؟ ،
میشِکُفَد از نظرت ، باغِ دل ،
ای که بهارِ دلِ افسردهای ،
میکندت لابه و دریوزه ،،، جان ،
جان بِبَر آنجا ،، که دلم بُردهای ،
#جان_ببر_آنجا_که_دلم_بردهای
#مولانا
این مهِ نو چیست؟ ،، که آوردهای؟ ،
میشِکُفَد از نظرت ، باغِ دل ،
ای که بهارِ دلِ افسردهای ،
میکندت لابه و دریوزه ،،، جان ،
جان بِبَر آنجا ،، که دلم بُردهای ،
#جان_ببر_آنجا_که_دلم_بردهای
#مولانا
گوش را ، اکنون ز غفلت پاک کن ،
استماعِ هجرِ آن غمناک ، کن ،
آن ، زکاتی دان که غمگین را دهی ،
گوش را ، چون پیش دستانش نهی ،
#این را ، یک کارِ خیر و زکات بِدان ،،، وقتی که به دردِ دلِ یک آدمِ دردمند گوش میدهی .
بشنوی غمهایِ رنجورانِ دل ،
فاقهٔ جانِ شریف ، از آب و گِل ،
خانهٔ پُر دود دارد ، پُر فنی ،
مر وِرا ، بگشا ز اصغا ، روزنی ،
#اصغا = گوش دادن
#ز اصغا = با گوش دادن
گوشِ تو ، او را چو راهِ دَم شود ،
دودِ تلخ ، از خانهٔ او ، کم شود ،
غمگساری کن تو با ما ، ای رَوی ،
گر ، به سویِ ربّ اعلی ، میروی ،
#مولانا
استماعِ هجرِ آن غمناک ، کن ،
آن ، زکاتی دان که غمگین را دهی ،
گوش را ، چون پیش دستانش نهی ،
#این را ، یک کارِ خیر و زکات بِدان ،،، وقتی که به دردِ دلِ یک آدمِ دردمند گوش میدهی .
بشنوی غمهایِ رنجورانِ دل ،
فاقهٔ جانِ شریف ، از آب و گِل ،
خانهٔ پُر دود دارد ، پُر فنی ،
مر وِرا ، بگشا ز اصغا ، روزنی ،
#اصغا = گوش دادن
#ز اصغا = با گوش دادن
گوشِ تو ، او را چو راهِ دَم شود ،
دودِ تلخ ، از خانهٔ او ، کم شود ،
غمگساری کن تو با ما ، ای رَوی ،
گر ، به سویِ ربّ اعلی ، میروی ،
#مولانا
گرما ،،، نه همه تنورِ سوزان ، باشد ،
ناگه ز دَرَم درآی ،،، گرم ، آن باشد ،
چون وعده دهی ، نیابی ،،، سرد ، آن باشد ،
سرما ،،، نه همه سردِ زمستان ، باشد ،
#مولانا
ناگه ز دَرَم درآی ،،، گرم ، آن باشد ،
چون وعده دهی ، نیابی ،،، سرد ، آن باشد ،
سرما ،،، نه همه سردِ زمستان ، باشد ،
#مولانا
گر هیچ ترا میل سوی ماست بگو
ورنه که رهی عاشق و تنهاست بگو
گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو
گر هست بگو نیست بگو راست بگ
#مولانا
ورنه که رهی عاشق و تنهاست بگو
گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو
گر هست بگو نیست بگو راست بگ
#مولانا