معرفی عارفان
1.27K subscribers
34.3K photos
12.5K videos
3.22K files
2.78K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
Yade Ayam~Mohammadreza Shajarian
@ghalamdaneshgh
#رهی‌معیری

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم

#محمدرضاشجریان
#یادایام
#رهی‌معیری

چون زلف تو ام جانا
در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم
در بی سر و سامانی

من خاکم و من گردم
من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری
تو عشقی و تو جانی
#رهی‌معیری


همه شب نالم چون نی
که غمی دارم
دل و جان بردی اما
نشدی یارم
ساقیا! در ساغر هستی ؛
شراب ناب نیست
وآنچه درجام شفق بینی؛
به جز خوناب نیست 
جلوه صبح و شکر خند گل و ؛ آوای چنگ
دلگشا باشد؛
ولی،چون صحبت احباب نیست
گر تو را با ما تعلق نیست؛
ما را شوق هست
ور تو را بی ما صبوری هست؛
ما را تاب نیست

#رهی‌معیری
یک روایت همدلانه و منصفانه‌ای از رهی معیری و متنبی (شاعر عرب) پیرامون بی انصافی روزگار پیدا کردم:

بذا قضَتِ الأيّامُ ما بَينَ أهْلِهَا
مَصائِبُ قَوْمٍ عِندَ قَوْمٍ فَوَائِدُ

روزگار بر مردمان چنین حکم کرده
که مصیبت های گروهی
نعمت های گروهی دیگر باشد

#متنبی

آه از آن سودپرستان که ز بی انصافی
طلب گنج نمایند ز ویرانه ما

#رهی‌معیری
بنان - کاروان
@moziku
کاروان

همه شب نالم چون نی که غمی دارم
دل و جان بردی اما نشدی یارم
با ما بودی، بی ما رفتی
چو بوی گل به کجا رفتی؟
تنها ماندم، تنها رفتی
چو کاروان رود، فغانم از زمین بر آسمان رود
دور از یارم خون می‌بارم
فتادم از پا به ناتوانی
اسیر عشقم، چنان‌که دانی
رهایی از غم نمی‌توانم
تو چاره‌ای کن، که می‌توانی
گر ز دل برآرم آهی، آتش از دلم خیزد
چون ستاره از مژگانم، اشک آتشین ریزد
چو کاروان رود، فغانم از زمین بر آسمان رود
دور از یارم خون می‌بارم
نه حریفی تا با او غم دل گویم
نه امیدی در خاطر که تو را جویم
ای شادی جان، سرو روان، کز بر ما رفتی
از محفل ما، چون دل ما، سوی کجا رفتی؟
تنها ماندم، تنها رفتی
به کجایی غمگسار من، فغان زار من بشنو بازآ
از صبا حکایتی ز روزگار من بشنو بازآ
بازآ سوی
رهی
چون روشنی از دیدهٔ ما رفتی
با قافلهٔ باد صبا رفتی
تنها ماندم، تنها رفتی


#رهی‌معیری
#محمدحسن‌بیوک‌معیری
#استاد‌غلام‌حسین‌بنان
#استادمرتضی‌محجوبی
#استادابوالحسن‌صبا
#استاد‌جوادمعروفی
#استاد‌علی‌تجویدی
#استادهمایون‌خرم
#استادحبیب‌الله‌بدیعی
#استاد‌امیرناصرافتتاح
#استادعباس‌شاپوری
#استادسلیم‌فرزان
Azarbayjan
@Talakar3006
آذربایجان

خواننده : #استادبنان
آهنگساز : #استادروح‌الله‌خالقی
شاعر : #رهی‌معیری

به یادِ بیست ویکم آذرماه ۱۳۲۵ روز آذربایجان
#آذربایجان
بنان - کاروان
@moziku
کاروان

همه شب نالم چون نی که غمی دارم
دل و جان بردی اما نشدی یارم
با ما بودی، بی ما رفتی
چو بوی گل به کجا رفتی؟
تنها ماندم، تنها رفتی
چو کاروان رود،
فغانم از زمین بر آسمان رود
دور از یارم خون می‌بارم
فتادم از پا به ناتوانی
اسیر عشقم، چنان‌که دانی
رهایی از غم نمی‌توانم
تو چاره‌ای کن، که می‌توانی
گر ز دل برآرم آهی، آتش از دلم خیزد
چون ستاره از مژگانم، اشک آتشین ریزد
چو کاروان رود، فغانم از زمین بر آسمان رود
دور از یارم خون می‌بارم
نه حریفی تا با او غم دل گویم
نه امیدی در خاطر که تو را جویم
ای شادی جان، سرو روان، کز بر ما رفتی
از محفل ما، چون دل ما، سوی کجا رفتی؟
تنها ماندم، تنها رفتی
به کجایی غمگسار من، فغان زار من بشنو بازآ
از صبا حکایتی ز روزگار من بشنو بازآ
بازآ سوی رهی
چون روشنی از دیدهٔ ما رفتی
با قافلهٔ باد صبا رفتی
تنها ماندم، تنها رفتی

#رهی‌معیری
#محمدحسن‌بیوک‌معیری
#استاد‌غلام‌حسین‌بنان
#استادمرتضی‌محجوبی
#استادابوالحسن‌صبا
#استاد‌جوادمعروفی
#استاد‌علی‌تجویدی
#استادهمایون‌خرم
#استادحبیب‌الله‌بدیعی
#استاد‌امیرناصرافتتاح
#استادعباس‌شاپوری
#استادسلیم‌فرزان
 

دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم

دیدی که من با این دل بی آرزو عاشق شدم
با آن همه آزادگی، بر زلف او عاشق شدم
ای وای اگر صیاد من
غافل شود از یاد من

قدرم نداند
فریاد اگر، از کوی خود
وز رشته گیسوی خود
بازم رهاند.
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم



#رهی‌معیری
بنان - کاروان
@moziku
کاروان

همه شب نالم چون نی که غمی دارم
دل و جان بردی اما نشدی یارم
با ما بودی، بی ما رفتی
چو بوی گل به کجا رفتی؟
تنها ماندم، تنها رفتی
چو کاروان رود،
فغانم از زمین بر آسمان رود
دور از یارم خون می‌بارم
فتادم از پا به ناتوانی
اسیر عشقم، چنان‌که دانی
رهایی از غم نمی‌توانم
تو چاره‌ای کن، که می‌توانی
گر ز دل برآرم آهی، آتش از دلم خیزد
چون ستاره از مژگانم، اشک آتشین ریزد
چو کاروان رود، فغانم از زمین بر آسمان رود
دور از یارم خون می‌بارم
نه حریفی تا با او غم دل گویم
نه امیدی در خاطر که تو را جویم
ای شادی جان، سرو روان، کز بر ما رفتی
از محفل ما، چون دل ما، سوی کجا رفتی؟
تنها ماندم، تنها رفتی
به کجایی غمگسار من، فغان زار من بشنو بازآ
از صبا حکایتی ز روزگار من بشنو بازآ
بازآ سوی رهی
چون روشنی از دیدهٔ ما رفتی
با قافلهٔ باد صبا رفتی
تنها ماندم، تنها رفتی

#رهی‌معیری
#محمدحسن‌بیوک‌معیری
#استاد‌غلام‌حسین‌بنان
#استادمرتضی‌محجوبی
#استادابوالحسن‌صبا
#استاد‌جوادمعروفی
#استاد‌علی‌تجویدی
#استادهمایون‌خرم
#استادحبیب‌الله‌بدیعی
#استاد‌امیرناصرافتتاح
#استادعباس‌شاپوری
#استادسلیم‌فرزان
بنان - کاروان
@moziku
کاروان

همه شب نالم چون نی که غمی دارم
دل و جان بردی اما نشدی یارم
با ما بودی، بی ما رفتی
چو بوی گل به کجا رفتی؟
تنها ماندم، تنها رفتی
چو کاروان رود، فغانم از زمین بر آسمان رود
دور از یارم خون می‌بارم
فتادم از پا به ناتوانی
اسیر عشقم، چنان‌که دانی
رهایی از غم نمی‌توانم
تو چاره‌ای کن، که می‌توانی
گر ز دل برآرم آهی، آتش از دلم خیزد
چون ستاره از مژگانم، اشک آتشین ریزد
چو کاروان رود، فغانم از زمین بر آسمان رود
دور از یارم خون می‌بارم
نه حریفی تا با او غم دل گویم
نه امیدی در خاطر که تو را جویم
ای شادی جان، سرو روان، کز بر ما رفتی
از محفل ما، چون دل ما، سوی کجا رفتی؟
تنها ماندم، تنها رفتی
به کجایی غمگسار من، فغان زار من بشنو بازآ
از صبا حکایتی ز روزگار من بشنو بازآ
بازآ سوی
رهی
چون روشنی از دیدهٔ ما رفتی
با قافلهٔ باد صبا رفتی
تنها ماندم، تنها رفتی


#رهی‌معیری
#محمدحسن‌بیوک‌معیری
#استاد‌غلام‌حسین‌بنان
#استادمرتضی‌محجوبی
#استادابوالحسن‌صبا
#استاد‌جوادمعروفی
#استاد‌علی‌تجویدی
#استادهمایون‌خرم
#استادحبیب‌الله‌بدیعی
#استاد‌امیرناصرافتتاح
#استادعباس‌شاپوری
#استادسلیم‌فرزان