معرفی عارفان
1.04K subscribers
32.4K photos
11.6K videos
3.17K files
2.65K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
الهی سوختم بی‌غم الهی

کرامت کن نم اشکی و آهی

چه اشک، اشکی که چون ریزد ز مژگان

شود دامان ازو رشک گلستان

چه آه آهی که چون از دل زند سر

بسوزاند دل یاقوت احمر،

دل بی‌عشق بر جان بس گران است

سر بی‌شور مشتی استخوان است

تو را خلد و مرا باغ و چمن عشق

تو را حور و مرا گور و کفن عشق

ز عشق از هر چه برتر میتوان شد

خدا گر نه، پیمبر میتوان شد

اگر یزدان پاک از لات عشق است

جهان را قاضی الحاجات عشق است

نداند عقل راه خانهٔ عشق

که عقل کل بود دیوانهٔ عشق

خراب عشق آباد ی ندارد

بد و نیک و غم و شادی ندارد

نداند دوست از دشمن گل از خار

برش یکسان بود تسبیح و زنار

ز لذتهای عٰالم گر کنم یاد

بجز خون جگر چشمم مبناد

مبادا مرهم داغم جز آتش

رضی خواهی بعٰالم گر دلی خوش

#رضی_الدین_آرتیمانی
همیشه چشم من مانده‌ست اندر تاب روی تو

ازان در پیش خورشیدش همی دارم که نم دارد

#رضی_الدین_نیشابوری
می‌توان در فقر گاهی کامی از صحبت گرفت
دستِ خالی می‌تواند دامن فرصت گرفت

کی در این کشور توان یک‌لحظه خوابِ امن کرد؟
مُلک دل را لشکرِ بیگانۀ غفلت گرفت

هر که در هر لحظه از دنیا نگیرد اعتبار
بدتر از دنیاست، می‌باید ازو عبرت گرفت

صاف چون شد دل بِهْ از آیینۀ اسکندر است
شرق و غرب از توست، این‌معنی اگر صورت گرفت.

#رضی_قمی
قرن ۱۱ ه.ق.
ولد میر محمد مومن قمی

جُنگ لطایف‌الخیال
محمدصالح رضوی
نسخه خطی مجلس
مرا چگونه نباشد حضور عیش و فراغ

که زخم بر سر زخم است و داغ بر سر داغ

مرا چنانکه منم بینی و نگوئی هیچ

ازین تغافل جانسوز سخت داغم داغ

اگر جگر جگر و دل دلم خورد، شاید

که پیش آن گل رعنا، یکیست بلبل و زاغ

ملاف هیچ بر عاشقانش از خورشید

به آفتاب پرستان چه دم زنی ز چراغ

نسیم وصل پریشان و بی‌دماغم کرد

نساخت گلخنیان را هوای گلشن داغ

کسش نیافت نشان آنکه از تو یافت نشان

کسش نیافت سراغ آنکه از تو یافت سراغ

دگر بسان رضی عاشقی نخواهی یافت

بگردی ار همه ویرانهٔ جهان به چراغ


#رضی_الدین_آرتیمانی
تا جانب دوست رو ز هر سو نکنی
از گلبن تحقیق گلی بو نکنی

چون جانب دوست رو نهی هر جا هست
ز نهار بجانب دگر رو نکنی


#رضی_الدین_آرتیمانی
در باز به روی دلم از ناز نمی کرد
هر چند که در می زدم، آواز نمی کرد

با غیر اگر صحبت او گرم نمی بود
دل در برِ من، بیهُده پرواز نمی کرد

#رضی_الدین_آرتیمانی
هر که چون تیغ مدارش کجی و خونریزی‌ست
خلق عالم همه گویند که جوهردار است!

#رضی_قمی
هر که چون تیغ مدارش کجی و خونریزی‌ست
خلق عالم همه گویند که جوهردار است!

#رضی_قمی
می‌توان در فقر گاهی کامی از صحبت گرفت
دستِ خالی می‌تواند دامن فرصت گرفت

کی در این کشور توان یک‌لحظه خوابِ امن کرد؟
مُلک دل را لشکرِ بیگانۀ غفلت گرفت

هر که در هر لحظه از دنیا نگیرد اعتبار
بدتر از دنیاست، می‌باید ازو عبرت گرفت

صاف چون شد دل بِهْ از آیینۀ اسکندر است
شرق و غرب از توست، این‌معنی اگر صورت گرفت.

#رضی_قمی
قرن ۱۱ ه.ق.
ولد میر محمد مومن قمی

جُنگ لطایف‌الخیال
محمدصالح رضوی
نسخه خطی مجلس
شورش دوشین ما از می و ساغر نبود
هیچ هوائی به جز وصل تو در سر نبود

داروی بیهوشیم مایه بی‌جوشیم
ساقی دیگر نداد، مطرب دیگر نبود

#رضی_الدین_آرتیمانی
مرا در دل غم جانانه‌ای هست

درون کعبه‌ام بتخانه‌ای هست

ز لب مهر خموشی بر ندارم

که در زنجیر من دیوانه‌ای هست

خراباتم ز مسجد خوشتر آید

که آنجا نالهٔ مستانه‌ای هست

نمیدانم اگر نار است اگر نور

همی دانم که آتش خانه‌ای هست

درخشان اختری شو گیتی افروز

و گر نه شمع در هر خانه‌ای هست

رضی گویی کجٰا آرام داری

کهن ویرانه، ماتم خانه‌ای هست

#رضی_الدین_ارتیمانی
نه سودای کفر و نه پروای دین
نه ذوقی به آن و نه شوقی به این

برونها سفید و درونها سیاه
فغان از چنین زندگی،آه آه

#رضی_الدین_ارتیمانی
bastamy (hame dardam)
@mosighiasilirani
تصنیف :همه دردم

#خواننده استادایرج_بسطامی
#آهنگساز استادحسین_پیرنیا
#آواز ابوعطا
#آلبوم رقص_آشفته
#رضی الدین آرتیمانی
bastamy (hame dardam)
@mosighiasilirani
تصنیف :همه دردم

#خواننده استادایرج_بسطامی
#آهنگساز استادحسین_پیرنیا
#آواز ابوعطا
#آلبوم رقص_آشفته
#رضی الدین آرتیمانی
تا بسر شوری از آن زلف پریشان دارم
نه سر کفر و نه اندیشهٔ ایمان دارم

پرده بردار که تا بر همه روشن گردد
کز چه رو مذهب خورشید پرستان دارم

پیرم از رشک و شد آمیخته با جان غم یار
یوسف و گرگ به یک چاه به زندان دارم

با خیال رخت آسوده‌ام از محنت هجر
همره نوح، چه اندیشه ز طوفان دارم

ای رضی روزی کافر نشود امنی کو

این خجالت که من از گبر و مسلمان دارم

#رضی_الدین_آرتیمانی
صد شکر که یادت همه از یادم برد
وین هستی موهوم ز بنیادم برد

گفتم که دمی گریه کنم آهم سوخت
رفتم که دمی آه کشم بادم برد

#رضی_الدین_آرتیمانی
صد شکر که یادت همه از یادم برد
وین هستی موهوم ز بنیادم برد

گفتم که دمی گریه کنم آهم سوخت
رفتم که دمی آه کشم بادم برد

#رضی_الدین_آرتیمانی
- رباعی شماره ۵۳
مرا در دل غم جانانه‌ای هست

درون کعبه‌ام بتخانه‌ای هست

ز لب مهر خموشی بر ندارم

که در زنجیر من دیوانه‌ای هست

خراباتم ز مسجد خوشتر آید

که آنجا نالهٔ مستانه‌ای هست

نمیدانم اگر نار است اگر نور

همی دانم که آتش خانه‌ای هست

درخشان اختری شو گیتی افروز

و گر نه شمع در هر خانه‌ای هست

رضی گویی کجٰا آرام داری

کهن ویرانه، ماتم خانه‌ای هست

#رضی_الدین_ارتیمانی
خراباتم ز مسجد خوشتر آید
که آنجا نالهٔ مستانه‌ای هست

نمیدانم اگر نار است اگر نور
همی دانم که آتش خانه‌ای هست

#رضی_الدین_آرتیمانی

نه سودای کفر و نه پروای دین
نه ذوقی به آن و نه شوقی به این

برونها سفید و درونها سیاه
فغان از چنین زندگی،آه آه

#رضی_الدین_ارتیمانی