از انفجار قطره زمانی گذشته بود
از انفجار قطره که دریا
از انبساط سبز روح بهار که صحرا
گلهای سرخ دامنه را دیدیم
مست بلوغ سرخ طراوت
که اشتران قافله ی قاچاق را
آن گونه سهمناک
با رقصشان گرفت که دشمن فرا رسید
ما تا انفجار نبض
تا احتراق داغ شقیقه ها
تا اضطراب لحظه ی موعود
رفتیم
تا جنگل طلایی ارژن
تا جنگل بلوط
که دیدیم
دود
و ز ماورا دود و درخت و
زغال
سالار عاشقان
چنگ بلند بارانش در دست می سرود
ای عاشقان خسته
ای قوچ های تشنه تنها سرگردان
که نامهایتان
و عکس تیر خورده ی قلب شهیدتان را
بر کنده های تناور حک کرده اند
افسوس ! در ولایت دنیا
هیزم شکن سواد ندارد
اینست
که عاشق
باید که یادگاری ها را
زین بعد بر رواق باد نگارد
#منوچهر_آتشی
#یاد_و_باد
#دیدار_در_فلق
از انفجار قطره که دریا
از انبساط سبز روح بهار که صحرا
گلهای سرخ دامنه را دیدیم
مست بلوغ سرخ طراوت
که اشتران قافله ی قاچاق را
آن گونه سهمناک
با رقصشان گرفت که دشمن فرا رسید
ما تا انفجار نبض
تا احتراق داغ شقیقه ها
تا اضطراب لحظه ی موعود
رفتیم
تا جنگل طلایی ارژن
تا جنگل بلوط
که دیدیم
دود
و ز ماورا دود و درخت و
زغال
سالار عاشقان
چنگ بلند بارانش در دست می سرود
ای عاشقان خسته
ای قوچ های تشنه تنها سرگردان
که نامهایتان
و عکس تیر خورده ی قلب شهیدتان را
بر کنده های تناور حک کرده اند
افسوس ! در ولایت دنیا
هیزم شکن سواد ندارد
اینست
که عاشق
باید که یادگاری ها را
زین بعد بر رواق باد نگارد
#منوچهر_آتشی
#یاد_و_باد
#دیدار_در_فلق