معرفی عارفان
1.27K subscribers
34.4K photos
12.5K videos
3.22K files
2.78K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
شبِ چله یا شبِ یلدا و خُره روز یا خرم روز:

این شب را شب زایش مهر یا میترا دانند که به یادگار آن را جشن گیرند و شبی بوده که چشم به راه زاده شدن مهر یا خورشید بوده‌اند شبی که آن را درازتر از دیگر شبها دانسته و با شب زنده داری به جنگ تاریکی می رفتند و چشم به راه روز و دمیدن آفتاب یا زایش خورشید می شدند که به آن خُره روز یا خرم روز می گفته اند.ایرانیان دو شب را شب چله می نامیدند یکی کوچک و دیگری بزرگ و چون تا جشن نوروز ۹۰ روز مانده بوده جشن خرم روز را نود روز نیز می گفتند. (آثار الباقیه: ۲۲۵) چلهٔ بزرگ؛ چهل روز از روزهای زمستان که آغاز آن برابر یکم دی ماه ،(هفتم دی ماه جلالی) و پایانش دهم بهمن ماه (شانزدهم دی ماه جلالی) است.
-چله ٔ زمستان ؛ همان چله ٔ بزرگ است و گاه در گفتار مردم ، کنایه از سرمای سخت باشد. چله ٔ زمستون.
- چله ٔ کوچک؛ در گفتار ، بیست روز از فصل زمستان، بدین ترتیب که بیست روزه ٔ زمستان ، از دهم بهمن ماه (هفدهم بهمن ماه جلالی)آغاز شود و در پایان بهمن ماه (پنجم اسفند ماه جلالی) به پایان رسد. ناگفته نماند که در تابستان نیز چله بزرگ و کوچک نیز داریم. این روزها را ایرانیان از آن روی گرامی می‌داشتند که با داشتن حساب روزها کشاورزی و دامداری می‌نمودند. مردمان آریایی از هند و ایرانی و هند و اروپایی جشن زایشِ آفتاب را در روز نخستِ دی می گرفتند، به ویژه ژرمنی ها اینچنین می‌کردند و آن ماه را ماهِ خدا می دانستند. دانشمند ایرانی ابوریحان در آثار الباقیه ص ۲۲۵ روز نخستِ دی را خور روز نامیده همچنین در کتاب قانون مسعودی که نسخه ایست دست نویس در موزه لندن آن را خرم روز نوشته است.(گاهشماری: ۵۸)این شب را شب زایشِ عیسی پیامبر نیز دانند.(ثمارالقلوب: ۴۷۸) در فرهنگ سریانی به انگلیسی،pyne_smith یلدا با Noel برابری شده است.خود یلدا سریانی است و رومی ها آن را Natalis گویند که همان تولد و زایش است.این واژه را مسیحیانِ سریانی به ایران آوردند و ماندگار شد‌.از کهن تا امروز همه ترسایان جهان این روزها را جشن گیرند و شادان هستند چون آن را روز زایش میترا و مهر یا مسیحای نجات بخش یا سوشیانت زردشتی است و بیشتر آیین های آنان گرفته از آیین مهر است.این شب و این روز در سروده های بزرگان با دید های گوناگون آمده است.
حافظ که این شب را شبی بلند دانسته و از جور آن گله داشته و چشم به راه زایش خورشید بوده:
صحبتِ حکّام، ظلمتِ شبِ يلدا است
نور ز خورشيد خواه بو که برآيد.(دیوان،انجوی: ۵۴)
گفتمش سلسله‌ی زلف بتان از پی چیست
گفت حافظ گله‌ای از شب یلدا می کرد(دیوان،نایینی و نذیراحمد: ۲۴۲)

سعدی:
هنوز با همه دردم اميد درمان است
که آخری بود آخر شبان يلدا را(غزل ها،غزل۵۷۵: ۲۵۸)

خاقانی:
گر آن کیخسروِ ایرانِ نور است
چرا بیژن شد این در چاهِ یلدا(دیوان،چامه ۸: ۴۱)

عنصری بلخی:
چون حلقه ربايند به نيزه، تو به نيزه
خال از رخ زنگی بربايی شب يلدا(دیوان: ۳۲۵)


مسعود سعد سلمان:
کرده خورشيد صبح ملک تو
روز همه دشمنان شب يلدا(دیوان: ۴۰)

ناصرخسرو قبادیانی:
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا(دیوان،قصاید: ۱۱۹)

امير معزی:
ايزد دادار، مهر و کين تو گويی
از شب قدر آفريد و از شب يلدا
زان‌که به مهرت بود تقرب مومن
زان‌که به کينت بود تفاخر ترسا(دیوان: ۴۱)

سنایی غزنوی:
به صاحب‌دولتی پيوند اگر نامی همی جويی
که از يک چاکری عيسی چنان معروف شد يلدا(دیوان: ۵۵)
ناگفته نماند در شعر سنایی یلدا به دو چَم آمده یکی شب یلدا و دیگری به گفته‌ی حسین خلفِ تبریزی در برهان قاطع و فرهنگ فرنودسار و فرهنگ مجمع الفرس یلدا نام یکی از یاران عیسی بوده است.

#چله_کوچک #خرم_روز #یلدا #خره_روز #چله_بزرگ #شب_چله
شبِ چله یا شبِ یلدا و خُره روز یا خرم روز:

این شب را شب زایش مهر یا میترا دانند که به یادگار آن را جشن گیرند و شبی بوده که چشم به راه زاده شدن مهر یا خورشید بوده‌اند شبی که آن را درازتر از دیگر شبها دانسته و با شب زنده داری به جنگ تاریکی می رفتند و چشم به راه روز و دمیدن آفتاب یا زایش خورشید می شدند که به آن خُره روز یا خرم روز می گفته اند.ایرانیان دو شب را شب چله می نامیدند یکی کوچک و دیگری بزرگ و چون تا جشن نوروز ۹۰ روز مانده بوده جشن خرم روز را نود روز نیز می گفتند. (آثار الباقیه: ۲۲۵) چلهٔ بزرگ؛ چهل روز از روزهای زمستان که آغاز آن برابر یکم دی ماه ،(هفتم دی ماه جلالی) و پایانش دهم بهمن ماه (شانزدهم دی ماه جلالی) است.
-چله ٔ زمستان ؛ همان چله ٔ بزرگ است و گاه در گفتار مردم ، کنایه از سرمای سخت باشد. چله ٔ زمستون.
- چله ٔ کوچک؛ در گفتار ، بیست روز از فصل زمستان، بدین ترتیب که بیست روزه ٔ زمستان ، از دهم بهمن ماه (هفدهم بهمن ماه جلالی)آغاز شود و در پایان بهمن ماه (پنجم اسفند ماه جلالی) به پایان رسد. ناگفته نماند که در تابستان نیز چله بزرگ و کوچک نیز داریم. این روزها را ایرانیان از آن روی گرامی می‌داشتند که با داشتن حساب روزها کشاورزی و دامداری می‌نمودند. مردمان آریایی از هند و ایرانی و هند و اروپایی جشن زایشِ آفتاب را در روز نخستِ دی می گرفتند، به ویژه ژرمنی ها اینچنین می‌کردند و آن ماه را ماهِ خدا می دانستند. دانشمند ایرانی ابوریحان در آثار الباقیه ص ۲۲۵ روز نخستِ دی را خور روز نامیده همچنین در کتاب قانون مسعودی که نسخه ایست دست نویس در موزه لندن آن را خرم روز نوشته است.(گاهشماری: ۵۸)این شب را شب زایشِ عیسی پیامبر نیز دانند.(ثمارالقلوب: ۴۷۸) در فرهنگ سریانی به انگلیسی،pyne_smith یلدا با Noel برابری شده است.خود یلدا سریانی است و رومی ها آن را Natalis گویند که همان تولد و زایش است.این واژه را مسیحیانِ سریانی به ایران آوردند و ماندگار شد‌.از کهن تا امروز همه ترسایان جهان این روزها را جشن گیرند و شادان هستند چون آن را روز زایش میترا و مهر یا مسیحای نجات بخش یا سوشیانت زردشتی است و بیشتر آیین های آنان گرفته از آیین مهر است.این شب و این روز در سروده های بزرگان با دید های گوناگون آمده است.
حافظ که این شب را شبی بلند دانسته و از جور آن گله داشته و چشم به راه زایش خورشید بوده:
صحبتِ حکّام، ظلمتِ شبِ يلدا است
نور ز خورشيد خواه بو که برآيد.(دیوان،انجوی: ۵۴)
گفتمش سلسله‌ی زلف بتان از پی چیست
گفت حافظ گله‌ای از شب یلدا می کرد(دیوان،نایینی و نذیراحمد: ۲۴۲)

سعدی:
هنوز با همه دردم اميد درمان است
که آخری بود آخر شبان يلدا را(غزل ها،غزل۵۷۵: ۲۵۸)

خاقانی:
گر آن کیخسروِ ایرانِ نور است
چرا بیژن شد این در چاهِ یلدا(دیوان،چامه ۸: ۴۱)

عنصری بلخی:
چون حلقه ربايند به نيزه، تو به نيزه
خال از رخ زنگی بربايی شب يلدا(دیوان: ۳۲۵)


مسعود سعد سلمان:
کرده خورشيد صبح ملک تو
روز همه دشمنان شب يلدا(دیوان: ۴۰)

ناصرخسرو قبادیانی:
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا(دیوان،قصاید: ۱۱۹)

امير معزی:
ايزد دادار، مهر و کين تو گويی
از شب قدر آفريد و از شب يلدا
زان‌که به مهرت بود تقرب مومن
زان‌که به کينت بود تفاخر ترسا(دیوان: ۴۱)

سنایی غزنوی:
به صاحب‌دولتی پيوند اگر نامی همی جويی
که از يک چاکری عيسی چنان معروف شد يلدا(دیوان: ۵۵)
ناگفته نماند در شعر سنایی یلدا به دو چَم آمده یکی شب یلدا و دیگری به گفته‌ی حسین خلفِ تبریزی در برهان قاطع و فرهنگ فرنودسار و فرهنگ مجمع الفرس یلدا نام یکی از یاران عیسی بوده است.

#چله_کوچک #خرم_روز #یلدا #خره_روز #چله_بزرگ #شب_چله
چله بزرگ ، چله کوچک ، چار چار ، سده ، اهمن وبهمن ،سیاه بهار وسرماپیرزن .


زمستان به دو بخش : چله بزرگ(چله کلان ) و چله کوچک (چله خرد ) تقسیم می شده است ،
که #چله_بزرگ از ( اول دی ماه تا دهم بهمن ماه) می باشد وچهل روز کامل و #چله_کوچک از ( یازدهم بهمن تا پایان بهمن ماه  ) 20روز کامل وبه همین دلیل چون 20روز کمتر است چله کوچیک نامیده شده است
غروب آخرین روز چله بزرگ جشن سده برگزار می شد،مردم دور هم جمع می شدند واز این جشن لذت می بردند ودر نهایت با برپایی آتش و خواندن شعر و پایکوپی بدور آتش، سده را جشن می گرفتند،
این دوبرادر ( چله بزرگ وچله کوچک ) در هشت روز در کنار همدیگر هستند که آن 8 روز را ( #چار_چار) می نامند . به چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک گفته می شود .
پس از چار چار نوبت به #اهمن_و_ #بهمن پسران پیرزن (ننه سرما ) می رسد که خودی نشان دهند 10 روز اول اسفند را اهمن و10روز دوم اسفند را بهمن می گویند واین 20روز ممکن است آنقدر بارندگی باشد که این دوبرادر به دوچله طعنه بزنند ، با توجه به شعری که قدیمی های نازنین می خواندند (اهمن وبهمن ،آرد كن صدمن ،روغن بیار ده من ،هیزم بکن خرمن عهده همه بامن )
تا اینجا 20روز از اسفند به نام اهمن وبهمن نامگذاری شده اند ومی ماند 10 روز آخر اسفند ماه که 5روز اول سیاه بهار نام گرفته وشعری هم که قدیمی ها می خوانند (سیاه بهار شب ببار و روز بکار ) از این شعر هم مشخص می شود در این ایام شبها بارندگی فراوان بوده وروزها کشاورزان مشغول کشت وزراعت بوده اند ، 5روز آخر هم سرماپیرزن نام گرفته است که در این روزها آسمان گاهی ابری گاهی آفتابی ،گاهی همراه با باد واکثر اوقات از آسمان تگرگ می بارد که قدیمی های دل پاک براین باور بودند که گردنبند پیرزن پاره شده ومهره های آن به زمین می ريزد.



#اهمن_مبارک