معرفی عارفان
1.15K subscribers
32.9K photos
11.9K videos
3.19K files
2.71K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
#محمود_دولت‌آبادی

زخمی اگر بر قلبت بنشیند؛
تو،نه می توانی زخم را
از قلبت وا بکنی، 
و نه می توانی قلبت را دور بیندازی،
زخم تکه ای از قلب توست...
اﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎ ﻣﯽ‌ﺗﺮﺳﻢ!
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎ ﻣﯽ‌ﺑﯿﻨﻢ
ﺑﺎ ﺻﺮﺍﺣﺖ ﺑﯽ ﺭﺣﻤﺎﻧﻪ ﺍﯼ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ.
ﺟﻬﻞ!
ﻫﯿﻬﺎﺕ...

نون نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
یک‌ بار است زندگانی،
یک بار!
همان یک بار که نسیم صبح را
به سینه فرو می‌دهیم،
همان یک بار که عطش خود را با قدحی آب خنک فرو می‌نشانیم،
همان یک بار که سوار بر اسب در دشت
تاخت می‌کنیم،
یک بار... یک بار و نه بیشتر!
بعد از آن دیگر تمام عمر را ما دنبال همان چیزها می‌دویم،
بعد از آن دیگر تمام مدت را به دنبال همان طعم اولینِ زندگانی هستیم.
در پی لذت اول.
سیب را به دندان می‌کشیم تا طعم بار اول را
در آن بیابیم،
آب را سر می‌کشیم تا لذت رفع عطش بار اول را پیدا کنیم.
در آب غوطه می‌زنیم تا به شوق بار اول برسیم،
و نسیم را می‌بلعیم تا نشانی از آن اولین نسیم بیابیم.

زندگانی یک بار است، در هر فصل...
تو چه می‌پنداری سَتار؟
تو درباره‌ی زندگانی چه فکر می‌کنی؟

شیرینی زندگانی بیش از یک بار به کام آدم نمی‌نشیند،
اما تلخی‌هایش هر بار تازه‌اند،
هر بار تازه‌تر.


📔#کلیدر
#محمود_دولت‌آبادی
انسان در کلمات نیست که
بیان منحصر می‌یابد،
بلکه انسان، در ناگفته‌هایش نهفته است
که محرم‌ترین شخص،
شاید از ناگفته‌هایش او را بشناسد.
عاطفه‌ی آدمی را می‌توان
در مویرگ ِچشمان ِاو هم بازیافت.!

#محمود_دولت‌آبادی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📓آن مادیان سرخ یال
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روزگار همیشه بر یک قرار نمی‌ماند
روز و شب دارد
روشنی دارد
تاریکی دارد
کم دارد
بیش دارد...

دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده
تمام می‌شود بهار می‌آید...

#محمود_دولت‌آبادی
یک بار است زندگانی
یک بار
همان یک بار
که نسیم صبح را به سینه فرو میدهیم
همان یک بار
که عطش خود را با قدحی آب خنک فرو مینشانیم
همان یک بار
که سوار بر اسب در دشت تاخت میکنیم
یک بار
یک بار و نه بیشتر
زندگانی یک بار است
در هر فصل...

#محمود‌_دولت‌‌آبادی
«برای اینکه یک مردمی را به زانو در بیاورند، اول استقلالش را می‌دزدند؛ و برای اینکه استقلال یک مردمی را بتوانند بدزدند، آن مردم را به خود محتاج می‌کنند. با این احتياج وامانده است که آدم خودش را از دست می‌دهد، خوار و زبون می‌شود و به غیرخودی وابسته می‌شود؛ و نوکر می‌شود، و می‌شود مثل کفش پای آنها، مثل نی سیگار آنها، و حتی مثل تیغه شمشیر آنها که وقتی لازم باشد گردن برادر خود، گردن زن و
فرزند خود را هم می‌زند!»

کلیدر - #محمود_دولت‌آبادی

امروز ۱۰ مرداد زادروز محمود دولتآبادی برنده جایزه ادبی خانه فرهنگ‌های جهان، جایزهٔ ادبی یان میخالسکی سوییس و جایزه شوالیه ادب و هنر فرانسه است.
ما به آدم‌هایی محتاج هستیم که به آینده بچه‌هایشان فکر کنند، نه به گذشته پدرهایشان



#محمود_دولت‌آبادی
من در میان این کوچه‌ها
و در این شب‌ها
که انگار صبح ندارد
دارم از دست می‌روم!

#محمود_دولت‌آبادی
بیایید بند زبان را ببندیم
و "بال اندیشه" را بگشاییم
برای گفتن همیشه وقت هست
اما برای اندیشیدن

ممکن است دیر بشود.....



#محمود_دولت‌آبادی
واقعاً که در عجب دنیای بی‌ اخلاق و بی‌ هویتی گرفتار آمده‌ام.
دنیایی که دیگران نه‌ فقط هیچ یاری‌ای به انسان نمی‌رسانند بلکه گیر منافع هر کدامشان که بیفتی سرت را می‌تراشند و در همان حال اکثریت مردم که دستی از دور بر آتش دارند و برخوردار از حسن نیت هم هستند، نمی‌خواهند ذره‌ای از سطح توقع خود کم کنند!
واقعاً که چقدر باید ظرفیت داشته باشم؟

#محمود_دولت‌آبادی
.
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮ ﯾﮏ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ
ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ ﺩﺍﺭﺩ،
ﺭﻭﺷﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ، ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺩﺍﺭﺩ، ﮐﻢ ﺩﺍﺭﺩ، ﺑﯿﺶ ﺩﺍﺭﺩ
ﺩﯾﮕﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ،
ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﻬﺎﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ...

#محمود_دولت‌آبادی

ولی شماعطر مستانه بهار بمان

اولین روز هفته تون زیبا