شعر: #گوشمال_پنجهی_عشق
دفتر: #سیاه_مشق
خدای را ! که چو یاران نیمه راه مرو
تو نور دیدهٔ مایی به هر نگاه مرو!
تو را که چون جگر غنچه، جان گلرنگ است
به جمع جامه سپیدان دلْ سیاه مرو
به زیر خرقهٔ رنگین چه دامها دارند
تو مرغ زیرکی ای جان، به خانقاه مرو
مرید پیر دل خویش باش ای درویش
وز او به بندگی هیچ پادشاه مرو
مباد کز در میخانه روی برتابی
تو تاب توبه نداری به اشتباه مرو…
چو راست کرد تو را گوشمال پنجهٔ عشق
به زخمهای که غمت میزند ز راه مرو
هنر به دست تو زد بوسه، قدر خود بشناس
به دست بوسی این بندگان جاه مرو
گناه عقدهٔ اشکم به گردن غم توست
به خون گوشهنشینان بیگناه مرو
چراغ روشن شبهای روزگار تویی
مرو ز آینهٔ چشم سایه، آه مرو…
#هوشنگ_ابتهاج
دفتر: #سیاه_مشق
خدای را ! که چو یاران نیمه راه مرو
تو نور دیدهٔ مایی به هر نگاه مرو!
تو را که چون جگر غنچه، جان گلرنگ است
به جمع جامه سپیدان دلْ سیاه مرو
به زیر خرقهٔ رنگین چه دامها دارند
تو مرغ زیرکی ای جان، به خانقاه مرو
مرید پیر دل خویش باش ای درویش
وز او به بندگی هیچ پادشاه مرو
مباد کز در میخانه روی برتابی
تو تاب توبه نداری به اشتباه مرو…
چو راست کرد تو را گوشمال پنجهٔ عشق
به زخمهای که غمت میزند ز راه مرو
هنر به دست تو زد بوسه، قدر خود بشناس
به دست بوسی این بندگان جاه مرو
گناه عقدهٔ اشکم به گردن غم توست
به خون گوشهنشینان بیگناه مرو
چراغ روشن شبهای روزگار تویی
مرو ز آینهٔ چشم سایه، آه مرو…
#هوشنگ_ابتهاج