زﻧﺪﮔﯽ ﮐﻠﺒﻪ ﯼ ﺩﻧﺠﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻘﺸﻪ ﺧﻮﺩ
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﻨﺠﺮﻩ ی ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻋﺠﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ
ﮔﺎﻩ ﺧﺸﮏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺷﺮﺷﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮﺩ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺮﮒ
ﺑﻪ ﺷﻔﺎﺑﺨﺸﯽ ﯾﮏ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻥ ﻗﻮﺱ ﻗﺰﺡ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭد
ﺯﻧﺪﮔﯽ آﻥ ﮔﻞ ﺳﺮﺧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺑﻮﯾﯽ
ﯾﮏ ﺳﺮ آﻏﺎﺯ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﺍﺭد
زندگی کن
ﺟﺎﻥِ ﻣﻦ،، ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ....
ﺭﻭﻧﻖِ ﻋﻤﺮِ ﺟﻬﺎﻥ، ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﮔﺬﺭﺍﺳﺖ
ﻗﺼﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎ
ﺑﺮﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍی ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎﺳﺖ
ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ
ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﮓ ﺧﺰﺍﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ
ﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ
ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎیی
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎهى...
#مشفق_کاشانی
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﻨﺠﺮﻩ ی ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻋﺠﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ
ﮔﺎﻩ ﺧﺸﮏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺷﺮﺷﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮﺩ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺮﮒ
ﺑﻪ ﺷﻔﺎﺑﺨﺸﯽ ﯾﮏ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻥ ﻗﻮﺱ ﻗﺰﺡ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭد
ﺯﻧﺪﮔﯽ آﻥ ﮔﻞ ﺳﺮﺧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺑﻮﯾﯽ
ﯾﮏ ﺳﺮ آﻏﺎﺯ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﺍﺭد
زندگی کن
ﺟﺎﻥِ ﻣﻦ،، ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ....
ﺭﻭﻧﻖِ ﻋﻤﺮِ ﺟﻬﺎﻥ، ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﮔﺬﺭﺍﺳﺖ
ﻗﺼﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎ
ﺑﺮﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍی ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎﺳﺖ
ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ
ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﮓ ﺧﺰﺍﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ
ﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ
ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎیی
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎهى...
#مشفق_کاشانی
گر ز ویرانْ آشیانی یاد میشد بد نمیشد
یا دلِ بی خانمانی شاد میشد بد نمیشد
رفته ایم از یاد یاران با گذشت روزگاران
گر ز ما وآن روزگاران یاد میشد بد نمیشد
گر به شادی خاطر آزردهٔ آزاد مردان
از غم دنیای دون آزاد میشد بد نمیشد
گنج در ویرانه پنهان داشتن سودی نبخشد
گر از آن ویرانه یی آباد میشد بد نمیشد
هر کسی را خسروآسا شور شیرینی است بر سر
گر به جانبازی یکی فرهاد میشد بد نمیشد
گَردِ اندوهی که بنشسته است بر آیینهٔ دل
از نسیمِ شوق اگر بر باد میشد بد نمیشد
تا که داد خویشتن گیرد ز صیّاد ستمگر
صید هم روزی اگر صیّاد میشد بد نمیشد
گونهٔ طفلِ سخن در مکتب اندیشه مشفق
سرخ اگر از سیلی استاد میشد بد نمیشد
#مشفق_کاشانی
یا دلِ بی خانمانی شاد میشد بد نمیشد
رفته ایم از یاد یاران با گذشت روزگاران
گر ز ما وآن روزگاران یاد میشد بد نمیشد
گر به شادی خاطر آزردهٔ آزاد مردان
از غم دنیای دون آزاد میشد بد نمیشد
گنج در ویرانه پنهان داشتن سودی نبخشد
گر از آن ویرانه یی آباد میشد بد نمیشد
هر کسی را خسروآسا شور شیرینی است بر سر
گر به جانبازی یکی فرهاد میشد بد نمیشد
گَردِ اندوهی که بنشسته است بر آیینهٔ دل
از نسیمِ شوق اگر بر باد میشد بد نمیشد
تا که داد خویشتن گیرد ز صیّاد ستمگر
صید هم روزی اگر صیّاد میشد بد نمیشد
گونهٔ طفلِ سخن در مکتب اندیشه مشفق
سرخ اگر از سیلی استاد میشد بد نمیشد
#مشفق_کاشانی
سرگشته چون کبوتر گمکرده آشیان
الاّ به بام دوست نباشد نشست ما
#مشفق_کاشانی
سلطان يكه تاز مهرباني
امام رئوف ..
تولدت مبارك و تهنيت باد❤️🌹
الاّ به بام دوست نباشد نشست ما
#مشفق_کاشانی
سلطان يكه تاز مهرباني
امام رئوف ..
تولدت مبارك و تهنيت باد❤️🌹
برخیز ز جا نه وقت خواب است ای دوست
بنشین که شب شعر و شراب است ای دوست
در بزم سهیل، زهره با چنگ نواخت
میلاد بلند آفتاب است ای دوست
#مشفق_کاشانی
بنشین که شب شعر و شراب است ای دوست
در بزم سهیل، زهره با چنگ نواخت
میلاد بلند آفتاب است ای دوست
#مشفق_کاشانی
ای هم نفسـان ، یک نفســم باز گذارید
دست از من دیوانهی سرگشته بدارید
بینام و نشــانم به خرابات ببخشــــید
بیگانه ز خویشم ، برِ خویشم بگذارید
ُ#مشفق_کاشانی
دست از من دیوانهی سرگشته بدارید
بینام و نشــانم به خرابات ببخشــــید
بیگانه ز خویشم ، برِ خویشم بگذارید
ُ#مشفق_کاشانی
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻠﺒﻪ ﺩﻧﺠﯽﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻘﺸﻪ ﺧﻮﺩ،
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻋﺠﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ،
ﮔﺎﻩ ﺧﺸﮏ ﺍﺳﺖ ﻭ
ﮔﻬﯽ ﺷﺮ ﺷﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ،
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮﺩ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺮﮒ
ﺑﻪ ﺷﻔﺎﺑﺨﺸﯽ ﯾﮏ ﻣﻌﺠﺰﻩ
ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺩﺭ آﻥ ﻗﻮﺱ ﻭ ﻗﺰﺡ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭد،
ﺯﻧﺪﮔﯽ آن ﮔﻞ ﺳﺮﺧﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺑﻮﯾﯽ، ﯾﮏ ﺳﺮآﻏﺎﺯ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺍﺳﺖ،
ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﺍﺭد
زندگی کن ﺟﺎﻥِ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺭﻭﻧﻖِ ﻋﻤﺮِ ﺟﻬﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﮔﺬﺭﺍﺳﺖ
ﻗﺼﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎﺳﺖ
ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ ، ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﮓ ﺧﺰﺍﻥ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ
ﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ؛
ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﮐﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎیی ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ
#مشفق_کاشانی
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻋﺠﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ،
ﮔﺎﻩ ﺧﺸﮏ ﺍﺳﺖ ﻭ
ﮔﻬﯽ ﺷﺮ ﺷﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ،
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮﺩ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺮﮒ
ﺑﻪ ﺷﻔﺎﺑﺨﺸﯽ ﯾﮏ ﻣﻌﺠﺰﻩ
ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺩﺭ آﻥ ﻗﻮﺱ ﻭ ﻗﺰﺡ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭد،
ﺯﻧﺪﮔﯽ آن ﮔﻞ ﺳﺮﺧﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺑﻮﯾﯽ، ﯾﮏ ﺳﺮآﻏﺎﺯ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺍﺳﺖ،
ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﺍﺭد
زندگی کن ﺟﺎﻥِ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺭﻭﻧﻖِ ﻋﻤﺮِ ﺟﻬﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﮔﺬﺭﺍﺳﺖ
ﻗﺼﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎﺳﺖ
ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ ، ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﮓ ﺧﺰﺍﻥ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ
ﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ؛
ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﮐﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎیی ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ
#مشفق_کاشانی
بر این كبود غریبانه زیستم چون ابر
تمام هستی خود را گریستم چون ابر
ز بام دهر فرو ریختم ستاره به خاك
كه من به سایه ی خورشید زیستم چون ابر
ُ#مشفق_کاشانی
تمام هستی خود را گریستم چون ابر
ز بام دهر فرو ریختم ستاره به خاك
كه من به سایه ی خورشید زیستم چون ابر
ُ#مشفق_کاشانی
ای همنفسـان ، یک نفســم باز گذارید
دست از من دیوانهی سرگشته بدارید
بینام ونشــانم به خرابات ببخشــــید
بیگانه ز خویشم ، برِ خویشم بگذارید
#مشفق_کاشانی
۲۸ دی سالروز درگذشت مشفق کاشانی
عباس کیمنش مشهور به مشفق کاشانی (زاده ۲۳ مرداد ۱۳۰۴خورشیدی در کاشان – درگذشته ۲۸ دی ۱۳۹۳شاعر ایرانی بود.
خیابانی در تهران سه راه آذری بنام وی نامگذاری شده است. وی در جوانی از دوستان نزدیک سهراب سپهری بود و به گفته خود وی سهراب را نخستین بار با شعر گفتن و سرودن آشنا کرد.
دست از من دیوانهی سرگشته بدارید
بینام ونشــانم به خرابات ببخشــــید
بیگانه ز خویشم ، برِ خویشم بگذارید
#مشفق_کاشانی
۲۸ دی سالروز درگذشت مشفق کاشانی
عباس کیمنش مشهور به مشفق کاشانی (زاده ۲۳ مرداد ۱۳۰۴خورشیدی در کاشان – درگذشته ۲۸ دی ۱۳۹۳شاعر ایرانی بود.
خیابانی در تهران سه راه آذری بنام وی نامگذاری شده است. وی در جوانی از دوستان نزدیک سهراب سپهری بود و به گفته خود وی سهراب را نخستین بار با شعر گفتن و سرودن آشنا کرد.
دانی كه نو بهار جوانی چسان گذشت؟
زود آنچنان گذشت، كه تیر از كمان گذشت
نیمی به راه عشق و جوانی تمام شد
نیم دگر بغفلت و خواب گران گذشت
صد آفرین به همت مرغی شكسته بال
كز خویشتن شد و، از آشیان گذشت
افسردهای كه تازه گلی را ز دست داد
داند چها به بلبل بی خانمان گذشت
بنگر به شمع عشق، كه در اشك و آه او
پروانه بال و پر زد و، آتش به جان گذشت
بشنو درای قافله سالار زندگی
گوید به خواب بودی واین كاروان گذشت
ظالم اگر به تیغ ستم، خون خلق ریخت
از خون بیگناه، مگر می توان گذشت؟
(مشفق) بهار زندگیت گر صفا نداشت
شكر خدا كه همره باد خزان گذشت
#مشفق_کاشانی⚘
زود آنچنان گذشت، كه تیر از كمان گذشت
نیمی به راه عشق و جوانی تمام شد
نیم دگر بغفلت و خواب گران گذشت
صد آفرین به همت مرغی شكسته بال
كز خویشتن شد و، از آشیان گذشت
افسردهای كه تازه گلی را ز دست داد
داند چها به بلبل بی خانمان گذشت
بنگر به شمع عشق، كه در اشك و آه او
پروانه بال و پر زد و، آتش به جان گذشت
بشنو درای قافله سالار زندگی
گوید به خواب بودی واین كاروان گذشت
ظالم اگر به تیغ ستم، خون خلق ریخت
از خون بیگناه، مگر می توان گذشت؟
(مشفق) بهار زندگیت گر صفا نداشت
شكر خدا كه همره باد خزان گذشت
#مشفق_کاشانی⚘
جز لطف حق که سایه فکندهست بر سرم
در این کویر سوخته، یاری نیافتم!
#مشفق_کاشانی
#زادروز
(زاده ۲۳ امرداد ۱۳۰۴ کاشان -- درگذشته ۲۸ دی ۱۳۹۳ تهران) شاعر
در این کویر سوخته، یاری نیافتم!
#مشفق_کاشانی
#زادروز
(زاده ۲۳ امرداد ۱۳۰۴ کاشان -- درگذشته ۲۸ دی ۱۳۹۳ تهران) شاعر
💐 #یک_شاخه_گل : 435
✅ اساتید :
🎤خواننده : #اکبر_گلپایگانی
🎻ویلون : #پرویز_یاحقی
🔹تار : #فرهنگ_شریف
🔸تنبک : #جهانگیر_ملک
🎶مایه : #بیات_ترک
📝شعر : #مشفق_کاشانی
🍃🌹🍃🌾🌸🌾🍃🌹🍃
✅ اساتید :
🎤خواننده : #اکبر_گلپایگانی
🎻ویلون : #پرویز_یاحقی
🔹تار : #فرهنگ_شریف
🔸تنبک : #جهانگیر_ملک
🎶مایه : #بیات_ترک
📝شعر : #مشفق_کاشانی
🍃🌹🍃🌾🌸🌾🍃🌹🍃
@shervamusiqiirani
یک شاخه گل 435 - استاد گلپایگانی
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
زان می که داد ساقی مجلس به دست ما
بالا گرفت کار دل می پرست ما
از پا درآمدیم به راه وفا دریغ
یاران بی وفا نگرفتند دست ما
با یک نگاه بس دل هوشیارصید اوست
هر جا که پا به ناز نهد ترک مست ما
#مشفق_کاشانی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
زان می که داد ساقی مجلس به دست ما
بالا گرفت کار دل می پرست ما
از پا درآمدیم به راه وفا دریغ
یاران بی وفا نگرفتند دست ما
با یک نگاه بس دل هوشیارصید اوست
هر جا که پا به ناز نهد ترک مست ما
#مشفق_کاشانی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨