باز این سر سودایی سودای کسی دارد
باز این دل هرجایی جای هوسی دارد
شبها سگ کویش را رحمی نَبُوَد بر من
خوش وقت اسیری کو فریاد رسی دارد
هرکس به مراد خود دارد به جهان چیزی
ماییم و دلِ ویران وان نیز کسی دارد
از کوی بتان شاهی گم ره شده برگشتن
کین بادیه همچون تو آواره بسی دارد.
#خلاقالمعانی
#کمالالدیناسماعیلاصفهانی
باز این دل هرجایی جای هوسی دارد
شبها سگ کویش را رحمی نَبُوَد بر من
خوش وقت اسیری کو فریاد رسی دارد
هرکس به مراد خود دارد به جهان چیزی
ماییم و دلِ ویران وان نیز کسی دارد
از کوی بتان شاهی گم ره شده برگشتن
کین بادیه همچون تو آواره بسی دارد.
#خلاقالمعانی
#کمالالدیناسماعیلاصفهانی
چشم تو مرا داشت دلم را به عذاب
گفتم به لبت که کار ایشان دریاب
نرمک نرمک لعل توام داد جواب
عاقل نکند میانجی مست و خراب.
#خلاقالمعانی
#کمالالدیناسماعیلاصفهانی
گفتم به لبت که کار ایشان دریاب
نرمک نرمک لعل توام داد جواب
عاقل نکند میانجی مست و خراب.
#خلاقالمعانی
#کمالالدیناسماعیلاصفهانی
تا چند می و ساغر و ساقی طلبی؟
با اهل فضول هم وثاقی طلبی؟
نامَد گه آن که چشمِ دل باز کنی؟
وز باقیِ عُمر عُمرِ باقی طلبی؟
#خلاقالمعانی
#کمالالدیناسماعیلاصفهانی
با اهل فضول هم وثاقی طلبی؟
نامَد گه آن که چشمِ دل باز کنی؟
وز باقیِ عُمر عُمرِ باقی طلبی؟
#خلاقالمعانی
#کمالالدیناسماعیلاصفهانی
من نَه آنَم که زِ کویت به جفا برگردم
یا زِ عشقِ تو به صَدگونه بَلا برگردم
به یَقینَم که چو زُلفِ تو نیاید به کَفَم
نافهای، گر به همه چین و خطا برگردم
جان شود قالبِ من تو بر تو گر یک دَم
به سر کوی تو چون بادِ صبا برگردم
قبلۀ جانِ من است آن خَمِ ابروی به طاق
زان نماز آورم او را که سزا برگردم
من و برگشتن ازین قبله؟ که می فرماید؟
رُخصَتی بایَدَم از خطِّ تو تا برگردم
لُطف از آن افزونتر؟ صورت از آن موزونتر؟
دل ازین پرخونتر؟ ای مَه چرا برگردم؟
زُلف و روی و لب و دندان و خط و خالش بین
با کُجا عشق نَبازَم؟ زِ کُجا برگردم؟
گر به شمشیرِ جفاها پیِ جانَم بِزَنی
حاش لله که به جُز گِردِ وَفا برگردم
گر تو دُشنام و جَفاهام از آن میگویی
تا چو سخت آیَدَم از کوی شما برگردم
از تو ما را طمعِ کُشتن و خون ریختَن است
نیست ممکن که به دُشنام و جَفا برگردم.
#خلاقالمعانی
#کمالالدیناسماعیلاصفهانی
یا زِ عشقِ تو به صَدگونه بَلا برگردم
به یَقینَم که چو زُلفِ تو نیاید به کَفَم
نافهای، گر به همه چین و خطا برگردم
جان شود قالبِ من تو بر تو گر یک دَم
به سر کوی تو چون بادِ صبا برگردم
قبلۀ جانِ من است آن خَمِ ابروی به طاق
زان نماز آورم او را که سزا برگردم
من و برگشتن ازین قبله؟ که می فرماید؟
رُخصَتی بایَدَم از خطِّ تو تا برگردم
لُطف از آن افزونتر؟ صورت از آن موزونتر؟
دل ازین پرخونتر؟ ای مَه چرا برگردم؟
زُلف و روی و لب و دندان و خط و خالش بین
با کُجا عشق نَبازَم؟ زِ کُجا برگردم؟
گر به شمشیرِ جفاها پیِ جانَم بِزَنی
حاش لله که به جُز گِردِ وَفا برگردم
گر تو دُشنام و جَفاهام از آن میگویی
تا چو سخت آیَدَم از کوی شما برگردم
از تو ما را طمعِ کُشتن و خون ریختَن است
نیست ممکن که به دُشنام و جَفا برگردم.
#خلاقالمعانی
#کمالالدیناسماعیلاصفهانی
آن زلف نگر بَر رخِ آن شهره صنم
آویخته بیجنگ و خصومت دَرهَم
وان ابرو بین به شکلِ کُشتیگیران
سر سوی سر آورده و قَدها زده خَم.
#خلاقالمعانی
#کمالالدیناسماعیلاصفهانی
آویخته بیجنگ و خصومت دَرهَم
وان ابرو بین به شکلِ کُشتیگیران
سر سوی سر آورده و قَدها زده خَم.
#خلاقالمعانی
#کمالالدیناسماعیلاصفهانی
آن زلف نگر بَر رخِ آن شهره صنم
آویخته بیجنگ و خصومت دَرهَم
وان ابرو بین به شکلِ کُشتیگیران
سر سوی سر آورده و قَدها زده خَم.
#خلاقالمعانی
#کمالالدیناسماعیلاصفهانی
آویخته بیجنگ و خصومت دَرهَم
وان ابرو بین به شکلِ کُشتیگیران
سر سوی سر آورده و قَدها زده خَم.
#خلاقالمعانی
#کمالالدیناسماعیلاصفهانی
آزِ توست این که همه چیز، چنین نایاب است
آز کم کن، تو که نرخِ همه ارزان گردد.
#خلاقالمعانی
#کمالالدیناسماعیلاصفهانی#
آز کم کن، تو که نرخِ همه ارزان گردد.
#خلاقالمعانی
#کمالالدیناسماعیلاصفهانی#
من از خیال تو شرمندهام که او هر شب
برای من ز #بخارا * به #اصفهان آید!
#کمالالدیناسماعیلاصفهانی
*از شهرهای کهن ایران و مراکز علمی که اکنون در کشور ازبکستان است.
تصویر: چشماندازی از بخارا.
برای من ز #بخارا * به #اصفهان آید!
#کمالالدیناسماعیلاصفهانی
*از شهرهای کهن ایران و مراکز علمی که اکنون در کشور ازبکستان است.
تصویر: چشماندازی از بخارا.