ما دل ســـپردهایم به گریه، برای هم
باران بهجای من، من و باران بهجای هم
ابری گریست در من و در وی گریستم
تا دم زنیم، دم زدنی در هوای هم
ما تاب خوردهایم که ما قد کشیدهایم
گهوارههای چابکمان دستهای هم
باری به پایبندی هم پیر میشویم
تا پیر میشوند درختان به پای هم
غم نیست نیستن، که همه در تداومیم
چون ابتدای یکدگر از انتهای هم
تنها صداست آنچه در این راه ماندنیست
خوش باد زنده ماندنمان در صدای هم
#حسین_منزوی
باران بهجای من، من و باران بهجای هم
ابری گریست در من و در وی گریستم
تا دم زنیم، دم زدنی در هوای هم
ما تاب خوردهایم که ما قد کشیدهایم
گهوارههای چابکمان دستهای هم
باری به پایبندی هم پیر میشویم
تا پیر میشوند درختان به پای هم
غم نیست نیستن، که همه در تداومیم
چون ابتدای یکدگر از انتهای هم
تنها صداست آنچه در این راه ماندنیست
خوش باد زنده ماندنمان در صدای هم
#حسین_منزوی
دردا ڪه هدر دادیم آن ذاتِ گرامی را
تیغیم و نمیبریم ؛ ابریم و نمیباریم
ما خویش ندانستیم بیدارے مان از خواب
گفتند ڪه بیدارید ؛ گفتیم ڪه بیداریم
من راه تو را بسته تو راه مرا بسته
امیّد رهایی نیست ؛ وقتی همه دیواریم
#حسین_منزوی
تیغیم و نمیبریم ؛ ابریم و نمیباریم
ما خویش ندانستیم بیدارے مان از خواب
گفتند ڪه بیدارید ؛ گفتیم ڪه بیداریم
من راه تو را بسته تو راه مرا بسته
امیّد رهایی نیست ؛ وقتی همه دیواریم
#حسین_منزوی
دردا ڪه هدر دادیم آن ذاتِ گرامی را
تیغیم و نمیبریم ؛ ابریم و نمیباریم
ما خویش ندانستیم بیدارے مان از خواب
گفتند ڪه بیدارید ؛ گفتیم ڪه بیداریم
من راه تو را بسته تو راه مرا بسته
امیّد رهایی نیست ؛ وقتی همه دیواریم
#حسین_منزوی
تیغیم و نمیبریم ؛ ابریم و نمیباریم
ما خویش ندانستیم بیدارے مان از خواب
گفتند ڪه بیدارید ؛ گفتیم ڪه بیداریم
من راه تو را بسته تو راه مرا بسته
امیّد رهایی نیست ؛ وقتی همه دیواریم
#حسین_منزوی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آهنگ جدید و منتشر نشده #علیرضا_قربانی که این روزها در کنسرتهایش سر وصدای زیادی به پا کرده است.
دی ماه ۱۴۰۲
آهنگ "دیوار"
با صدای: #علیرضا_قربانی
با شعری از: #حسین_منزوی
از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم
آوار ِ پریشانی ست، رو سوی چه بگریزم؟
هنگامه حیرانی ست، خود را به که بسپاریم؟
من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست، وقتی همه دیواریم...
تشویش ِ هزار «آیا»، وسواس ِ هزار «اما»
کوریم و نمیبینیم، ورنه همه بیماریم
دوران شکوه باغ، از خاطرمان رفته است
امروز که صف در صف، خشکیده و بی باریم
دردا که هدر دادیم، آن ذات گرامی را
تیغیم و نمیبریم، ابریم و نمیباریم
ما خویش ندانستیم، بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید، گفتیم که بیداریم!
من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست، وقتی همه دیواریم...
پ ن: با یک روز تاخیر به بهانهی زادروز جناب علیرضا قربانی
علیرضا قربانی زادهٔ ۱۵ بهمن ۱۳۵۱ خوانندهٔ موسیقی ایرانی است. او از سال ۱۳٧٨ به عنوان خوانندهٔ ارکستر ملی ایران به رهبری احمد خسروی برنامههای متعددی در داخل و خارج از ایران اجرا کردهاست
دی ماه ۱۴۰۲
آهنگ "دیوار"
با صدای: #علیرضا_قربانی
با شعری از: #حسین_منزوی
از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم
آوار ِ پریشانی ست، رو سوی چه بگریزم؟
هنگامه حیرانی ست، خود را به که بسپاریم؟
من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست، وقتی همه دیواریم...
تشویش ِ هزار «آیا»، وسواس ِ هزار «اما»
کوریم و نمیبینیم، ورنه همه بیماریم
دوران شکوه باغ، از خاطرمان رفته است
امروز که صف در صف، خشکیده و بی باریم
دردا که هدر دادیم، آن ذات گرامی را
تیغیم و نمیبریم، ابریم و نمیباریم
ما خویش ندانستیم، بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید، گفتیم که بیداریم!
من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست، وقتی همه دیواریم...
پ ن: با یک روز تاخیر به بهانهی زادروز جناب علیرضا قربانی
علیرضا قربانی زادهٔ ۱۵ بهمن ۱۳۵۱ خوانندهٔ موسیقی ایرانی است. او از سال ۱۳٧٨ به عنوان خوانندهٔ ارکستر ملی ایران به رهبری احمد خسروی برنامههای متعددی در داخل و خارج از ایران اجرا کردهاست
.
این سوی پنجره
گلدان
در آفتاب
گل آورده است
آنسوی شیشه
باغ عرق کرده است
من هم در آینه
آبی بهچشم خوابآلودم
میزنم
ای روح تازهی خاک
ای پاک
ای صبح تابناک
« سلام »
#حسین_منزوی
این سوی پنجره
گلدان
در آفتاب
گل آورده است
آنسوی شیشه
باغ عرق کرده است
من هم در آینه
آبی بهچشم خوابآلودم
میزنم
ای روح تازهی خاک
ای پاک
ای صبح تابناک
« سلام »
#حسین_منزوی