خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو
به دو نقش و به دو صورت به یکی جان من و تو
داد باغ و دم مرغان بدهد آب حیات
آن زمانی که درآییم به بستان من و تو
اختران فلک آیند به نظاره ما
مه خود را بنماییم بدیشان من و تو
#حضرت_مولانا
به دو نقش و به دو صورت به یکی جان من و تو
داد باغ و دم مرغان بدهد آب حیات
آن زمانی که درآییم به بستان من و تو
اختران فلک آیند به نظاره ما
مه خود را بنماییم بدیشان من و تو
#حضرت_مولانا
در این رقص و در این های و در این هو
میان ماست گردان میر مه رو
تو گویی کو و کو او نیز سر را
به هر سو میکند یعنی که کو کو
ز کوی عشق میآید ندایی
رها کن کو و کو دررو در این کو
#حضرت_مولانا
گفت چرا نهان کنی
عشق مرا چو عاشقی
من ز برای این سخن
شهره عاشقان شدم
جان وجهان زعشق تو
رفت ز دست کار من
من به جهان چه میکنم
چونک ازاین جهان شدم
#حضرت_مولانا
عشق مرا چو عاشقی
من ز برای این سخن
شهره عاشقان شدم
جان وجهان زعشق تو
رفت ز دست کار من
من به جهان چه میکنم
چونک ازاین جهان شدم
#حضرت_مولانا
عقل جزوی عشق را منکر بود
گرچه بنماید که صاحب سِر بود
عقل جزوی عقل استخراج نیست
جز پذیرای فن و محتاج نیست
آزمودم عقل دوراندیش را
بعد از این دیوانه سازم خویش را
نیست از عاشق کسی دیوانهتر
عقل از سودای او کور است و کر
زانکه این دیوانگی عام نیست
طبّ را ارشاد این احکام نیست
زین خرد جاهل همی باید شدن
دست در دیوانگی باید زدن
عاشقم من بر فن دیوانگی
سیرم از فرهنگی و فرزانگی
با دو عالم عشق را بیگانگی
اندر او هفتاد و دو دیوانگی
سخت پنهان است و پیدا حیرتش
جان سلطانان جان در حسرتش
غیر هفتاد و دو ملت کیش او
تخت شاهان تختهبندی پیش او
پس چه باشد عشق دریای عدم
درشکسته عقل را آنجا قدم
اوست دیوانه که دیوانه نشد
این عسس را دید و درخانه شد
#حضرت_مولانا
گرچه بنماید که صاحب سِر بود
عقل جزوی عقل استخراج نیست
جز پذیرای فن و محتاج نیست
آزمودم عقل دوراندیش را
بعد از این دیوانه سازم خویش را
نیست از عاشق کسی دیوانهتر
عقل از سودای او کور است و کر
زانکه این دیوانگی عام نیست
طبّ را ارشاد این احکام نیست
زین خرد جاهل همی باید شدن
دست در دیوانگی باید زدن
عاشقم من بر فن دیوانگی
سیرم از فرهنگی و فرزانگی
با دو عالم عشق را بیگانگی
اندر او هفتاد و دو دیوانگی
سخت پنهان است و پیدا حیرتش
جان سلطانان جان در حسرتش
غیر هفتاد و دو ملت کیش او
تخت شاهان تختهبندی پیش او
پس چه باشد عشق دریای عدم
درشکسته عقل را آنجا قدم
اوست دیوانه که دیوانه نشد
این عسس را دید و درخانه شد
#حضرت_مولانا
خوش خرامان می روی ای جان جان بی من مرو
ای حیات دوستان در بوستان بی من مرو
ای فلک بی من مگرد و ای قمر بی من متاب
ای زمین بی من مروی و ای زمان بی من مرو
این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو
شب ز نور ماه روی خویش را بیند سپید
من شبم تو ماه من بر آسمان بی من مرو
خار ایمن گشت ز آتش در پناه لطف گل
تو گلی من خار تو در گلستان بی من مرو
وای آن کس کو در این ره بی نشان تو رود
چو نشان من تویی ای بی نشان بی من مرو
دیگرانت عشق می خوانند و من سلطان عشق
ای تو بالاتر ز وهم این و آن بی من مرو
#حضرت_مولانا
ای حیات دوستان در بوستان بی من مرو
ای فلک بی من مگرد و ای قمر بی من متاب
ای زمین بی من مروی و ای زمان بی من مرو
این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو
شب ز نور ماه روی خویش را بیند سپید
من شبم تو ماه من بر آسمان بی من مرو
خار ایمن گشت ز آتش در پناه لطف گل
تو گلی من خار تو در گلستان بی من مرو
وای آن کس کو در این ره بی نشان تو رود
چو نشان من تویی ای بی نشان بی من مرو
دیگرانت عشق می خوانند و من سلطان عشق
ای تو بالاتر ز وهم این و آن بی من مرو
#حضرت_مولانا
هرچه تو در دل پنهان داری از نیک و بد حق تعالی آن را بر ظاهر تو پیدا گرداند هرچه بیخ درخت پنهان میخورد اثر آن درشاخ و برگ ظاهر میشود
سِیْمَاهُمْ فِیْ وُجُوْهِهِمْ وقوله تعالی سَنَسِمُهُ عَلَی الْخُرْطُوْمِ اگر هر کسی بر ضمیر تو مطلّع نشود رنگ روی خود را چه خواهی کردن.
#حضرت_مولانا
#فیه_مافیه
سِیْمَاهُمْ فِیْ وُجُوْهِهِمْ وقوله تعالی سَنَسِمُهُ عَلَی الْخُرْطُوْمِ اگر هر کسی بر ضمیر تو مطلّع نشود رنگ روی خود را چه خواهی کردن.
#حضرت_مولانا
#فیه_مافیه
آسمان وجود ما پر از ستارگان اميال است و تنها راه كنترل نفس برای انصراف از توجه به آنها، وجود يک خورشيد پر فروغ در اين آسمان است. براي كسی كه مسير حركت عرفانی را انتخاب میکند ، اين خورشيد، »عشق« است.
عشق آن شعلست، کو چون برفروخت
هر چه جز معشوق، باقی جمله سوخت
#حضرت_مولانا
اخترانی كه به شـب در نظـر ما آيند
پيش خورشيد محال است كه پيدا آيند
#سعدی
عشق آن شعلست، کو چون برفروخت
هر چه جز معشوق، باقی جمله سوخت
#حضرت_مولانا
اخترانی كه به شـب در نظـر ما آيند
پيش خورشيد محال است كه پيدا آيند
#سعدی