This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درخت
شعرش را روی پاییز می نویسد
پاییز
شعرش را روی درخت
من بر پاییز نوشته ام
بر درختان افتاده
دریغا من ....
دریغا پاییز....
دریغا درخت....
۲۴ آبان زادروز #بیژن_نجدی خجسته باد
شعرش را روی پاییز می نویسد
پاییز
شعرش را روی درخت
من بر پاییز نوشته ام
بر درختان افتاده
دریغا من ....
دریغا پاییز....
دریغا درخت....
۲۴ آبان زادروز #بیژن_نجدی خجسته باد
خدا
شعرش را روی پاییز مینویسد
پاییز
روی درخت
من
بر پاییز نوشتهام،
بر درختانِ افتاده
دریغا من
دریغا پاییز
دریغا درخت
#بیژن_نجدی
شعرش را روی پاییز مینویسد
پاییز
روی درخت
من
بر پاییز نوشتهام،
بر درختانِ افتاده
دریغا من
دریغا پاییز
دریغا درخت
#بیژن_نجدی
اگر که زرد نمیشود آبی
و عشوهای در تن باران نیست
اگر که سرد میگذرد سایه
با رفتن فانوس
اگر که مهتابی، سرخ نمیشود امروز
و ماه، نه خورشید است
نه خورشید، حتی ماه
و شنبهها، جمعه
یکشنبهها، جمعه
دوشنبهها، جمعه
و جمعهها، جمعه
در انتهای تقویم دیوار است.
اگر که این چنین ام من
اگر که آن چنانی تو.
#بیژن_نجدی
و عشوهای در تن باران نیست
اگر که سرد میگذرد سایه
با رفتن فانوس
اگر که مهتابی، سرخ نمیشود امروز
و ماه، نه خورشید است
نه خورشید، حتی ماه
و شنبهها، جمعه
یکشنبهها، جمعه
دوشنبهها، جمعه
و جمعهها، جمعه
در انتهای تقویم دیوار است.
اگر که این چنین ام من
اگر که آن چنانی تو.
#بیژن_نجدی
نيمی از سنگ ها ، صخره ها ، کوهستان را گذاشته ام
با دره هايش ، پياله های شير
به خاطر پسرم
نيم دگر کوهستان ، وقف باران است .
دریایی آبی و آرام را با فانوس روشن دريایی
می بخشم به همسرم .
شب های دريا را
بی آرام ، بی آبی
با دلشوره های فانوس دريایی
به دوستان دوران سربازی که حالا پير شده اند .
رودخانه که می گذرد زير پل
مال تو
دختر پوست کشيده من بر استخوان بلور
که آب ، پيراهنت شود تمام تابستان .
هر مزرعه و درخت
کشتزار و علف را
به کوير بدهيد ، شش دانگ
به دانه های شن ، زير آفتاب .
از صدای سه تار من
سبز سبز پاره های موسيقی
که ريخته ام در شيشه های گلاب و گذاشته ام
روی رف
يک سهم به مثنوي مولانا
دو سهم به " نی" بدهيد .
و می بخشم به پرندگان
رنگ ها ، کاشی ها ، گنبدها
به يوزپلنگانی که با من دويده اند
غار و قنديل های آهک و تنهایی
و بوی باغچه را
به فصل هایی که می آيند
بعد از من
#بیژن_نجدی
سالروز درگذشت #بیژن_نجدی
( زاده ۲۴ آبان ۱۳۲۰ خاش -- درگذشته ۴ شهریور ۱۳۷۶ لاهیجان ) شاعر و داستاننویس
با دره هايش ، پياله های شير
به خاطر پسرم
نيم دگر کوهستان ، وقف باران است .
دریایی آبی و آرام را با فانوس روشن دريایی
می بخشم به همسرم .
شب های دريا را
بی آرام ، بی آبی
با دلشوره های فانوس دريایی
به دوستان دوران سربازی که حالا پير شده اند .
رودخانه که می گذرد زير پل
مال تو
دختر پوست کشيده من بر استخوان بلور
که آب ، پيراهنت شود تمام تابستان .
هر مزرعه و درخت
کشتزار و علف را
به کوير بدهيد ، شش دانگ
به دانه های شن ، زير آفتاب .
از صدای سه تار من
سبز سبز پاره های موسيقی
که ريخته ام در شيشه های گلاب و گذاشته ام
روی رف
يک سهم به مثنوي مولانا
دو سهم به " نی" بدهيد .
و می بخشم به پرندگان
رنگ ها ، کاشی ها ، گنبدها
به يوزپلنگانی که با من دويده اند
غار و قنديل های آهک و تنهایی
و بوی باغچه را
به فصل هایی که می آيند
بعد از من
#بیژن_نجدی
سالروز درگذشت #بیژن_نجدی
( زاده ۲۴ آبان ۱۳۲۰ خاش -- درگذشته ۴ شهریور ۱۳۷۶ لاهیجان ) شاعر و داستاننویس
من از انتهای جهان نهراسیده ام هرگز
که پایان همین واژه های سیمانی ست
شبی از یک شنبه ها
روزی از پاییز
و غروبی سوخته با آتش زرتشت
و این به زیارت انتهای جهانم کشانده
که آنجا هیچ چیز نیست مگر پرسشی ساده
من آغاز جهان شده ام آری
و پایان من گریه ای ست که دیگران
نمی بارند
دانه ای آب است که
می چکد از ساقه های علف بر خاک.
#بیژن_نجدی
که پایان همین واژه های سیمانی ست
شبی از یک شنبه ها
روزی از پاییز
و غروبی سوخته با آتش زرتشت
و این به زیارت انتهای جهانم کشانده
که آنجا هیچ چیز نیست مگر پرسشی ساده
من آغاز جهان شده ام آری
و پایان من گریه ای ست که دیگران
نمی بارند
دانه ای آب است که
می چکد از ساقه های علف بر خاک.
#بیژن_نجدی
ا #بیژن_نجدی
شاعر و داستاننویس معاصر گیلانی که ۲۴ آبان ۱۳۲۰ در خاش زاهدان چشم به جهان گشود.
بیژن نجدی سرانجام چهارم شهریور ۱۳۷۶ پس از مدتی درگیری با سرطان ریه، درگذشت. او را در لاهیجان و در جوار شیخ زاهد گیلانی به خاک سپردند."
شاعر و داستاننویس معاصر گیلانی که ۲۴ آبان ۱۳۲۰ در خاش زاهدان چشم به جهان گشود.
بیژن نجدی سرانجام چهارم شهریور ۱۳۷۶ پس از مدتی درگیری با سرطان ریه، درگذشت. او را در لاهیجان و در جوار شیخ زاهد گیلانی به خاک سپردند."
آفتاب را دوست دارم
به خاطر پیراهنات روی طناب رخت
باران را
اگر که میبارد
بر چتر آبی تو
و چون تو نماز میخوانی
من خداپرست شدهام ...
#بیژن_نجدی
به خاطر پیراهنات روی طناب رخت
باران را
اگر که میبارد
بر چتر آبی تو
و چون تو نماز میخوانی
من خداپرست شدهام ...
#بیژن_نجدی
آيا كسى نشسته است پشت ابر
كه نى مىزند
يا سه تار
نمىدانم!
آوازى، اما يک آواز
از گوشهٔ آسمان #جمعه مىريزد ...
#بیژن_نجدی
كه نى مىزند
يا سه تار
نمىدانم!
آوازى، اما يک آواز
از گوشهٔ آسمان #جمعه مىريزد ...
#بیژن_نجدی
آفتاب را دوست دارم؛
بهخاطر پیراهنت روی طناب رخت،
باران را
اگر می بارد بر چتر آبی تو،
و چون تو نماز خواندهای، خداپرست شدهام
#بیژن_نجدی
بیست و چهارم آبان
زادروز بیژن نجدی گرامی باد
بهخاطر پیراهنت روی طناب رخت،
باران را
اگر می بارد بر چتر آبی تو،
و چون تو نماز خواندهای، خداپرست شدهام
#بیژن_نجدی
بیست و چهارم آبان
زادروز بیژن نجدی گرامی باد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎼 رقصندهی سماع: میترا کیا
🎼 تصنیف در خیال، به یاد استاد شجریان
آيا كسى نشسته است پشت ابر
كه نى مىزند
يا سه تار
نمىدانم!
آوازى، اما يک آواز
از گوشهى آسمان جمعه مىريزد...
#بیژن_نجدی
#امروز_چهارم_شهریورماه
#سالروز_درگذشت_بیژن_نجدی
#مروری_بر_زندگینامهء
#بیژن_نجدی
( زاده ۲۴ آبان ۱۳۲۰ خاش -- درگذشته ۴ شهریور ۱۳۷۶ لاهیجان ) شاعر و داستاننویس
نجدی پس از گرفتن دیپلم در سال ۱۳۳۹ وارد دانشسرای عالی تهران شد و در سال ۱۳۴۳ از همان دانشکده در رشته ریاضی فارغالتحصیل و با سمت دبیر در دبیرستانهای لاهیجان مشغول به تدریس شد. پدرش از افسران مبارزی بود که در قیام افسران خراسان نقش داشت و در مسیر رفتن به گنبدکاووس بهدست ژاندارمها کشته شد. وی از سال ۱۳۴۵ فعالیت ادبیاش را آغازکرد.
بیژن نجدی در ۵۶ سالگی درگذشت و در کنار بقعه شیخ زاهدگیلانی در لاهیجان به خاک سپرده شد.
او در زمان زندگی خود تنها مجموعه داستان «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» را در سال ۷۳ منتشر ساخت که در سال ۷۴ جایزه قلم زرین جایزه گردون را بهخود اختصاص داد.
بقیه آثار او پس از درگذشت، توسط همسرش به چاپ رسید.
مجموعه داستان «دوباره از همان خیابانها» در سال ۷۹ نیز برگزیده نویسندگان و منتقدان مطبوعات شد.
وی همچنین در کارنامه ادبی اش، تندیس یادمان بنیاد شعر فراپویان بهخاطر برگزیده اشعار دهه هفتاد و لوح افتخار بهپاس جانسرودهها در پاسداشت آیینهای ملی و میهنی را دارد. از وی اشعار گیلکی کمی نیز باقیمانده است.
همچنین پس از مرگ وی داستانهای «تاریکی در پوتین» «سپرده در زمین» «گیاهی در قرنطینه» و «استخری پر از کابوس» از مجموعه داستانهای «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» و نیز داستانهای «مرثیهای برای چمن» و «بیمارستان، نه قطار» از مجموعه «دوباره از همان خیابانها» بهفیلم درآمده است.
#سبک_نگارش:
نجدی نویسندهای با ذوق ادبی بود که داستانهایش در سبکهای واقعگرایی و فراواقعگرایی است. وی از پیشگامان داستاننویسی پست مدرن در ایران به شمار میآید.
نشانههای سبک واقع گرایی از زندگی ملموس شخصیتها در بخشهای مختلف برخی از این داستانها و نشانههای سبک فراواقعیتگرایی از همذات پنداری با اشیای بیجان در تعداد دیگری از داستانها است که به طور بارز بهذهن خواننده کتاب منعکس میشود. وی از قریحه شاعری خود در متن داستانها بهره برده و استعارهها و تشبیههای فراوانی در متن کتاب موجود است.
#برخی_از_آثار:
یوزپلنگانی که با من دویدهاند
دوباره از همان خیابانها
داستانهای ناتمام
خواهران این تابستان
#روحش_شاد_و_یادش_گرامیباد
#سالروز_درگذشت_بیژن_نجدی
#مروری_بر_زندگینامهء
#بیژن_نجدی
( زاده ۲۴ آبان ۱۳۲۰ خاش -- درگذشته ۴ شهریور ۱۳۷۶ لاهیجان ) شاعر و داستاننویس
نجدی پس از گرفتن دیپلم در سال ۱۳۳۹ وارد دانشسرای عالی تهران شد و در سال ۱۳۴۳ از همان دانشکده در رشته ریاضی فارغالتحصیل و با سمت دبیر در دبیرستانهای لاهیجان مشغول به تدریس شد. پدرش از افسران مبارزی بود که در قیام افسران خراسان نقش داشت و در مسیر رفتن به گنبدکاووس بهدست ژاندارمها کشته شد. وی از سال ۱۳۴۵ فعالیت ادبیاش را آغازکرد.
بیژن نجدی در ۵۶ سالگی درگذشت و در کنار بقعه شیخ زاهدگیلانی در لاهیجان به خاک سپرده شد.
او در زمان زندگی خود تنها مجموعه داستان «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» را در سال ۷۳ منتشر ساخت که در سال ۷۴ جایزه قلم زرین جایزه گردون را بهخود اختصاص داد.
بقیه آثار او پس از درگذشت، توسط همسرش به چاپ رسید.
مجموعه داستان «دوباره از همان خیابانها» در سال ۷۹ نیز برگزیده نویسندگان و منتقدان مطبوعات شد.
وی همچنین در کارنامه ادبی اش، تندیس یادمان بنیاد شعر فراپویان بهخاطر برگزیده اشعار دهه هفتاد و لوح افتخار بهپاس جانسرودهها در پاسداشت آیینهای ملی و میهنی را دارد. از وی اشعار گیلکی کمی نیز باقیمانده است.
همچنین پس از مرگ وی داستانهای «تاریکی در پوتین» «سپرده در زمین» «گیاهی در قرنطینه» و «استخری پر از کابوس» از مجموعه داستانهای «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» و نیز داستانهای «مرثیهای برای چمن» و «بیمارستان، نه قطار» از مجموعه «دوباره از همان خیابانها» بهفیلم درآمده است.
#سبک_نگارش:
نجدی نویسندهای با ذوق ادبی بود که داستانهایش در سبکهای واقعگرایی و فراواقعگرایی است. وی از پیشگامان داستاننویسی پست مدرن در ایران به شمار میآید.
نشانههای سبک واقع گرایی از زندگی ملموس شخصیتها در بخشهای مختلف برخی از این داستانها و نشانههای سبک فراواقعیتگرایی از همذات پنداری با اشیای بیجان در تعداد دیگری از داستانها است که به طور بارز بهذهن خواننده کتاب منعکس میشود. وی از قریحه شاعری خود در متن داستانها بهره برده و استعارهها و تشبیههای فراوانی در متن کتاب موجود است.
#برخی_از_آثار:
یوزپلنگانی که با من دویدهاند
دوباره از همان خیابانها
داستانهای ناتمام
خواهران این تابستان
#روحش_شاد_و_یادش_گرامیباد