معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.8K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
#سخن_بزرگان

آدمی تا زمانی که سختی‌هایش را می‌فهمد، #زنده است...
ولی وقتی سختی‌های دیگران را درک می‌کند، آن‌وقت یک #انسان است!

#لئو_تولستوی
#سخن_بزرگان

در دنیا، هیچ چیز پایدار نیست
و اگر انسان، توقعِ بقای چیزی را داشته باشد، احمق است.
اما اگر از آنچه که برای مدتِ کوتاهی دارد، لذت نبرد، از آن هم احمق‌‌تر است.

#سامراست_موام
#سخن_بزرگان

اندیشه ها باید همیشه به سوی آینده پیش رود.
اگر خدا میخواست که انسان به گذشته باز گردد
یک چشم، پشت سر او میگذاشت!

#ویکتور_هوگو
#سخن_بزرگان

ماندن با شخصی که دوستش داری
و می‌دانی که از او دور خواهی شد،
به بازی کردن زیر باران می‌ماند
لذت‌بخش است،
اما می‌دانی که بعداً
بیمار خواهی شد...!

#غسان_کنفانی
#سخن_زیبا

خوشبخت ترین ادم ها کسانی هستند,که به خوشبختی دیگران حسادت نمی کنند.....و زندگی خودشان را باهیچ کس مقایسه نمی کنند....
مدارا بالاترین درجه ی قدرت.....ومیل به انتقام...اولین نشانه ی ضعف است.....
مواظب کلماتی که در صحبت استفاده میکنید باشید....شاید شما را ببخشند اما.....هرگز فراموش نمی کنند......
سکه ها همیشه صدا دارند.....
اما اسکناس ها بی صدا....
پس هنگامی که ارزش و مقام شما بالا می رود.....بیشتر ارام و بی صدا باشید...

به کسانی که به شما حسودی می کنند احترام بگذارید...!!
زیرا این ها کسانی هستند که از صمیم قلب معتقدند شما بهتر از آنانید...👌
#سخن_بزرگان

هرگاه خواستید کلمه ای ناخوشایند به زبان آورید
به کسانی فکر کنید که قادر به تکلّم نیستند!

قبل از اینکه بخواهید از مزّه ی غذای تان شکایت کنید،
به کسی فکر کنید که اصلاً چیزی برای خوردن ندارد!

امروز پیش از آنکه از زندگی تان شکایت کنید،
به کسی فکر کنید که خیلی زود هنگام، از دنیا رفته!

قبل از آنکه از فرزندان تان شکایت کنی،
به کسی فکر کنید که آرزوی بچّه دار شدن دارد!

پیش از نالیدن از مسافتی که مجبورید رانندگی کنید،
به کسی فکر کنید که مجبور است همان مسیر را پیاده طی کند!

و پیش از آنکه از شغل تان خسته شوید
و از آن شکایت کنید، به افراد بیکار و ناتوان و کسانی که در آرزوی داشتن شغل شما هستند فکر کنید.

زندگی،یک نعمت است با غر زدن و نالیدن به کام خودتان و اطرافیان تلخش نکنید

#دکتر_الهی_قمشه‌‌ای
‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌
علامت عارف آن بود که
بیشتر #خاطر او در تفکر بود و درعبرت
و بیشتر #سخن او ثنا بود و مدحت حق و بیشتر #عمل او طاعت، و بیشتر نظر او در لطایف صنع بود، و قدرت.

ابراهیم ادهم
"تذکـــــــرة ﺍﻷﻭﻟﯿﺎﺀ"
#سخن_شبانه
عزیز الدین نسفی می‌گوید:عشق بارق روندگان است.
انسان باندازه سال‌های عمر کتاب بخواند ، بسیار بداند اگر درو عشق نباشد تبدیل به آدم خشک خود پسندی می‌شود.
اگر دکتر موفقی باشد اما عشق نداشته باشد ، اگر آموزگار ی جدی باشد اما عشق به دانش آموزان درو نباشد، برای جامعه مفید نخواهند بود ...یک هنرمند اثرش آنگاه ماندگار است که در آن عشق را متبلور شود...
بقول مولانا در فیه ما فیه
 هر جا که باشی و در هر حال که باشی، جَهد کُن تا مُحِبّ باشی و عاشق باشی. و چون مُحبّت مُلکِ تو شد، همیشه مُحِبّ باشی.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کُلُّ یُومٍ عاشورا به چه معنی است؟

هر روز که عاشورا نیست. پس منظور گوینده از این #سخن چیست؟ یعنی هر روز صحنه تقابل #حق و #باطل هست. همان طور که در #کربلا حق و باطل در مقابل هم قرار گرفتند، هر روز این عالم دارای حق و باطل است.

غیر از اینکه آدمها دارای حق و باطل هستند، خود انسان حق و باطل است. در هر آدمی حق و باطل هست. اصلا انسان ترکیبی است از حق و باطل؛ ترکیبی است از جنبه #رحمانی و #شیطانی . این تفابل هر روز و هر #لحظه هست.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر کسی گوید سخن از عشق را، نتواند که دلی از تو بَرَد…


#سخن
#عشق
#مولاناى_جان
از صدای #سخن_عشق
ندیدم خوشتر

یادگاری ڪه در این
گنبد دوار بماند

#حضرت_حافظ


هزار خانه چو زنبور پر عسل داری
به جان تو که گذر کن ز گفتگوی تُرُش

#غزل_مولانا
#سخن
همین یه بیت سعدی سرلوحه زندگیمون باشه کافیه برا همه عمرمون :

تیغ بُرّان گر به دستت، داد چرخ روزگار ،
هر چه می‌خواهی بِبُر، اما مَبُر نان کسی ...

#مرد را به عقلش بنگر نه به ثروتش!
#زن را به وفایش، نه به جمالش!

#دوست را به محبتش، نه به کلامش!
#عاشق را به صبرش، نه به ادعایش!

#مال را به برکتش، نه به مقدارش!
#خانه را به آرامشش نه به بزرگیش!

#شخص را به انسانیتش نه به ظاهرش!
#سخن را به معنایش، نه به گوینده اش!

#ودل را به پاکیش، نه به صاحبش.
معرفی عارفان
داستان رستم و سهراب #کشتن_رستم_ژنده‌رزم_را فردوسی « شاهنامه » سهراب » بخش ۱۵ ( #قسمت_چهارم ) ۴۹ چو ، برگشت رستم ، برِ شهریار ، از ایران‌سپه ، گیو بُد پاسدار ، ۵۰ به رَه‌بَر ، گَوِ پیلتن را ، بدید ، بزد دست و ، تیغ از میان ، برکشید ، ۵۱ یکی بر خروشید…
داستان رستم و سهراب
#پرسیدن_سهراب_نام_سرداران_ایران_را_از_هجیر
فردوسی « شاهنامه » سهراب »
بخش ۱۶
( #قسمت_اول )


۱

چو ، خورشید برداشت زرّین‌سِپَر ،

زمانه برآورد از چرخ ، سر ،

۲

بپوشید سهراب ، خفتانِ جنگ ،

نشست از بَرِ چرمهٔ نیل‌رنگ ،

۳

یکی تیغِ هندی ، به چنگ‌اندرش ،

یکی مغفرِ خسروی ، بر سرش ،

۴

کمندی ، به فتراک ،،، بر شَست ، خم ،

خم اندر خم و ،،، روی ، کرده دُژم ،

۵

بیامد ، یکی تُندبالا ، گزید ،

به جایی ، که ایران‌سپه را ، بدید ،

۶

بفرمود ، تا رفت پیشش ، هجیر ،

بدو گفت : کژّی نیاید ز تیر ،

۷

نشانه ، نباید که خم آوَرَد ،

چو سر افشان شود زخم ، کم آوَرَد ،

۸

به هر کار در ، پیشه کن راستی ،

چو خواهی که نگزایدت کاستی ،

۹

سخن هرچه پُرسَم ، همه راست گوی ،

به کژی مکن رای و ، چاره مجوی ،

۱۰

چو خواهی که یابی رهائی ز من ،

سرافراز باشی به هر انجمن ،

۱۱

ز ایران ، هر آنچت بپرسم ، بگوی ،

متاب از رَهِ راستی ، هیچ ، روی ،

۱۲

اگر راست گفتی سراسر سخن ،

به پاداش ، نیکی بیابی ز من ،

۱۳

سپارم به تو ، گنجِ آراسته ،

بیابی بسی خلعت و خواسته ،

۱۴

ور ایدون که ، کژی بُوَد رایِ تو ،

همان بند و زندان ، بُوَد جایِ تو ،

۱۵

چنین داد پاسخ هجیرش : ، که شاه ،
( هجیرش چنین داد پاسخ : ، که شاه ، )

ز من ( #سخن ) هرچه پرسد ، ز ایران‌سپاه ،

۱۶

بگویم همه هرچه دانم ، بِدوی ،

به کژی ، چرا بایَدَم گفت‌وگوی؟ ،



بخش ۱۷ : « چو بشنید گفتارهای درشت »

بخش ۱۵ : « چو خورشید گشت از جهان ناپدید »




ادامه دارد 👇👇👇