معرفی عارفان
1.23K subscribers
33.7K photos
12.2K videos
3.21K files
2.75K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
از بامداد، روی تو دیدن حیاتِ ماست
امروز روی خوبِ تو، یا رب چه دلرباست

امروز در جمالِ تو خود لطفِ دیگر است
امروز هر چه عاشقِ شیدا کند سزاست

امروز آن کسی که مرا دی بداد پند
چون روی تو بدید، ز من عذرها بخواست

صد چشم وام خواهم تا در تو بنگرم
این وام از که خواهم؟ و آن چشم خود که راست؟

از عشق شرم دارم اگر گویمش بشر
می ترسم از خدای که گویم که این خداست

چون بگذرد خیالِ تو در کوی سینه ها
پای برهنه دل به در آید که جان کجاست؟

در روزنِ دلم نظری کن چو آفتاب
تا آسمان نگوید، کان ماه بی وفاست


#حضرت_مولانا
سوز دل عاشقان شررها دارد
درد دل بی‌دلان اثرها دارد

نشنیدستی که آه دلسوختگان
بر حضرت رحمت گذرها دارد

#حضرت مولانا
سوز دل عاشقان شررها دارد
درد دل بی‌دلان اثرها دارد

نشنیدستی که آه دلسوختگان
بر حضرت رحمت گذرها دارد

#حضرت مولانا
صد چو تو و صد چو منش

مست شده در چمنش

رقص کنان دست زنان

بر سر هر طارم از او


#حضرت_مولانا
آن شکل بین وان شیوه بین وان قد و خد و دست و پا
آن رنگ بین وان هنگ بین وان ماه بدر اندر قبا

از سرو گویم یا چمن از لاله گویم یا سمن
از شمع گویم یا لگن یا رقص گل پیش صبا

ای عشق چون آتشکده در نقش و صورت آمده
بر کاروان دل زده یک دم امان ده یا فتی

در آتش و در سوز من شب می‌برم تا روز من
ای فرخ پیروز من از روی آن شمس الضحی

بر گرد ماهش می‌تنم بی‌لب سلامش می‌کنم
خود را زمین برمی‌زنم زان پیش کو گوید صلا

گلزار و باغ عالمی چشم و چراغ عالمی
هم درد و داغ عالمی چون پا نهی اندر جفا

آیم کنم جان را گرو گویی مده زحمت برو
خدمت کنم تا واروم گویی که ای ابله بیا

گشته خیال همنشین با عاشقان آتشین
غایب مبادا صورتت یک دم ز پیش چشم ما

ای دل قرار تو چه شد وان کار و بار تو چه شد
خوابت که می‌بندد چنین اندر صباح و در مسا

دل گفت حسن روی او وان نرگس جادوی او
وان سنبل ابروی او وان لعل شیرین ماجرا

ای عشق پیش هر کسی نام و لقب داری بسی
من دوش نام دیگرت کردم که درد بی‌دوا

ای رونق جانم ز تو چون چرخ گردانم ز تو
گندم فرست ای جان که تا خیره نگردد آسیا

دیگر نخواهم زد نفس این بیت را می‌گوی و بس
بگداخت جانم زین هوس ارفق بنا یا ربنا

 
#حضرت_مولانا
ما نیستانیم و عشقش آتشیست

منتظر کان آتش اندر نی رسد...

#حضرت_مولانا
#دکتر_کریم_زمانی:

همه عارفان گفته‌اند كه سالك
بايد اهل طلب باشد

طلب يكى از مهم‌ترين وادى‌هاى سلوك است
طلب اگر حقيقى باشد، شخص آماده است،
بهاى آن را بپردازد
وگرنه با كوچكترين مانع از جا در مى‌رود.

پرداخت بهاى طلب همان قربانى‌كردن است چون هيچ كمالى مفت و بى‌هزينه به دست نمى‌آيد.

ما انسان ها هر لحظه در حال قربانى كردن هستيم منتهى بعضى‌ها خوبى را قربانى بدى مى‌كنند و بعضى برعكس بدى‌ها را قربانى خوبى‌ها...

با اين كه همهٔ آیين‌هاى معنوى داراى رسم قربانى هستند، ولى غالباً اين رسم در پوسته و قشر ظاهر خلاصه مى‌شود

حال آن كه قربانى بايد درونى باشد
يعنى زشتى‌هاى نفس قربانى والايى‌ها
و كمالات اخلاقى گردد
دروغ، قربانى راستى گردد،
كينه ، قربانى مهربانى 

بدين ترتيب با قربانى كردن بدى‌ها
جامعه‌اى بهشتى بر پا مى‌گردد


پس:
چو اسماعيل قربان شو در اين عشق



#حضرت_مولانا
#میناگر_عشق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


چو اسماعیل قربان شو در
این عشق



#حضرت_مولانا


یکی می‌گوید:
من شنیده‌ام که کعبه‌ای‌ست
ولیکن چندانک نظر می‌کنم کعبه را نمی‌بینم؛
بروم بر بام نظر کنم کعبه را

چون بر بام می‌رود و گردن دراز می‌کند نمی‌بیند؛
کعبه را منکر می‌شود.

دیدن کعبه به مجرّدِ این حاصل نشود
چون از جایِ خود نمی‌تواند دیدن.

همچنانک در زمستان پوستین را به جان می‌طلبیدی چون تابستان شد پوستین را می‌اندازی و خاطر از آن منتفّر می‌شود؛ اکنون طلب کردنِ پوستین جهتِ تحصیلِ گرما بود زیرا تو عاشقِ گرما بودی. در زمستان بواسطهٔ مانع، گرما نمی‌یافتی و محتاج وسیلتِ پوستین بودی؛

امّا چ
ون مانع نماند پوستین را انداختی.




#فیه_ما_فیه
#حضرت_مولانا
سر فروکن به سحر کز سر بازار نظر
طبله کالبد آورده‌ام آخر بنگر

پرده بردار صبا از بر آن شهره قبا
تا ز سیمین بر او گردد کارم همه زر

#حضرت_مولانا