معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.1K photos
13K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
گفتی که : نخواهیم تو را ، گر بُتِ چینی ،

ظَنَّم نه چنان بود ، که با ما ، تو چنینی ،




بر آتشِ تیزم بنشانی ،،، بنشینم ،

بر دیدهٔ خویشت بنشانم ،،، ننشینی ،




ای بس که بجویی تو مرا ، باز نیابی ،

ای بس که بپویی و ، مرا ، باز نبینی ،




با من به زبانی و ،،، به دل ، با دگرانی ،

هم ،،، دوست‌تر از من نَبُوَد هر که گزینی ،




من بر سرِ صلحم ،،، تو چرا جنگ گزینی؟ ،

من بر سر مِهرم ، تو چرا بر سرِ کینی؟ ،




گویی ، دگری گیر ،،، مَها ، شرط نباشد ،

تو ، یارِ نخستینِ من و ، بازپسینی ،





#سنایی
تو ، در دل و ،

دل ، در خَمِ زلفِ تو ،

نهان است ،





من ،

گام‌زَنان ، روز و شبان ،

بر اثرِ دل ،





#سنایی
ای بی خبــر از سوخته و سوختنی

عـشـق آمدنی بـود نه آموختنی

#سنایی

ای مستان خیزید که هنگام صبوحست
هر دم که درین حال زنی دام فتوحست

آراست همه صومعه مریم که دم صبح
صاحبت خبر گلشن و نزهتگه روحست


#سنایی
مردی که به راه عشق جان فرساید
باید که بدون یار خود نگراید

عاشق به ره عشق چنان می‌باید
کز دوزخ و از بهشت یادش ناید

#سنایی
- رباعی شمارهٔ ۱۸۰
اَلا ای لعبتِ ساقی ،

ز مِی پُر کن مرا جامی ،





که پیدا نیست کارم را ،

درین گیتی ، سرانجامی ،





#سنایی
کنون چون توبه بشکستم ،

به خلوت با تو بنشستم ،





ز مِی باید که در دستم ،

نهی هر ساعتی ، جامی ،





#سنایی
معرفی عارفان
کنون چون توبه بشکستم ، به خلوت با تو بنشستم ، ز مِی باید که در دستم ، نهی هر ساعتی ، جامی ، #سنایی
نباید خورد چندین غم ،

بباید زیستن خرّم ،





که از ما اندرین عالَم ،

نخواهد ماند جز نامی ،





#سنایی
تا دل من صید شد در دام عشق
باده شد جان من اندر جام عشق

آن بلا کز عاشقی من دیده‌ام
باز چون افتاده‌ام در دام عشق

در زمانم مست و بی‌سامان کند
جام شورانگیز درد آشام عشق

من خود از بیم بلای عاشقی
بر زبان می‌نگذرانم نام عشق

این عجب‌تر کز همه خلق جهان
نزد من باشد همه آرام عشق

جان و دین و دل همی خواهد ز من
این بدست از سوی جان پیغام عشق

جان و دین و دل فدا کردم بدو
تا مگر یک ره برآید کام عشق

#سنایی
در شهر مرد نیست ز من نابکارتر
مادر پسر نزاد ز من خاکسارتر

مغ با مغان به طوع ز من راست‌گوی تر
سگ با سگان به طبع ز من سازگارتر

از مغ هزار بار منم زشت کیش‌تر
وز سگ هزار بار منم زشت کارتر

هر چند دانم این به یقین کز همه جهان
کس راز حال من نبود کارزارتر

اینست جای شکر که در موقف جلال
نومیدتر کسی بود امیدوارتر



#سنایی