مدّتی با عشق صبر از روی جانان کرده‌ایم
درد باقی همچنان، یعنی که درمان کرده‌ایم

دل ز بی‌تابی دو روزی صبر کرد، از ما مرنج!
بر سر رحم آی، کز صبرش پشیمان کرده‌ایم

جانِ «فارغ» باز اظهارِ محبّت می‌کند
کهنه گبری را دگر از نو مسلمان کرده‌ایم.

#فارغ_تبریزی

نویدی دِه که جانم از غم حرمان برون آید
به امّیدِ وصال از عهدهء هجران برون آید

محال است اینکه عاشق را شود یک کام دل حاصل
تمنّا بر تمنّا بشکند تا جان برون آید

دلِ «فارغ» تمنّا دارد از عشقت چنان دردی
که با آن درد، جان از منّتِ درمان برون آید.

#فارغ تبریزی

مرا جانیست کو را صحبتِ جانان نمی‌سازد
چو دردم عافیت‌سوزست، با درمان نمی‌سازد

بیا ای جان برون از سینه، منشین با غم عشقش!
که صاحب‌خانه‌ام بدخوست، با مهمان نمی‌سازد

برای گریه پنهان ساختن تدبیر دیگر کن
که این دریای خون‌را گوشهٔ دامان نمی‌سازد.

#فارغ_تبریزی

چه حس #لطیف و #شعف_بخشی است وقتی #مراجعه_کننده_ای ، باکوله باری از #یاس، غم و #ناامیدی پیش تو آمده و با #برق_امید در چشمانش از تو #خداحافظی می‌کند و در نگاهش #شادی و #حیات موج میزند.


امروز روز اندیشه در #رفتار_آدمی است
روز #چرایی_رفتار_آدمی است
روز #اندیشیدن به #ذهن است.

#روانشناس کسی است
که #فارغ از #خود
به #سلامتی #انسان _ها می ‌اندیشد.
#آرامش را وامدار #شماییم
#موفقیت را از #سخنان شما به ارث برده ایم.



#روز_جهانی_روانشناس_مبارکتان_باشد

جُرم از طرفِ غیر و ملامت همه بر من
گویی سرِ انگشتِ ندامت‌زدگانم

#فارغ_تبریزی