معرفی عارفان
1.16K subscribers
33K photos
11.9K videos
3.19K files
2.72K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
ای صمیمی، ای دوست

گاه و بیگاه لب پنجره خاطره ام می آیی

دیدنت... حتی از دور

آب بر آتش دل می پاشد

آنقدر تشنه دیدار تو ام

که به یک جرعه نگاه تو قناعت دارم

دل من لک زده است

گرمی دست تو را محتاجم

و دل من... به نگاهی از دور

طفلکی می سازد

ای قدیمی، ای خوب

تو مرا یاد کنی یا نکنی، من به یادت هستم

من، صمیمانه به یادت هستم

آرزویم همه سر سبزی توست

دایم از خنده لبانت لبریز

دامنت پرگل باد

#مرتضی_کیوان_هاشمی
#از_سهراب_سپهری_نیست
#از_حمید_مصدق_نیست
#این_شعر_در_فضای_مجازی_به_نام_سهراب_سپهری_و_حمید_مصدق_منتشر_شده
برگزيده‌ای از كتابِ "آن همه پرواز، عاقبت آغاز" / علی بداغی / نشر دارينوش / 1373

 

«پنج وارونه چه معني دارد؟»

خواهر كوچكم از من پرسيد

من به او خنديدم.

كمي آزرده و حيرت‌زده گفت:

«روي ديوار و درختان ديدم»

بازهم خنديدم.

گفت: «ديروز خودم ديدم مهران پسر همسايه

پنج وارونه به مينو مي‌داد.»

آن قدَر خنده بَرَم داشت

كه طفلك ترسيد.

بغلش كردم و

بوسيدم و

با خود گفتم:

«بعدها

وقتي بارانِ بِلا‌وقفه‌ي درد

سقفِ كوتاهِ دلت را خم كرد

بي‌گمان مي‌فهمي

پنج وارونه چه معني دارد.»

رفت و سيبي آورد

نصف كرديم.

دمي خيره بر آن نيمه به نجوا مي‌گفت:

«نكند يعني ... يعني ... همين نيمه‌ي سيب !؟»

تنِ آن نيمه، تبِ خواهش بود.

گاز زد.

خنده‌ي لب‌هاي خدا را چيدم.

خيره بر نيمه‌ي گنديده‌ي خود خنديدم.

#علي_بداغي
#از_سهراب_سپهری_نیست
#این_شعر_در_فضای_مجازی_به_نام_سهراب_سپهری_منتشر_شده
زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه باید رویید در پس این باران
گاه باید خندید بر غمی بی پایان

#منصور_دانش

#از_سهراب_سپهری_نیست
#این_شعر_در_فضای_مجازی_به_نام_سهراب_سپهری_منتشر_شده