معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.5K photos
13.1K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
کمند زلف را ماند چو برهم بافتن گیرد
سپاه زنگ را ماند چو بر هم تاختن گیرد

معقرب زلف مشکینش معلق بر رخ روشن
چنان چون عنبرین عقرب که زهره در دهن گیرد

گهی همچون شبه باشد که بر خورشید برپاشی
گهی همچون شبی باشد که در روزی وطن گیرد

چو ساکن باشد از جنبش، مثال قد او دارد
چو دیگر بار خم گیرد نشان قد ِ من گیرد

گهی از گل سلب سازد گهی از مه رقم دارد
گهی رسم صنم آرد گهی طبع سمن گیرد

خم زلفش یکی دام است چون خورشید و مه گیرد
سر زلفش یکی شست است کو سیمین ذَقَن گیرد

#کسایی_مروزی، زندگی اندیشه و شعر او
تألیف و تحقیق: زنده‌یاد دکتر
#محمدامین_ریاحی/ ص ۷۰
به مناسبت بزرگداشت حکیم زکریای رازی و روز داروسازی

پزشک «ناک‌دِه» چه کسی بود؟
#حافظ در غزلی سروده‌است: طبیب راه‌نشین درد عشق نشناسد... . دکتر #محمدامین_ریاحی مفهوم حافظانۀ «طبیب راه‌نشین» را از مرصادالعباد نجمِ دایه چنین نقل می‌کند: «... مثل کولیان راه‌نشین کنار راه‌ها می‌نشینند و ادعا دارند که با فال‌بینی دردهای دردمندان را می‌یابند، و اگر طبیبان دارو می‌دهند، اینان ناک‌دهی می‌کنند (یعنی گَردهای مشکوک و مغشوشی می‌دهند)».
«ناک» یعنی آلوده، آغشته، و هر مغشوشی، یعنی هر چیز که در آن غش داخل کرده باشند؛ به‌ویژه مشک و عنبرِ مغشوش، و «ناک‌ده» یعنی آنکه ناک فروشد، آنکه مشکِ مغشوش دهد.

منابع: دکتر #احمد_مدنی، طبیبانه‌های حافظ، شیراز: انتشارات دانشگاه علوم پزشکی شیراز، چ ۱، ۱۳۷۹، ص ۴۵؛ لغت‌نامهٔ دهخدا