#تواجد_و_قرب
#اندوه_و_فراق
تواجد بدین معنا که سالک هماره خود را از غم و اندوه و رخوت با یاد حق ، و یادکرد جمال و جلال او ، گرچه به تصنع ، دور نماید و خلاص گرداند.
این به شعبده و تصنع خود را شاد نماید و مولا از کرم تصنع او را حقیقت سازد و صافی دهد. چه او غیور است بر احوال بنده ی خویش.
و شادی و شعف در محضر حضرت ، قوت و غذای ربانی است برای تعالی.
خشوع و حزن معنوی حالتی پسندیده است ، اما غم و اندوه و ناامیدی موجب دوری از حق می گردد....
#اندوه_و_فراق
تواجد بدین معنا که سالک هماره خود را از غم و اندوه و رخوت با یاد حق ، و یادکرد جمال و جلال او ، گرچه به تصنع ، دور نماید و خلاص گرداند.
این به شعبده و تصنع خود را شاد نماید و مولا از کرم تصنع او را حقیقت سازد و صافی دهد. چه او غیور است بر احوال بنده ی خویش.
و شادی و شعف در محضر حضرت ، قوت و غذای ربانی است برای تعالی.
خشوع و حزن معنوی حالتی پسندیده است ، اما غم و اندوه و ناامیدی موجب دوری از حق می گردد....
#میخواهم و میخواستمت، تا نفسم بود
میسوختم از #حسرت و عشق تو بسم بود
عشق #تو بسم بود، که این شعلهی بیدار
روشنگر شبهای بلند #قفسم بود
آن #بختگریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود، که #پیوسته نفس در نفسم بود
دست من و آغوش تو، #هیهات، که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن #هوسم بود
#بالله، که بجز یاد تو، گر هیچ کسم هست
حاشا، که بجز #عشق تو، گر هیچ کسم بود
سیمای مسیحائی #اندوه تو، ای عشق
در غربت این مهلکه #فریادرسم بود
فریدون_مشیری
میسوختم از #حسرت و عشق تو بسم بود
عشق #تو بسم بود، که این شعلهی بیدار
روشنگر شبهای بلند #قفسم بود
آن #بختگریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود، که #پیوسته نفس در نفسم بود
دست من و آغوش تو، #هیهات، که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن #هوسم بود
#بالله، که بجز یاد تو، گر هیچ کسم هست
حاشا، که بجز #عشق تو، گر هیچ کسم بود
سیمای مسیحائی #اندوه تو، ای عشق
در غربت این مهلکه #فریادرسم بود
فریدون_مشیری
... و گفت : #عشق بهره ایست از آن دریا که خلق را در آن گذر نیست، آتشی است که جان را در وی گذر نیست، آورد و بُردیست که بنده را در آن خبر نیست و گفت هر آنچه بدین دریا باز نَهند باز نشود، مگر دو چیز: یکی #اندوه و دیگر #نیاز.
#شیخ_ابولحسن_خرقانی
#شیخ_ابولحسن_خرقانی
#اندوه_عشق
اندوهی که عشق می آورد بسیار توانمند، عمیق، سالم و سودمند است.
این اندوه شما را به سوی خدا هدایت میکند.
پس آن را منفی نپندارید.
از آن بهره مند شوید.
این یک سعادت بزرگ است.
در عشق بوی چنان اندوهی به مشام شما میرسد که این امر خیلی ساده نشان میدهد که آرزوی شما بیش از ظرفیت عشق است.
آرزوی شما درک نهایت است.
عشق تنها توان دادن یک ارضاء موقتی را میدهد، و سپاسگزار باشید که عشق شما را از اندوه عظیم درون خودتان آگاه میکند.
مردم وقتی عاشق همدیگرند احساس تنهایی میکنند.
هیچ کس دیگری مثل عاشقان چنین تنهایی را احساس نمیکند.
آیا میتوانید این حالت را به یاد بیاورید؟
عشق یک تجربه ی بزرگ است.
چیزی که موجب میشود شما حقیقت مطلق را احساس کنید:
اینکه تنها به دنیا آمده اید،
تنها زندگی میکنید و
تنها میمیرید و با هیچ دارویی هم نمیتوان زهر این تنهایی را برد.
راهی برای از بین بردن این تنهایی وجود ندارد. انسان باید این تنهایی را درک کند، باید در این تنهایی فرو برود.
باید تا اعماق آن برود، ولی همین که به هسته ی تنهایی اش رسید ناگهان آن تنهایی محو میشود.
دیگر تنهایی وجود ندارد و
آنجا تنها خدا حاضر است.
#شما_تنهایید_چون_خدا_تنهاست.
#اشو
اندوهی که عشق می آورد بسیار توانمند، عمیق، سالم و سودمند است.
این اندوه شما را به سوی خدا هدایت میکند.
پس آن را منفی نپندارید.
از آن بهره مند شوید.
این یک سعادت بزرگ است.
در عشق بوی چنان اندوهی به مشام شما میرسد که این امر خیلی ساده نشان میدهد که آرزوی شما بیش از ظرفیت عشق است.
آرزوی شما درک نهایت است.
عشق تنها توان دادن یک ارضاء موقتی را میدهد، و سپاسگزار باشید که عشق شما را از اندوه عظیم درون خودتان آگاه میکند.
مردم وقتی عاشق همدیگرند احساس تنهایی میکنند.
هیچ کس دیگری مثل عاشقان چنین تنهایی را احساس نمیکند.
آیا میتوانید این حالت را به یاد بیاورید؟
عشق یک تجربه ی بزرگ است.
چیزی که موجب میشود شما حقیقت مطلق را احساس کنید:
اینکه تنها به دنیا آمده اید،
تنها زندگی میکنید و
تنها میمیرید و با هیچ دارویی هم نمیتوان زهر این تنهایی را برد.
راهی برای از بین بردن این تنهایی وجود ندارد. انسان باید این تنهایی را درک کند، باید در این تنهایی فرو برود.
باید تا اعماق آن برود، ولی همین که به هسته ی تنهایی اش رسید ناگهان آن تنهایی محو میشود.
دیگر تنهایی وجود ندارد و
آنجا تنها خدا حاضر است.
#شما_تنهایید_چون_خدا_تنهاست.
#اشو
نه چراغ چشم گرگی پیر
نه نفسهای غریب کاروانی خسته و گمراه
مانده دشت بیکران خلوت و خاموش
زیر بارانی که ساعتهاست میبارد
در شب دیوانهٔ غمگین
که چو دشت او هم دل افسردهای دارد
در شب دیوانهٔ غمگین
مانده دشت بیکران در زیر باران، آه، ساعتهاست
همچنان میبارد این ابر سیاه ساکت دلگیر
نه صدای پای اسب رهزنی تنها
نه صفیر باد ولگردی
نه چراغ چشم گرگی پیر
#مهدی_اخوان_ثالث
#اندوه
#زمستان
نه نفسهای غریب کاروانی خسته و گمراه
مانده دشت بیکران خلوت و خاموش
زیر بارانی که ساعتهاست میبارد
در شب دیوانهٔ غمگین
که چو دشت او هم دل افسردهای دارد
در شب دیوانهٔ غمگین
مانده دشت بیکران در زیر باران، آه، ساعتهاست
همچنان میبارد این ابر سیاه ساکت دلگیر
نه صدای پای اسب رهزنی تنها
نه صفیر باد ولگردی
نه چراغ چشم گرگی پیر
#مهدی_اخوان_ثالث
#اندوه
#زمستان
همراه بسیار است، اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها، این هم غمی نیست
دلبسته اندوه دامنگیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست
کار بزرگ خویش را کوچک مپندار
از دوست دشمن ساختن کار کمی نیست
چشمی حقیقت بین کنار کعبه می گفت
«انسان» فراوان است، اما «آدمی» نیست
در فکر فتح قله قافم که آنجاست
جایی که تا امروز برآن پرچمی نیست
#فاضل_نظری
#اندوه
#گزیده_اشعار
مثل تمام غصه ها، این هم غمی نیست
دلبسته اندوه دامنگیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست
کار بزرگ خویش را کوچک مپندار
از دوست دشمن ساختن کار کمی نیست
چشمی حقیقت بین کنار کعبه می گفت
«انسان» فراوان است، اما «آدمی» نیست
در فکر فتح قله قافم که آنجاست
جایی که تا امروز برآن پرچمی نیست
#فاضل_نظری
#اندوه
#گزیده_اشعار