معرفی عارفان
1.05K subscribers
32.4K photos
11.6K videos
3.17K files
2.65K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
ساختن در سوختن است.
خرابش کردم
که عمارت در خرابی است.

#شمس_تبریزی

گر یک جهان ویرانه شد
از لشکرِ سلطان عشق
خود صد جهانِ جانِ جان
شد در عِوض بنیاد ازو

#غزل_مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دی منجّم گفت دیدم طالِعی داری تو سعد
گفتمش آری وَلیک از ماهِ روزافزون خویش

مه که باشد با مه ما؟ کز جمال و طالعش
نحس اکبر سعد اکبر گشت بر گردون خویش

#غزل_مولانا

سعدی و نحسی، همه از وجود ما برمی خیزند. هیچ نحوستی در روزها وجود ندارد.

عدد 13 هیچ نحوستی ندارد، ما باید از نحوست خودمان بترسیم
Audio
من عاشق و مشتاقم
من شہره آفاقم

رحم آر و مکن طاقم
من خانہ نمے دانم

#غزل_مولانا
#هژیر_مهرافروز
یک دانه بِدو دادی صد باغْ مَزید آمد

#غزل_مولانا

وقتی که دانه ای را به خاک می دهیم صد برابر به ما می دهد. گاهی برخی تا چه حد نالایق و کمتر از خاک هستند که حتی خوبی را با بدی جواب می دهند.
با تَلْخیِ مَعزولی میری بِنِمی‌اَرْزَد
یک روز هَمی‌خندد، صد سال هَمی‌لَرْزَد

خَربَندگی و آن گَهْ از بَهرِ خَرِ مُرده
بَهرِ گُلِ پَژمُرده با خار هَمی‌سازد

#غزل_مولانا



ریاست و مالکیتی که هر روز ترس از دست دادن آن را داشته باشی، ارزشی ندارد. فقط روزی که آن را به دست می آوری خوشحال هستی ولی تا صد سال دلهرۀ از دست دادن داری.
( این نوع داشته ها) درست مانند آن است که  نگهداری یک خَر مُرده را بکنی. یا اینکه خارهای یک گل پژمرده را تحمل کنیم به دلخوشی داشتن  آن گل!
رهیدیم

خاموش
کزین عشق و
ازین عِلمِ لَدُنّیش

از مدرسه و کاغذ و تکرار
رهیدی
م

خاموش
کزین کان و از این گنج الهی

از مَکْسَبه و کیسه و بازار
رهیدی
م

هین، ختم بَرین کُن
که چو خورشید بَرآمَد

از حارِس و از دزد و شبِ تار
رهیدی
م

#غزل_مولانا
آن دل که گُم شُده‌ست
هم از جان خویش جوی
آرام جان خویش
زِ جانان خویش جوی

از تخت تَنْ بُرون رو و
بر تخت جان نِشین
از آسْمان گذر کُن و
کیوان خویش جوی

#غزل_مولانا
چون گُل همه تَن خَندَم
نه از راه دهانْ تنها

زیرا که منم بی‌من
با شاهِ جهانْ تنها

#غزل_مولانا
سماع و تمرکز ذهنی

این تجلی و رؤیتِ خدا، مردانِ خدا را در سماع بیشتر باشد. ایشان از عالَم هستی خود برون آمده‌اند. از عالَم‌های دگر بیرون آرَدشان سماع و لِقای حق پیوندد.

#شمس_تبریزی

مقالات شمس تبریزی
تصحیح اشرفی و جمال‌پور، ص: 61

پس غذایِ عاشقان آمد سماع
که دَرو باشد خیالِ اِجتِماع

#مثنوی_مولانا

سماع برای عاشقان غذای جان است و باعث تمرکز خاطر و افکار می‌شود.


واژۀ سماع در اینجا به معنای رقص سماع می‌باشد که اگر شرایط آن درست اجرا شود، نوعی تغذیۀ روانی و فکری برای سماع‌کننده است و باعث واردات قلبی می‌شود. و همچنین باعث تمرکز ذهنی انسان می‌شود و این تمرکز زمینه را برای آن واردات تقویت می‌کند.

البته در اینجا معنای لغوی سماع که به معنای شنیدن هست را نیز می توان در نظر گرفت که چون مولانا در ابیات قبل در مورد ارزندگی موسیقی صحبت می‌کرده‌اند، آن را به معنایِ گوش دادن به موسیقیِ ارزنده و فاخر هم در نظر گرفت که همین نیز می‌تواند تمرکزِ ذهنی برای انسان بیاورد و ذهنِ او را بیشتر و بهتر آمادۀ دریافت اندیشه‌هایِ الهامی کند.
پس کلاً مولانا در این بیت به اهمیتِ سماع و موسیقیِ صحیح و ارزنده برای تمرکزِ ذهنی و در نتیجه دریافت‌های شهودی تاکید می‌کند.

مولانا شخصاً سماع را به عنوان یک عادت و تمرین، بسیار انجام می‌داد و آن را بر بحث‌های بی‌فایده ترجیح می‌داد. این عادت هم از تاکیدات فراوان شمس به مولانا ایجاد شده بود و سماع نزد شمس نیز از مقام والایی برخوردار بود. و همانطور که در جملۀ بالا ذکر کرده‌اند، برای کسانی که از عالَم هستی خود بیرون آمده‌اند، سماع کمک می‌کند که از عالَم‌های دیگر نیز فراتر روند.

سَماع چیست؟ زِ پِنهانیانِ دل پیغام

#غزل_مولانا