بانگ در بانگ
خروسان میخوانند.
تا دوردستهای گمان اما
در این پهنهیِ ماسه و شوراب
روستائی نیست.
روز است که دیگر باره باز میگردد
یادآورِ صبح و سلام و سبزه،
و تحقیر است که هر سپیدهدَم
از نو
اختراع میشود
در تجربهیِ گریانِ همیشه.
#احمدشاملو
خروسان میخوانند.
تا دوردستهای گمان اما
در این پهنهیِ ماسه و شوراب
روستائی نیست.
روز است که دیگر باره باز میگردد
یادآورِ صبح و سلام و سبزه،
و تحقیر است که هر سپیدهدَم
از نو
اختراع میشود
در تجربهیِ گریانِ همیشه.
#احمدشاملو
#خوزستان
من هراس ام نیست
نه
من هراس ام نیست:
ز نگاه و ز سخن عاری
شبنهادانی از قعرِ قرون آمدهاند
آری
که دلِ پُرتپشِ نور اندیشان را
وصلهیِ چکمهیِ خود میخواهند،
و چو بر خاک در افکندندت
باور دارند
که سعادت با ایشان به جهان آمده است.
باشد! باشد!
من هراس ام نیست،
چون سرانجامِ پُراز نکبتِ هر تیرهروانی را
که جنایت را چون مذهبِ حق موعظه فرماید میدانم چیست
خوب میدانم چیست.
۲ مرداد سالروز در گذشت #احمدشاملو
روحش شاد ویادش گرامی
من هراس ام نیست
نه
من هراس ام نیست:
ز نگاه و ز سخن عاری
شبنهادانی از قعرِ قرون آمدهاند
آری
که دلِ پُرتپشِ نور اندیشان را
وصلهیِ چکمهیِ خود میخواهند،
و چو بر خاک در افکندندت
باور دارند
که سعادت با ایشان به جهان آمده است.
باشد! باشد!
من هراس ام نیست،
چون سرانجامِ پُراز نکبتِ هر تیرهروانی را
که جنایت را چون مذهبِ حق موعظه فرماید میدانم چیست
خوب میدانم چیست.
۲ مرداد سالروز در گذشت #احمدشاملو
روحش شاد ویادش گرامی
Forwarded from ربات حذف ✂️
ساعت ۶/۵ آمدم خانه نبودی ، الان ۷/۵ است.
خانه را بدون تو نمیتوانم تحمل کنم
میروم بیرون گشتی میزنم برمیگردم.
امیدوارم تو در را به رویم واکنی.
خانهبیتو جهنم است
هر لحظهئی که بیتو میگذرد جهنم است.
#احمدشاملو
خانه را بدون تو نمیتوانم تحمل کنم
میروم بیرون گشتی میزنم برمیگردم.
امیدوارم تو در را به رویم واکنی.
خانهبیتو جهنم است
هر لحظهئی که بیتو میگذرد جهنم است.
#احمدشاملو
Forwarded from ربات حذف ✂️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری
میان آفتاب های همیشه
زیبایی تو لنگری است...
نگاهت شکست ستمگری است
و چشمانت با من گفتند
که فردا روز دیگری است...
#احمدشاملو
با صدای: #آیدا
میان آفتاب های همیشه
زیبایی تو لنگری است...
نگاهت شکست ستمگری است
و چشمانت با من گفتند
که فردا روز دیگری است...
#احمدشاملو
با صدای: #آیدا
Forwarded from ا. تقی پور
اما نیمشبی من خواهم رفت؛
از دنیایی که مالِ من نیست،
از زمینی که به بیهوده مرا بدان بستهاند...
امروز از سکوت ستاینده عشق، متقابل نابرابری و اسارت، شاعر بزرگ #احمدشاملو بیست و یک سال میگذرد و نه تنها سکوتش به فراموش شدن وی ختم نشد که عظمتش را روز به روز و نسل به نسل بیشتر در مییابیم.
خواستهها و گفتههای شاملو، ستیزهایش با سانسور و نابرابری همچنان استوار است؛ شاملو بیشتر از نسل در قید حیات برای ما زندهتر و نزدیکتر است چرا که خاطرهزندگان در قلبها نمیمیرند.
"نام و یادش همواره جاودان🖤"
از دنیایی که مالِ من نیست،
از زمینی که به بیهوده مرا بدان بستهاند...
امروز از سکوت ستاینده عشق، متقابل نابرابری و اسارت، شاعر بزرگ #احمدشاملو بیست و یک سال میگذرد و نه تنها سکوتش به فراموش شدن وی ختم نشد که عظمتش را روز به روز و نسل به نسل بیشتر در مییابیم.
خواستهها و گفتههای شاملو، ستیزهایش با سانسور و نابرابری همچنان استوار است؛ شاملو بیشتر از نسل در قید حیات برای ما زندهتر و نزدیکتر است چرا که خاطرهزندگان در قلبها نمیمیرند.
"نام و یادش همواره جاودان🖤"
انسان زاده شدن تجسّد ِ وظیفه بود :
توان دوستداشتن و دوستداشتهشدن
توان شنفتن
توان دیدن و گفتن
توان اندُهگین و شادمان شدن
توان خندیدن به وسعت دل
توان گریستن از سُویدای جان
توان گردن به غرور برافراشتن در ارتفاعِ شُکوهناک ِ فروتنی
توان جلیلِ به دوش بردنِ بار ِ امانت
و توان غمناک تحمل تنهایی
تنهایی
تنهایی
تنهایی عریان
انسان
دشواریِ وظیفه است...
#احمدشاملو
توان دوستداشتن و دوستداشتهشدن
توان شنفتن
توان دیدن و گفتن
توان اندُهگین و شادمان شدن
توان خندیدن به وسعت دل
توان گریستن از سُویدای جان
توان گردن به غرور برافراشتن در ارتفاعِ شُکوهناک ِ فروتنی
توان جلیلِ به دوش بردنِ بار ِ امانت
و توان غمناک تحمل تنهایی
تنهایی
تنهایی
تنهایی عریان
انسان
دشواریِ وظیفه است...
#احمدشاملو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بهار خنده زد و ارغوان شكفت.
در خانه، زير پنجره گل داد ياس پير.
دست از گمان بدار!
با مرگ نحس پنجه ميفكن!
بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار...
#احمدشاملو
در خانه، زير پنجره گل داد ياس پير.
دست از گمان بدار!
با مرگ نحس پنجه ميفكن!
بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار...
#احمدشاملو
انشايم كه تمام شد
#معلم با خط كش چوبی اش زد پشتِ دستم
و گفت جمله هايت زيباست ...
گفتم اجازه آقا ...
پس چرا ميزنيد؟؟؟
نگاهم كرد ...
پوزخندِ تلخی زدو گفت:
ميزنم تا همیشه يادت بماند
خوب نوشتن و زيبا فكر كردن در اين دنيا
تاوان دارد!
#احمدشاملو
#معلم با خط كش چوبی اش زد پشتِ دستم
و گفت جمله هايت زيباست ...
گفتم اجازه آقا ...
پس چرا ميزنيد؟؟؟
نگاهم كرد ...
پوزخندِ تلخی زدو گفت:
ميزنم تا همیشه يادت بماند
خوب نوشتن و زيبا فكر كردن در اين دنيا
تاوان دارد!
#احمدشاملو
تارهای بی کوک و کمان باد ولنگار
باران را گو بی آهنگ ببار
غبارآلوده از جهان تصویری واژگونه در آبگینه بیقرار
باران را گو بیمقصود ببار
لبخند بیصدای صد هزار حباب در فرار
باران را گو به ریشخند ببار
چون تارها کشیده و کمان کش باد آزمودهتر شود
و نجوای بی کوک به ملال انجامد
باران را رها کن و خاک را بگذار تا با همه گلویش سبز بخواند
باران را اکنون گو بازیگوشانه ببار
#احمدشاملو
@
باران را گو بی آهنگ ببار
غبارآلوده از جهان تصویری واژگونه در آبگینه بیقرار
باران را گو بیمقصود ببار
لبخند بیصدای صد هزار حباب در فرار
باران را گو به ریشخند ببار
چون تارها کشیده و کمان کش باد آزمودهتر شود
و نجوای بی کوک به ملال انجامد
باران را رها کن و خاک را بگذار تا با همه گلویش سبز بخواند
باران را اکنون گو بازیگوشانه ببار
#احمدشاملو
@
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هيچ کجا، هيچ زمان فريادِ زندگی بی جواب نمانده است.
به صداهای دور گوش میدهم، از دور به صدای من گوش میدهند.
#احمدشاملو
به صداهای دور گوش میدهم، از دور به صدای من گوش میدهند.
#احمدشاملو
هنگام سپیده دم
شجریان، خیام
هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری
یعنی که نمودند در آیینهٔ صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری
#ابوسعیدابوالخیر
#خیام
#محمدرضاشجریان
#احمدشاملو
دانی که چرا همی کند نوحه گری
یعنی که نمودند در آیینهٔ صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری
#ابوسعیدابوالخیر
#خیام
#محمدرضاشجریان
#احمدشاملو