خواهم چو راز پنهان،
از من اثر نباشد
تا از نبود و بودم، کس را خبر نباشد
خواهم که آتش افتد،
در شهر آشنایی
وز ننگ ِ آشنایان، بر جا اثر نباشد
#سيمين_بهبهانی
از من اثر نباشد
تا از نبود و بودم، کس را خبر نباشد
خواهم که آتش افتد،
در شهر آشنایی
وز ننگ ِ آشنایان، بر جا اثر نباشد
#سيمين_بهبهانی
نه نامِ كس به زبانم، نه در دلم هوسی
به زنده بودنم اين بس، كه میكشم نفسی
جهان و شادی او كامِ دوستان را باد
پر شكستهی ما باد و گوشهی قفسی
از آن به خنجر حسرت نمیدرم دل خويش
كه يادگار بر او مانده نقش عشقِ كسی
بهار عمر مرا گو خزان رسد، كه در او
نرُست لالهی عشقی، شكوفهی هوسی
شكيب خويش نگهدار و دم مزن، سيمين!
كه رفت عمر و ز اندوه او نمانده بسی...
#سيمين_بهبهانی
به زنده بودنم اين بس، كه میكشم نفسی
جهان و شادی او كامِ دوستان را باد
پر شكستهی ما باد و گوشهی قفسی
از آن به خنجر حسرت نمیدرم دل خويش
كه يادگار بر او مانده نقش عشقِ كسی
بهار عمر مرا گو خزان رسد، كه در او
نرُست لالهی عشقی، شكوفهی هوسی
شكيب خويش نگهدار و دم مزن، سيمين!
كه رفت عمر و ز اندوه او نمانده بسی...
#سيمين_بهبهانی
زندگی را ورق بزن
هر فصلش را خوب بخوان
با بهار برقص
با تابستان بچرخ
در پاییزش عاشقانه قدم بزن
با زمستانش بنشین
و چایت را به سلامتی نفس کشیدنت بنوش
زندگی را باید زندگی کرد،
آنطور که دلت می گوید.
مبادا
زندگی را
دست نخورده برای مرگ بگذاری!
#سيمين_بهبهانی
هر فصلش را خوب بخوان
با بهار برقص
با تابستان بچرخ
در پاییزش عاشقانه قدم بزن
با زمستانش بنشین
و چایت را به سلامتی نفس کشیدنت بنوش
زندگی را باید زندگی کرد،
آنطور که دلت می گوید.
مبادا
زندگی را
دست نخورده برای مرگ بگذاری!
#سيمين_بهبهانی