#حــضــرتــ_مــولــانــا

ای دل پاک تمام بر
تو هزاران سلام
جمله خوبان غلام
جمله خوبی تو راست

سجده کنم پیش یار
گوید دل هوش دار
دادن جان در سجود
جان همه سجده‌هاست

گفتم آخر خویش را من یافتم
در دو چشمش راه روشن یافتم
نقش من از چشم تو آواز داد
که منم تو تو منی در اتحاد

#حــضــرتــ__مــولــانــا

او ره خوش می‌زند رقص بر آن می‌کنم
هر دم بازی نو عشق برآرد مرا

#حــضــرتــ__مــولــانــا

زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
چه نغزست وچه خوبست وچه زیباست خدایا
چه گرمیم چه گرمیم از این عشق چو خورشید
چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا

#حــضــرتــ__مــولــانــا

هر گه که دل از خلق جدا می‌بینم
احوال وجود با نوا می‌بینم
وان لحظه که بیخود نفسی بنشینم
عالم همه سر به سر ترا می‌بینم

#حــضــرتــ__مــولــانــا

با تو عتاب دارم جانا چرا چنینی
رنجور و ناتوانم نایی مرا ببینی

#حــضــرتــ__مــولــانــا

من بر دریچه دل بس گوش جان نهادم
چندان سخن شنیدم اما دو لب ندیدم

#حــضــرتــ__مــولــانــا
#دکترعبدالکریم_سروش

آيا اين سخن درستى است كه دنيا ارزشى ندارد؟

در نڪَنجد عشق در ڪَفت و شنید
عشق دریاییست قعرش ناپدید...
#حــضــرتــ__مــولــانــا
.
#على (ع)
#دکترعبدالکریم_سروش

زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم
   گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم
چونک من از دست شدم در ره من شیشه منه
     ور بنهی پا بنهم هر چه بیابم شکنم

#حــضــرتــ__مــولــانــا
#دکترعبدالکریم_سروش
#استادناظری
#مدرسه_مولانا

ای دریغا که حریفان همه سر بنهادند
باده عشق عمل کرد و همه افتادند
من عمارت نپذیرم که خرابم کردی
ای خراب از می تو هر کی در این بنیادند

#حــضــرتــ__مــولــانــا

آدم اصطرلاب اوصاف علوست
وصف آدم مظهر آیات اوس
هرچه در وی می‌نماید عکس اوست
هم‌چو عکس ماه اندر آب جوست

#حــضــرتــ__مــولــانــا

خوابی دیدم دوش فراموشم شد
این می دانم که مست برخاسته ام

#حــضــرتــ__مــولــانــا

همچو گُل، نافِ تو بر خنده بُریده‌ست خدا
    لیکْ امروز مَها، نوعِ دِگَر می‌خندی

#حــضــرتــ__مــولــانــا

جمله ی ذرّات عالم در نهــان/با تو میگویند روزان و شبــان
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم/باشمـــا نامحـرمان ما ناخوشیـم

#حــضــرتــ__مــولــانــا

برخیز و طواف کن بر آن قطب نجات
مانندهٔ حاجیان به کعبه و به عرفات
چه چسبیدی تو بر زمین چون گل تر
آخر حرکات شد کلید برکات

#حــضــرتــ__مــولــانــا

آنی که وجود و عدمت اوست همه
سرمایهٔ شادی و غمت اوست همه
تو دیده نداری که باو درنگری
ورنی که ز سر تا قدمت اوست همه

#حــضــرتــ__مــولــانــا

از لطف تو هیچ بنده نومید نشد
مقبول تو جز قبول جاوید نشد
لطفت به کدام ذره پیوست دمی
کان ذره به از هزار خورشید نشد

#حــضــرتــ__مــولــانــا