معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
💢 به فراخور هیجدهم آذرماه زادروز شاعر و ادیب #ملک_الشعرای_بهار، چهره‌‌ی ماندگار ادبیات فارسی

#محمدتقی_بهار، ۱۸ آذر ۱۲۶۵ هجری شمسی در مشهد به دنیا آمد. پدرش میرزا محمدکاظم صبوری، ملک‌الشعرای آستان قدس رضوی در زمان ناصرالدین‌شاه بود و از شاعران مشهور خراسان.
بهار از کودکی شعر می‌سرود و وقتی پدر درگذشت به فرمان مظفرالدین‌شاه بر جای پدر نشست و لقب ملک‌الشعرا را از آن ِ خود کرد. بهار در خاطرات خودنوشت خود درباره‌ی پدرش چنین می‌آورد: «پدرم غالب اوقات که به خانه می‌آمد می‌نشست و با ما صحبت‌های علمی و ادبی و تاریخی می‌داشت و دارای این عقیده نبود که با زن و بچه نباید صحبت کرد. با ما صحبت می‌کرد و همان صحبت‌های او بر مدارج معلومات مادرم و من می‌افزود. خیلی نوادر و حکایات عرب و شعرهای فارسی و عربی است که من از طفولیت در بین صحبت‌های پدر شنیده و هنوز فراموش نکرده‌ام.» بهار از کودکی شعر می‌سرود و نوجوان بود که هم‌راه پدر در محافل آزادی‌خواهان شرکت می‌کرد. دو سال پس از فوت پدر بر اثر همین آشنایی‌ها، بهار به جمع مشروطه‌خواهان خراسان پیوست.

بهار در ۱۳۲۸ قمری (۱۲۸۹ شمسی) روزنامه‌ی نوبهار را منتشر ساخت که روزنامه‌ای بود که مروج اندیشه‌های "حذب دموکرات" بود. او به عضویت کمیته‌ی ایالتی این حزب نیز درآمد. روزنامه‌ی نوبهار پس از گذشت چندی (۱۳۳۰ قمری) به دلیل مخالفت خود با حضور قوای روسیه در ایران به دستور کنسول روس تعطیل شد. بهار به هم‌راه ۹ نفر دیگر از اعضای حزب دموکرات بازداشت می‌شود. هشت ماهی می‌گذرد تا بار دیگر بهار به مشهد می‌رود و روزنامه‌ی نوبهار را مجددا بازگشایی می‌کند. انتشار بهار بارها ممنوع و دوباره آزاد شد. یکی از مشهورترین قصاید ملک‌الشعرا به نام «بث‌الشکوی» درباب همین توقیف روزنامه‌ی نوبهار سروده شده است.

🔶 آثار منظوم منثور ملک‌الشعرای بهار

▫️منظومهٔ چهار خطابه، ۱۳۰۵
▫️اندرزهای آذرباد ماراسپندان (ترجمهٔ منظوم از پهلوی)، ۱۳۱۲
▫️یادگار زریران (ترجمهٔ منظوم از پهلوی)، ۱۳۱۲
▫️زندگانی مانی، ۱۳۱۳
▫️گلشن صبا، فتحعلی خان صبا (تصحیح)، ۱۳۱۳
▫️احوال فردوسی، ۱۳۱۳
▫️تاریخ سیستان (تصحیح)، ۱۳۱۴
▫️رسالهٔ نفس ارسطو ترجمهٔ باباافضل کاشانی (تصحیح)، ۱۳۱۶
▫️مجمل‌التواریخ والقصص (تصحیح)، ۱۳۱۸
▫️منتخب جوامع‌الحکایات، سدیدالدین عوفی (تصحیح)، ۱۳۲۴
▫️سبک شناسی، (سه جلد) ۱۳۲۱–۱۳۲۶
▫️تاریخ مختصر احزاب سیاسی (دو جلد)، ۱۳۲۱–۱۳۶۳
▫️دستور زبان فارسی پنج استاد (بهمراهی قریب، فروزانفر، رشید یاسمی، همایی)، ۱۳۲۹
▫️شعر در ایران، ۱۳۳۳
▫️تاریخ تطّور در شعر فارسی، ۱۳۳۴
▫️دیوان اشعار، تهران، ۱۳۳۵
▫️تاریخ بلعمی، ابوعلی محمدبن محمد بلعمی (تصحیح) (به کوشش محمد پروین گنابادی)، ۱۳۴۱
▫️فردوسی‌نامه بهار، (به کوشش محمد گلبن)، ۱۳۴۵
▫️رساله در احوال محمدبن جریر طبری
▫️بهار و ادب فارسی

سرانجام ملک‌الشعرای بهار یکم اردیبهشت سال ۱۳۳۰ در تهران درگذشت و در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
به فراخور هیجدهم آذرماه زادروز شاعر و ادیب #ملک_الشعرای_بهار، چهره‌‌ی ماندگار ادبیات فارسی

#محمدتقی_بهار، ۱۸ آذر ۱۲۶۵ هجری شمسی در مشهد به دنیا آمد. پدرش میرزا محمدکاظم صبوری، ملک‌الشعرای آستان قدس رضوی در زمان ناصرالدین‌شاه بود و از شاعران مشهور خراسان.
بهار از کودکی شعر می‌سرود و وقتی پدر درگذشت به فرمان مظفرالدین‌شاه بر جای پدر نشست و لقب ملک‌الشعرا را از آن ِ خود کرد. بهار در خاطرات خودنوشت خود درباره‌ی پدرش چنین می‌آورد: «پدرم غالب اوقات که به خانه می‌آمد می‌نشست و با ما صحبت‌های علمی و ادبی و تاریخی می‌داشت و دارای این عقیده نبود که با زن و بچه نباید صحبت کرد. با ما صحبت می‌کرد و همان صحبت‌های او بر مدارج معلومات مادرم و من می‌افزود. خیلی نوادر و حکایات عرب و شعرهای فارسی و عربی است که من از طفولیت در بین صحبت‌های پدر شنیده و هنوز فراموش نکرده‌ام.» بهار از کودکی شعر می‌سرود و نوجوان بود که هم‌راه پدر در محافل آزادی‌خواهان شرکت می‌کرد. دو سال پس از فوت پدر بر اثر همین آشنایی‌ها، بهار به جمع مشروطه‌خواهان خراسان پیوست.

بهار در ۱۳۲۸ قمری (۱۲۸۹ شمسی) روزنامه‌ی نوبهار را منتشر ساخت که روزنامه‌ای بود که مروج اندیشه‌های "حذب دموکرات" بود. او به عضویت کمیته‌ی ایالتی این حزب نیز درآمد. روزنامه‌ی نوبهار پس از گذشت چندی (۱۳۳۰ قمری) به دلیل مخالفت خود با حضور قوای روسیه در ایران به دستور کنسول روس تعطیل شد. بهار به هم‌راه ۹ نفر دیگر از اعضای حزب دموکرات بازداشت می‌شود. هشت ماهی می‌گذرد تا بار دیگر بهار به مشهد می‌رود و روزنامه‌ی نوبهار را مجددا بازگشایی می‌کند. انتشار بهار بارها ممنوع و دوباره آزاد شد. یکی از مشهورترین قصاید ملک‌الشعرا به نام «بث‌الشکوی» درباب همین توقیف روزنامه‌ی نوبهار سروده شده است.

🔶 آثار منظوم منثور ملک‌الشعرای بهار

▫️منظومهٔ چهار خطابه، ۱۳۰۵
▫️اندرزهای آذرباد ماراسپندان (ترجمهٔ منظوم از پهلوی)، ۱۳۱۲
▫️یادگار زریران (ترجمهٔ منظوم از پهلوی)، ۱۳۱۲
▫️زندگانی مانی، ۱۳۱۳
▫️گلشن صبا، فتحعلی خان صبا (تصحیح)، ۱۳۱۳
▫️احوال فردوسی، ۱۳۱۳
▫️تاریخ سیستان (تصحیح)، ۱۳۱۴
▫️رسالهٔ نفس ارسطو ترجمهٔ باباافضل کاشانی (تصحیح)، ۱۳۱۶
▫️مجمل‌التواریخ والقصص (تصحیح)، ۱۳۱۸
▫️منتخب جوامع‌الحکایات، سدیدالدین عوفی (تصحیح)، ۱۳۲۴
▫️سبک شناسی، (سه جلد) ۱۳۲۱–۱۳۲۶
▫️تاریخ مختصر احزاب سیاسی (دو جلد)، ۱۳۲۱–۱۳۶۳
▫️دستور زبان فارسی پنج استاد (بهمراهی قریب، فروزانفر، رشید یاسمی، همایی)، ۱۳۲۹
▫️شعر در ایران، ۱۳۳۳
▫️تاریخ تطّور در شعر فارسی، ۱۳۳۴
▫️دیوان اشعار، تهران، ۱۳۳۵
▫️تاریخ بلعمی، ابوعلی محمدبن محمد بلعمی (تصحیح) (به کوشش محمد پروین گنابادی)، ۱۳۴۱
▫️فردوسی‌نامه بهار، (به کوشش محمد گلبن)، ۱۳۴۵
▫️رساله در احوال محمدبن جریر طبری
▫️بهار و ادب فارسی

سرانجام ملک‌الشعرای بهار یکم اردیبهشت سال ۱۳۳۰ در تهران درگذشت و در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
تا بشکافد به هم دلِ نالانی
تا خون بارد ز دیدهٔ گریانی

هرجا که‌ دَمَد سِتاکی اندر لبِ جوی
دستِ بَشرَش به‌سر نهد پیکانی

 
#محمدتقی_بهار



سِتاک: شاخه نورسته، شاخه درخت
به اصفهان رو_تاج اصفهانی
@bazmemusighi
در سال ۱۳۱۲، زمانی که #محمدتقی_بهار (ملک الشعراء) در «اصفهان» در تبعید به سر می‌برد، با #علی_اکبر_شهنازی که به این شهر سفر کرده بود، دیدار کرد.
در این دیدار «بهار» گفت قصد دارد شعری در وصف تبعید
#کفر_دانی_چیست ؟

جز یکی نبْوَد سراپای وجود
قطره قطره محو دریای وجود

از جدایی بگذر و مأنوس باش
قطرگی بگذار و اقیانوس باش

جز به‌ راه یکدلی سالک مباش
محو یکتایی شو و مشرک مباش

کفر دانی چیست‌؟ کثرت ساختن
از یکی سوی دوتایی تاختن

سوی‌ و‌حدت پوی و دست‌ از شرک‌ شوی
متّحد باش و به ترک کفر گوی

#محمدتقی_بهار
ای شمع شبستان من‌، ای مام گرام
رفتی و سیه شد به من از غم ایام

بر قبر تو اوفتادم ای گمشده مام
چون فانوسی که شمع آن گشته تمام

#محمدتقی_بهار


🎼●تصنیف: «
بهارِ دل‌کش»

🎙●با صدای: #شکیلا

●شاعر: #محمدتقی_بهار | ●آهنگ: #درویش‌خان

بهارِ دل‌کش رسید و دل به‌جا نباشد
از آن که دل‌بر دمی به فکر ما نباشد

در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن
که جنگ و کین با من حزین روا نباشد

صبح‌دم بلبل، بر درخت گل، خدا، به خنده می‌گفت
خوب‌رویان را، مه‌جبینان را، خدا، وفا نباشد...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یقین دِرُم اثر امشو به های های مو نیست
که یار مسته و گوشِش به گریه‌های مو نیست

خدا خدا چه ثِمَر ای موذنا کامشو
خدا خدای شمایه خدا خدای مو نیست

بهار اگر شوِ صدبار بمیرُم از غم دوست
به جرم عشق و محبت‌، هنوز جزای مو نیست

 


#محمدتقی_بهار
#پرویز_مشکاتیان
#محمدرضا_شجریان

اثری با حال و هوای لهجه خراسانی
.