معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.8K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
🎼🎼🎼

#داوود_پیرنیا و خلق ‘گلها’ی رادیو

# داوود_پیرنیا در تهران در سال۱۲۷۹ زاده شد. پدرش، حسن پیرنیا – مشیرالدوله- از دولتمردان روشنفکر و تاریخ پژوه دوره قاجار بود. او پس از به پایان بردن تحصیلات ابتدائی وارد مدرسه فرانسوی سن لوئی شد و پس از چند سال برای تحصیل حقوق رهسپار سوئیس گردید.

#داود_پیرنیا در مدت اقامت در اروپا با موسیقی کلاسیک مغرب زمین آشنا شده و حتی به فراگیری پیانو پرداخته بود ولی با این همه در بازگشت بیشتر به موسیقی سنتی ایران اندیشید و به فکر نوسازی آن افتاد. او دانسته بود که شعر و موسیقی سنتی همزاد یکدیگرند و از پیوند آن دو اگر به درستی صورت پذیرد آثار درخشانی پدید خواهد آمد.

#پیرنیا در جلسات هفتگی گرد همائی دوستان که در خانه خود او تشکیل می‌شد اندیشه های خود را در مورد وضعیت شعر و موسیقی در ایران با آنان در میان می‌گذاشت. در یکی از این جلسات صحبت از بنیادگذاشتن برنامه ای برای تهیه شعر و موسیقی فاخر به میان آمد.

یاران همه او را به این کار ترغیب کردند و او دست به کار شد

و نخستین برنامه #گلهای_جاویدان را در نوروز سال ۱۳۳۵ به مرحله پخش از رادیو رسانید و پس از آن هر ماه و هر سال بر تنوع و غنای آن افزود.

پس از #گلهای_جاویدان که هر هفته اختصاص به عرضه آثار یکی از شاعران برجسته ایران داشت
#گلهای_رنگارنگ به میدان آمد که شعرهای گونه گونی را با شماری قطعات موسیقی در خور عرضه می‌کرد.

چیزی نگذشت که
#گلهای_صحرائی پدید آمد برای عرضه موسیقی بومی
و پس از آن
#یک_شاخه_گل برای تک شعرها و تک آهنگ‌های درخشان
و
#برگ_سبز برای اجرای شعر و موسیقی عرفانی.

از آن پس برنامه‌های #گلها جایگاهی شد برای هنرنمائی بزرگان شعر و موسیقی سنتی ایران.

ادیبان و شاعرانی چون :
#رهی_معیری
#پژمان_بختیاری
#علی_دشتی
#لطفعلی_صورتگر
و آهنگسازان و نوازندگانی چون: #روح‌الله_خالقی
#جوادمعروفی
#مرتضی_محجوبی
#ابوالحسن_صبا
#جلیل_شهناز
#احمدعبادی
و #حسن_کسایی
از همکاران ثابت قدم برنامه گلها بودند.
البته در میان آنان باید بر اهمیت حضور
دو تن تاکید بیشتری گذاشت.

نخست #روح‌الله_خالقی
موسیقیدانی آگاه از مکتب وزیری
که به همت او #ارکستربزرگ_گلها نیز بنیاد شد
و
دیگری #رهی_معیری، شاعر و ترانه سرای معروف، که با موسیقی نیز آشنائی داشت.

از همکاری نزدیک این دو تن بخش گرانقدری از گنجینه گلها فراهم آمده است.
بیشتر آن‌چه را که این دو ساخته و سروده‌اند یکی از غنی‌ترین صداهای موسیقی سنتی یعنی #غلامحسین_بنان به اجرا درآورده است.

#خالقی ؛ #رهی و #بنان در واقع مثلث قدرتمندی را در برنامه گلها پدید آوردند و آثار فاخری از خود به یادگار گذاشتند.

در سال‌های بعد هنرمندان دیگری نیز به گلها پیوستند که از میان‌شان می توان به:
#مرضیه، #الهه، #علی_تجویدی
#همایون_خرم، #حبیب‌الله_بدیعی
#فرامرز_پایور، #عبدالوهاب_شهیدی
#اکبر_گلپایگانی، #بیژن_ترقی، #نواب_صفا
#معینی_کرمانشاهی، #تورج_نگهبان
#پرویز_یاحقی، #هایده #مهستی یاد کرد.

آمار نه چندان دقیقی که در دسترس ماست
نشان می دهد که در طول ده سال
سرپرستی #داود_پیرنیا بر برنامه گلها
۱۵۷ گلهای جاویدان، ۴۸۱ گلهای رنگارنگ
۴۶۵ شاخه گل، ۳۱۲ برگ سبز
و ۶۲ گلهای صحرائی، در جمع ۱۴۳۷ برنامه در رادیو تولید شده است.

#داود_پیرنیا در سال ۱۳۴۴ به سبب ناراحتی قلبی از یک سو و ناخرسندی از مسئولان تازه رادیو از سوی دیگر از کار کناره گرفت و شش سال بعد در یازدهم آبان ماه سال ۱۳۵۰ چشم از جهان فرو بست.
یادش گرامی...

پس از #داود_پیرنیا به ترتیب #رهی_معیری
و #محمد_نقیبی هر یک دو سه سال سرپرستی
گلها را بر عهده گرفتند و سرانجام در سال
۱۳۵۱کار به دست #هوشنگ_ابتهاج، شاعر
افتاد که #گلهای_تازه را جانشین #گلهای_پیرنیا ساخت.
اگر شربتی بایدت سودمند
ز سعدی سِتان تلخ دارویِ پند

به پرویزنِ معرفت بیخته
بشهدِ ظرافت برآمیخته


به جای گلستان اگر بوستان را شاهکار سعدی گفته بودند و یکی از سه حادثه‌ی بی‌نظیر ادب فارسی، سزاوارتر بود. بوستان بیش از چهار هزار بیت است ولی همه آنها یکدست پخته، فصیح و نمونه بلاغتست. شاید نتوان بیش از صدبیت در آن یافت که بر طبع مشکل‌پسندانِ دقیق، سزاوار انتقاد باشد. این کیفیت را در کتاب ادبی دیگر نمی‌توان یافت حتی شاهنامه فردوسی که با همه وزن و اعتبار، تناسب غث و ثمین آن بسی فاحش‌ترست.
شاید همین استواری یکنواخت بوستان، مرحوم ادیب پیشاوری را هنگامی‌که درباره فردوسی و سعدی از وی نظر خواسته‌اند بدین رأی کشانیده بود که بوستان به تنهائی می‌تواند با شاهنامه برابری کند. خود این امر که شخصی پس از شاهنامه بنظم کتابی با همان وزن دست زند و سخن را بدین استحکام و رفعت رساند، اعتماد و ایمان او را بقریحه خویش نشان می‌دهد. و چیزی که هم فهم و قوه تشخیص سعدی‌ را می‌نمایاند و هم ارزش بوستان را زیاد می کند اینست که موضوع آنرا غیر از موضوع شاهنامه قرار داده است.
بوستان را باید شاهکار سعدی نامید بدو دلیل آشکار: از حیث لفظ، پختگی بیان، ترکیبات منسجم، استحكام جمله‌بندی، عذوبت و روانی از سایر گفته پ‌های سعدی پیشی گرفته است. در غزل که سعدی استاد بی‌گمان و بی‌جدل شناخته شده است الفاظ غلط مانند ((کمالیت یا نامأنوس چون غبينه، بواب، مجبول، مغسول و حتی مسلول که آنرا صفت غمزه)) آورده باعتبار اینکه غمزه را به تیغی مانند کرده است، دیده می‌شود. اینگونه مسامحه‌ها در بوستان روی نداده است یا اگر باشد بدرجه‌ای نادر است که بچشم نمی‌خورد.
همچنین گاهی در غزل‌های وی اجزای جمله بطور فاحش و ناروائی در غیر جای خود قرار گرفته و به فصاحت زبان سعدی خلل م‌یرساند مانند: احوال دو چشم من بر هم ننهاده که کلمه «من» میان چشم و صفت او قرار گرفته و جمله را خراب کرده است. اینگونه انحراف‌ها در بوستان دیده نمی‌شود. استحکام جمله‌بندی آن ابیات بلند شاهنامه را بخاطر می‌آورد ولی در همه آنها نرمی زبان سعدی لمس می‌شود:

برانداز بیخی که خار آورد
درختی بپرور که بار آورد

کسی را بده پایه مهتران
که بر کهتران سر ندارد گران


درون فروماندگان شاد کن
ز روز فروماندگی یاد کن

گرفتم ز تو ناتوانتر بسی است
توانا تر از تو هم آخر کسی است


پریشان شود گل بیاد سحر
نه هیزم که نشکافدش جز تبر

جهان پر سماع است و مستی و شور
ولیکن چه بیند در آئینه کور ؟


به خُردان مفرمای کار درشت
که سندان نشاید شکستن بمشت

نخواهی که ضایع شود روزگار
بناکار دیده مفرمای کار


که سفله خداوند هستی مباد
جوانمرد را تنگدستی مباد

کسی را که همت بلند اوفتد
مرادش کم اندر کمند اوفتد


طمع بند و دفتر ز حکمت بشوی
طمع بگسل و هر چه داری بگوی


دل دوستان جمع بهتر که گنج
خزینه تهی به که مردم برنج


مدر پرده کس بهنگام جنگ
که باشد ترا نیز در پرده ننگ

قلمرو سعدی
#علی_دشتی