معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.8K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
ما کیستیم دین و دل از دست داده ای؟
از چشم آسمان و زمین اوفتاده ای
بی جذبه چون حکایتِ از یاد رفته ای
بی جلوه چون جوانیِ بر باد داده ای
بر گردنِ وجود، چو دست شکسته ای
در دیدهٔ زمانه چو اشک فتاده ای
مردانه با تبسّم شیرین و اشک تلخ
بر پا چو شمع تا دم مرگ ایستاده ای
با قدرت ارادهٔ گردون چه می کند
افسرده ای، شکسته دلی، بی اراده ای؟
چون روبهی شکسته و مسکین شد ای دریغ
با جسم خسته، شیردلی، شیرزاده ای
با خطّ کودکانهٔ تقدیر تیره شد
روحی که بود ساده تر از لوح ساده ای
در دست ما نمانده ز سرمایهٔ حیات
غیر از زبانِ بسته و روی گشاده ای
از شعر من نشاط چه جوئی؟ کزین سخن
نه بوی مهر خیزد و نه رنگ باده ای
اگه نه ای ز رنجم و آگه نمی شود
سیر از گرسنه ای و سوار از پیاده ای


#پژمان_بختیاری
تصنیف "بس کن ای دل" (بیات ترک)
صدیق تعریف، کیوان ساکت، اردشیر کامکار، ارژنگ کامکار
"بس کن ای دل"

آواز: #صدیق_تعریف
آهنگساز: #مرتضی_نی_داوود
مایه #بیات_ترک
شعر: #پژمان_بختیاری
از آلبوم ماه بانو

بس کن ایدل آه و زاری
آه دلخستگان را ثمر نیست
گریه تا کی، ناله تا چند
ناله عاشقان را ثمر نیست
از گذشته یاد کن، یاد
تـا نماید خاطرت شاد
کـز پی شام هجران سحر نیست
یاد از آن شب که با دوست
در چمن در پـی دوست
فارغ از غم بـودیـم بـر لب جـو
عـشـق او در دل مـن
مـهـر مـن در دل او، دل او
از جـهـان وارسـتـه
جان بـه جان پیوسته
لب ز گفتن بسته، دل سخن گـو
عشق من جاودانی است
مـاه من آسمـانی است
کاین چنین زیبایی در بشر نیست...
گلهای تازه 129
ایرج
گلهای تازه
برنامه شماره 129 (بیات ترک)
اساتید:
#ایرج
#اسدالله_ملک
#محمدحیدری
#جهانگیر_ملک
شعر: #پژمان_بختیاری

دیوانه ی محبت جانانه ام هنوز
دست از دلم بدار ، که دیوانه ام هنوز
عمری به گرد شمع جمال تو گشته ام
آتش ندیده دامن پروانه ام هنوز...
@yadeAyyaam
بس کن - معصومه مه
بس کن ای دل آه و زاری
آه دل خستگان را اثر نیست
گریه تا کی ناله تا چند
ناله ی عاشقان را ثمر نیست
از گذشته یاد کن یاد
تا نماید خاطرت شاد
کز پی شام هجران سحر نیست
یاد از آن شب که با او بودمان بر لب جو سینه پر شور و دل پر هیایو
عشق او در دل من کرده صد شعله روشن مهر من در دل او دل او
از جهان وارسته
جان به جان پیوسته
لب ز گفتن بسته دل سخنگو
عشق من جاودانیست
ماه من آسمانیست
کاین چنین زیبایی در بشر نیست
رشته ها بگسستم
حلقه ها بشکستم
دل به مهرش بستم زین محبت دانی بیشتر نیست
با چنین مهر آن پری رو حیف کاخر شد جفا جو
حالش از حال پژمان خبر نیست

#پژمان_بختیاری
هجر روی تو- شعر از پژمان بختیاری
ملوک ضرابی، موسی و مرتضی نی داوود
«هجر روی تو»

مه من تا کی به حسرت
به هجر روی ماهت سوزم...


آواز #ملوک_ضرابی
شعر #پژمان_بختیاری
ویلن #موسی_نی_داوود
آهنگ وتار #مرتضی_نی_داوود
Forwarded from Soheyla
🔆بیشتر زبان شناسان بر این باورند که #زبان_فارسی یکی از زبان‌های شگفت انگیز و آهنگین جهان است و پر واضح است که چنین زبانی می‌تواند 👈شاعران بسیاری را در دامان خود بپروراند و با اینکه در میان این شاعران، تعداد شاعران زن هم کم نبوده،
🔮اما معلوم نیست که چرا از آنان رد پایی روشن و در خور اعتنا باقی نمانده و چرا #کتاب‌های_تاریخ_ادبیات_وتذکره‌های شاعران را انبوهی👈 از مردان شاعر پر کرده‌اند؟
با نگاهی دوباره به تاریخ شعر فارسی از آغاز در می‌یابیم که تعداد
#زنان_شاعر آنان که کم و بیش به 👈آوازه ای رسیده اند، بسیار اندک و به قولی انگشت شمار است.
در این میان فقط می‌توان به
#رابعه و #مهستی نخستین شاعره‌ها اشاره داشت و بعد با فاصله‌ی بسیار از #عالمتاج_فراهانی (ژاله قائم مقامی ۱۲۳۳ شمسی) نام برد،
👈سپس به #پروین (۱۲۸۵) زسیدو بعد هم از #قرةالعین (۱۲۹۲)یاد کرد و حساب بعد از آنهم که به
🔮دوره‌ی جدید شعر فارسی می‌رسیم، دیگر جداست.

🔸تردیدی نیست که در این میان، #زنان شاعر دیگری هم بوده اند اما یا از آنها چیزی باقی نمانده ،یا بجز دو سه خطی از یک غزل ناقص یا دوسه تک بیتی چیزی باقی نمانده که اگر هم نمی‌ماند سنگین تر بود و راستش را بخواهید از #رابعه_ومهستی_هم_بجزیکی_دوغزلویاتعدادی_رباعی_چیزی_دردست_نیست.
از شعر‌های شور انگیز #طاهره_قرة_العین هم، با اینکه با زمان امروز چندان فاصله ای ندارد بجز مجموعه ای مخدوش چیزی ضبط نشده، 👉
چرا که در مورد اشعاری که به #قرةالعین منسوب است، نظرهای مختلفی داده شده و بعضی از
#تذکره_نویسان_شعرهای او را به شاعرانی از قبیل#صحبت_لاری، #ام_هانی، #عشرت_شیرازی و دیگران نسبت داده اند و
🔻اصلا ً چرا راه دور برویم از #شمس_کسمایی_هم_که_ازپیشگامانشعر نو به حساب می‌آید و #مرگش در سال ۱۳۴۰ خورشیدی اتفاق افتاده، 👈بجز چند قطعه ی پراکنده در اینجا و آنجا چیزی باقی نمانده و به روایتی #دیوانش_گم_شده_است.
باز جای شکرش باقی است که از #پروین_اعتصامی‌ مجموعه‌ی کاملی برای ما به میراث رسیده، هر چند که به نقل قول از #دکترمحمدجوادشریعت:
«پدر پروین تا قبل از ازدواج با طبع دیوان شاعره‌ی عزیز ما موافقت نمی‌فرمود، زیرا اختمال می‌داد که در این مورد سو ءتعبیر شود و طبع دیوان را تبلیغی برای به دست آوردن شوهر کنند.»
و جای شکر بیشتر هم اینکه #پژمان_بختیاری_فرزندخلف_ژاله اقدام به جمع آوری اشعار مادر نموده و آنها را از آسیب‌های زمان حفظ کرده است. البته جا دارد که در اینجا درودی جانانه به روان حبیب یغمایی، مدیر ماهنامه یغما یاد کردچون ایشون پژمان را تشویق به جمع کردن اشعار مادر کرد.
خدا را این دل چه می‌جوید
عهدیه
چه شب است که از در امشب به درآمد آفتابی
چه عنایت است یارب که نکرده ام ثوابی
هله با دو چشم بیدار جمال یار دیدم
که گمان نبود هرگز ببینمش به خوابی
خنک آنکه با حبیبی شب و روز خود سرآرد
که پس از حبیب عالم نبود به جز حبابی

«خدا را این دل چه می جوید
چو خون شد دیده ام چه می جوید»


صدا #بانوعهدیه
ترانه #پژمان_بختیاری
آهنگ #فریدون_شهبازیان
تنظیم #جواد_معروفی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قطعه شاه من

خواننده: بانو #هنگامه_اخوان
آهنگساز: #مرتضی_نی‌داوود

سه‌تار: #بهداد_بابایی
نی: #سیامک_جهانگیری
تنبک: #فریبرز_کیان‌نژاد

کنسرت لندن، آذر ۱۳۹۸

شاه من ماه من رحمتی به حال زارم
بفکن از روی خود روشنی به شام تارم

#پژمان_بختیاری
سه گاه
مرضیه - یاحقی
سرخوش آمد ز در و می زد و سرمست برفت
فرصتی بود ولی حیف که از دست برفت

لحظه ای چند نشست و سخنی چند بگفت
تا بگفتم که مرا هم سخنی هست، برفت

آن همه گرد کدورت که زدل خواسته بود
آن گل تازه ی شاداب چو بنشست، برفت

گفته بودی چه شد آن حوصله و صبر و قرار
ظرف اینها همه دل بود، چو بشکست، برفت

#پژمان_بختیاری
آواز #مرضیه
ویلن #پرویز_یاحقی
ضرب #امیرناصر_افتتاح
ساز و آواز در #سه‌گاه
فرو شُد چاه‌کن در خاکْ چالاک
نرفته کس به پای خویش در خاک

دلِ خاک از تلاشِ او شود چاک
که تا آبی برآید از دلِ خاک

کسی کِش خویِ شوخ و رویِ نیکوست
اگر از من نگردد رنجه چون اوست

دهد اندیشه‌ام بر این گواهی
اگرچه این به ماه است آن به ماهی

بلی باشد چو چَه‌کن رهزنِ دل
ولی این جای در دل دارد آن گِل

بَرَد با تیشه آن ره در دلِ خاک
کند با عشوه این جا در دلِ چاک

بَرَد آن راه در چاهی به ماهی
کند این جای در دل با نگاهی

ندانم نسبتش با چاه‌کن چیست
ولی در حرفه دور از چاه‌کن نیست

دلش خواهان دل‌هایِ خراب است
به‌سانِ چاه‌کن جویایِ آب است

به یک امر است سعیِ هر دو مقصور
ولی آن آبِ شیرین خواهد این شور


#پژمان_بختیاری
فرو شُد چاه‌کن در خاکْ چالاک
نرفته کس به پای خویش در خاک

دلِ خاک از تلاشِ او شود چاک
که تا آبی برآید از دلِ خاک

کسی کِش خویِ شوخ و رویِ نیکوست
اگر از من نگردد رنجه چون اوست

دهد اندیشه‌ام بر این گواهی
اگرچه این به ماه است آن به ماهی

بلی باشد چو چَه‌کن رهزنِ دل
ولی این جای در دل دارد آن گِل

بَرَد با تیشه آن ره در دلِ خاک
کند با عشوه این جا در دلِ چاک

بَرَد آن راه در چاهی به ماهی
کند این جای در دل با نگاهی

ندانم نسبتش با چاه‌کن چیست
ولی در حرفه دور از چاه‌کن نیست

دلش خواهان دل‌هایِ خراب است
به‌سانِ چاه‌کن جویایِ آب است

به یک امر است سعیِ هر دو مقصور
ولی آن آبِ شیرین خواهد این شور


#پژمان_بختیاری