مثنوی مخالف | گر ز حال دل خبر داری بگو
Mohammad Reza Shajarian
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بیا بیا دلدار من
تار: محمدرضا #لطفی
تنبک: احمد #مستنبط
دف: مهرزاد هویدا
دستگاه راست پنجگاه
اجرا ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹
سالن برج میلاد
این تصنیف اولین بار در کنسرت قافله سالار در سالن فلورانس ایتالیا سال ۱۳۶۴ اجرا شده است.
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(بیا بیا دلدار من دلدار من درآ درآ در کار من در کار من)
بیا بیا دلدار من دلدار من
درآ درآ در کار من در کار من
تویی تویی گلزار من گلزار من
بگو بگو اسرار من اسرار من
بیا بیا درویش من درویش من
مرو مرو از پیش من از پیش من
تویی تویی همکیش من همکیش من
تویی تویی هم خویش من هم خویش
من
هر جا روم با من روی با من روی
هر منزلی محرم شوی محرم شوی
روز و شبم مونس تویی مونس تویی
دام مرا خوش آهوی خوش آهوی
ای شمع من بس روشنی بس روشنی
در خانهام چون روزنی چون روزنی
تیر بلا چون دررسد چون دررسد
هم اسپری هم جوشنی هم جوشنی
صبر مرا برهم زدی برهم زدی
عقل مرا رهزن شدی رهزن شدی
دل را کجا پنهان کنم پنهان کنم
در دلبری تو بیحدی تو بیحدی
ای فخر من سلطان من سلطان من
فرمانده و خاقان من خاقان من
تار: محمدرضا #لطفی
تنبک: احمد #مستنبط
دف: مهرزاد هویدا
دستگاه راست پنجگاه
اجرا ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹
سالن برج میلاد
این تصنیف اولین بار در کنسرت قافله سالار در سالن فلورانس ایتالیا سال ۱۳۶۴ اجرا شده است.
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(بیا بیا دلدار من دلدار من درآ درآ در کار من در کار من)
بیا بیا دلدار من دلدار من
درآ درآ در کار من در کار من
تویی تویی گلزار من گلزار من
بگو بگو اسرار من اسرار من
بیا بیا درویش من درویش من
مرو مرو از پیش من از پیش من
تویی تویی همکیش من همکیش من
تویی تویی هم خویش من هم خویش
من
هر جا روم با من روی با من روی
هر منزلی محرم شوی محرم شوی
روز و شبم مونس تویی مونس تویی
دام مرا خوش آهوی خوش آهوی
ای شمع من بس روشنی بس روشنی
در خانهام چون روزنی چون روزنی
تیر بلا چون دررسد چون دررسد
هم اسپری هم جوشنی هم جوشنی
صبر مرا برهم زدی برهم زدی
عقل مرا رهزن شدی رهزن شدی
دل را کجا پنهان کنم پنهان کنم
در دلبری تو بیحدی تو بیحدی
ای فخر من سلطان من سلطان من
فرمانده و خاقان من خاقان من
از سوز و ساز و حسرت و از داغ دل پُرم
محزون تر از کمانچه ی کیهان کلهرم
داغم چنان که شعله ی فریاد و دودِ داد
پنهان نمی شود به قبای تظاهرم
آبم ولی به آتش خود نیستم جواب
نانم ولی به سفره ی خود، سخت آجرم
شعرم که جز به روز سرودن نمیرسم
بغضم که جز به درد شکستن نمیخورم
نفرین به من که خلق، مرا رشتههای مهر
یک یک بریده اند، ولی من نمی برم
من مثل# اشک، منتظر پلک هم زدن
مثل حباب منتظر یک تلنگرم !
#لطفی_مرتضی
محزون تر از کمانچه ی کیهان کلهرم
داغم چنان که شعله ی فریاد و دودِ داد
پنهان نمی شود به قبای تظاهرم
آبم ولی به آتش خود نیستم جواب
نانم ولی به سفره ی خود، سخت آجرم
شعرم که جز به روز سرودن نمیرسم
بغضم که جز به درد شکستن نمیخورم
نفرین به من که خلق، مرا رشتههای مهر
یک یک بریده اند، ولی من نمی برم
من مثل# اشک، منتظر پلک هم زدن
مثل حباب منتظر یک تلنگرم !
#لطفی_مرتضی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر لیلی افزای
پروردهی عشق شد سرشتم
بی عشق مباد سرنوشتم
#نظامی
آواز: محمدرضا #شجریان 🎤
تار: محمدرضا #لطفی
کنسرت #راست_پنجگاه
جشن هنر شیراز سال ۱۳۵۴
گوشهی لیلی و مجنون
بستان و به عمر لیلی افزای
پروردهی عشق شد سرشتم
بی عشق مباد سرنوشتم
#نظامی
آواز: محمدرضا #شجریان 🎤
تار: محمدرضا #لطفی
کنسرت #راست_پنجگاه
جشن هنر شیراز سال ۱۳۵۴
گوشهی لیلی و مجنون