زیباتر از جهان امید، ای دوست
در عالم وجود، جهانی نیست
هر عرصه را بهار و خزانی هست
در عرصهٔ امید، خزانی نیست
صدبار زهر یأس مرا میکشت
گر پادزهر من نشدی امّید
در تیرگیّ ِ رنج، رهم بنْمود
_ بس شام تیره _ تابش این خورشید
تا آن زمان که شهپر بومِ مرگ
بر جایگاه من فکنَد سایه
در کارزار زندگیام بادا
از جادوی امید، بسی مایه
#احسان_طبری
#زادروز
(#۱۹بهمن_۱۲۹۵، ساری - ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸، تهران)
نویسنده، شاعر، نظریهپرداز
در عالم وجود، جهانی نیست
هر عرصه را بهار و خزانی هست
در عرصهٔ امید، خزانی نیست
صدبار زهر یأس مرا میکشت
گر پادزهر من نشدی امّید
در تیرگیّ ِ رنج، رهم بنْمود
_ بس شام تیره _ تابش این خورشید
تا آن زمان که شهپر بومِ مرگ
بر جایگاه من فکنَد سایه
در کارزار زندگیام بادا
از جادوی امید، بسی مایه
#احسان_طبری
#زادروز
(#۱۹بهمن_۱۲۹۵، ساری - ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸، تهران)
نویسنده، شاعر، نظریهپرداز