عشقبازی به همین آسانیست
که گلی با چشمی
بلبلی با گوشی
رنگ زیبای خزان با روحی
نیش زنبور عسل با نوشی
کار هموارهی باران با دشت
برف با قلهی کوه
رود با ریشهی بید
باد با شاخه و برگ
ابر عابر با ماه
چشمهای با آهو
برکهای با مهتاب
و نسیمی با زلف . . .!
#مجتبی_کاشانی
که گلی با چشمی
بلبلی با گوشی
رنگ زیبای خزان با روحی
نیش زنبور عسل با نوشی
کار هموارهی باران با دشت
برف با قلهی کوه
رود با ریشهی بید
باد با شاخه و برگ
ابر عابر با ماه
چشمهای با آهو
برکهای با مهتاب
و نسیمی با زلف . . .!
#مجتبی_کاشانی
ببودن یا نبودن؟ بحث در اینست:
آیا عقل را شایستهتر اینکه مدام از منجنیق و تیرِ دورانِ جفاپیشه ستم بردن،
و یا بر روی یک دریا مصائبِ تیغ آهختن،
و از راهِ خلاف، ایام آنها را سرآوردن؟
بمردن، خواب رفتن، بس؛
و بتوانیم اگر گفتن
که با یک خفتنِ تنها
همه آلامِ قلبی و هزاران لطمه و زجر طبیعی را که جسم ما دچارش هست پایان میتوان دادن، چنین انجام را باید به اخلاص آرزو کردن.
بمردن؛ خواب رفتن؛ خواب رفتن!
یحتمل هم خواب دیدنها!، همین اشکالِ کارِ ماست؛
زیرا، اینکه در آن خواب مرگ و بعد از آن کز چنبر این گیرودار بیبقا فارغ شویم
آنگه چه رؤیاها پدید آید،
همین باید تامل را برانگیزد...
■شاعر: #ویلیام_شکسپیر [ William Shakespeare | انگلستان، ۱۶۱۶ – ۱۵۶۴ ]
■برگردان: #مجتبی_مینوی
√●بخشی از شعر: «مردن یا زیستن» (To Be Or Not To Be)
#مجتبی مینُویِ طهرانی (۱۹ بهمن ۱۲۸۱، تهران – ۷ بهمن ۱۳۵۵، تهران) ادیب، نویسنده، مصحح، مورخ و مترجم اهل ایران بود.
ببودن یا نبودن؟ بحث در اینست:
آیا عقل را شایستهتر اینکه مدام از منجنیق و تیرِ دورانِ جفاپیشه ستم بردن،
و یا بر روی یک دریا مصائبِ تیغ آهختن،
و از راهِ خلاف، ایام آنها را سرآوردن؟
بمردن، خواب رفتن، بس؛
و بتوانیم اگر گفتن
که با یک خفتنِ تنها
همه آلامِ قلبی و هزاران لطمه و زجر طبیعی را که جسم ما دچارش هست پایان میتوان دادن، چنین انجام را باید به اخلاص آرزو کردن.
بمردن؛ خواب رفتن؛ خواب رفتن!
یحتمل هم خواب دیدنها!، همین اشکالِ کارِ ماست؛
زیرا، اینکه در آن خواب مرگ و بعد از آن کز چنبر این گیرودار بیبقا فارغ شویم
آنگه چه رؤیاها پدید آید،
همین باید تامل را برانگیزد...
■شاعر: #ویلیام_شکسپیر [ William Shakespeare | انگلستان، ۱۶۱۶ – ۱۵۶۴ ]
■برگردان: #مجتبی_مینوی
√●بخشی از شعر: «مردن یا زیستن» (To Be Or Not To Be)
#مجتبی مینُویِ طهرانی (۱۹ بهمن ۱۲۸۱، تهران – ۷ بهمن ۱۳۵۵، تهران) ادیب، نویسنده، مصحح، مورخ و مترجم اهل ایران بود.
زندگی بار گرانی ست
که بر پشت پریشانی تُست
کار آسانی نیست
نان درآوردن و غم خوردن و عاشق بودن
پدرم
کمرم از غم سنگین نگاهت خَم باد
#پدر
#مجتبی_کاشانی
تبریک پیشاپیش تولد مولی الموحدین علی(ع) #روز_پدر
که بر پشت پریشانی تُست
کار آسانی نیست
نان درآوردن و غم خوردن و عاشق بودن
پدرم
کمرم از غم سنگین نگاهت خَم باد
#پدر
#مجتبی_کاشانی
تبریک پیشاپیش تولد مولی الموحدین علی(ع) #روز_پدر
هایده
کی میدونه
"کی میدونه"
آواز: بانو #هایده
آهنگ: #حسن_شماعیزاده
تنظیم: #مجتبی_میرزاده
ترانه: #مسعود_امینی
اجرا ۱۳۶۱
آواز: بانو #هایده
آهنگ: #حسن_شماعیزاده
تنظیم: #مجتبی_میرزاده
ترانه: #مسعود_امینی
اجرا ۱۳۶۱
بگو چگونه بگویم،من از نگاه نجیبت؟
که در ردیفِ غـزلهایِ عاشقانه نباشد
چگونه بغض دلم را، ببارم و بنویسم
که دلگرفتهتـریـن حـالتِ ترانه نباشد؟
#مجتبی_خوش_زبان
که در ردیفِ غـزلهایِ عاشقانه نباشد
چگونه بغض دلم را، ببارم و بنویسم
که دلگرفتهتـریـن حـالتِ ترانه نباشد؟
#مجتبی_خوش_زبان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عقل بی عشق آيد و قاتل شود
عشق بی عقل آيد و باطل شود
ای خوشا عشقی ڪه عقلش حاصلاست
ای خوشا عقلی ڪه فرمانش دلاست
#مجتبی_كاشانی
عشق بی عقل آيد و باطل شود
ای خوشا عشقی ڪه عقلش حاصلاست
ای خوشا عقلی ڪه فرمانش دلاست
#مجتبی_كاشانی
Avaz Mahoor (Sayeh)
Shahriyar
فایل صوتی از طرف mahboobساز و آواز《ماهور》
سالگرد درگذشت استاد بزرگ #شهریار
خواننده: #محمدحسین_شهریار
کمانچه: #مجتبی_میرزاده
«سایه» با پرچم خورشید به تبریز آمد
شهر غم از شعف و شعشعه لبریز آمد
مژده یوسف گم گشته به یعقوب رسید
مولوی در طلب شمس به تبریز آمد
چشم خشکیده شعرم قلم از مژگان ساخت
باز شعرم تر و طبعم طرب آمیز آمد
سایه کز روزنه حجره چو ماهم می تافت
آفتابم به ادب تا در دهلیز آمد
#شهریار
زمانی که شهریار با خبر میشود که قرار است دوست و یار قدیمی اش #هوشنگ_ابتهاج برای دیدار با او راهی تبریز شود و پس از سالها دوری دیدارشان میسر شود این شعر میسراید...
دوستی گرم این دو شاعر همیشه زبان زد اهل ادب بوده است، ابتهاج اینگونه تعریف میکند که وقتی که به در خانه شهریار میرسد و او ابتهاج را از دور پس از سالهای بسیار میبیند داد میزند:
"دیدار شد میسر و بوس و کنار هم" و سایه هم بلافاصله در جوابش میگوید" از شهر شِکوه دارم و از شهریار هم"....
روحش شاد و یادش گرامی
سالگرد درگذشت استاد بزرگ #شهریار
خواننده: #محمدحسین_شهریار
کمانچه: #مجتبی_میرزاده
«سایه» با پرچم خورشید به تبریز آمد
شهر غم از شعف و شعشعه لبریز آمد
مژده یوسف گم گشته به یعقوب رسید
مولوی در طلب شمس به تبریز آمد
چشم خشکیده شعرم قلم از مژگان ساخت
باز شعرم تر و طبعم طرب آمیز آمد
سایه کز روزنه حجره چو ماهم می تافت
آفتابم به ادب تا در دهلیز آمد
#شهریار
زمانی که شهریار با خبر میشود که قرار است دوست و یار قدیمی اش #هوشنگ_ابتهاج برای دیدار با او راهی تبریز شود و پس از سالها دوری دیدارشان میسر شود این شعر میسراید...
دوستی گرم این دو شاعر همیشه زبان زد اهل ادب بوده است، ابتهاج اینگونه تعریف میکند که وقتی که به در خانه شهریار میرسد و او ابتهاج را از دور پس از سالهای بسیار میبیند داد میزند:
"دیدار شد میسر و بوس و کنار هم" و سایه هم بلافاصله در جوابش میگوید" از شهر شِکوه دارم و از شهریار هم"....
روحش شاد و یادش گرامی
مظهر خالقی کَمَرَه شِل
@Jane_oshaagh
ترانه زیبا و خاطره انگیز
کَمَرَه شِل
با صدای گرم و دلنشین
استاد #مظهر_خالقی
آهنگساز و تنظیم
زنده یاد استاد #مجتبی_میرزاده
💠موسیقی کُردی
کَمَرَه شِل
با صدای گرم و دلنشین
استاد #مظهر_خالقی
آهنگساز و تنظیم
زنده یاد استاد #مجتبی_میرزاده
💠موسیقی کُردی
مظهر خالقی کَمَرَه شِل
@Jane_oshaagh
ترانه زیبا و خاطره انگیز
کَمَرَه شِل
با صدای گرم و دلنشین
استاد #مظهر_خالقی
آهنگساز و تنظیم
زنده یاد استاد #مجتبی_میرزاده
کَمَرَه شِل
با صدای گرم و دلنشین
استاد #مظهر_خالقی
آهنگساز و تنظیم
زنده یاد استاد #مجتبی_میرزاده