و ما بين فصل الخريف,وفصل الشتاءْ
هنالكَ فصلٌ أسميهِ فصلَ البكاءْ
تكونُ به النفسُ أقربَ من أيّ وقتٍ مضى للسماءْ
بين پائيز و زمستان فصلي است به نام فصل گريه،كه در آن روح بيشتر از هر وقت ديگرى به آسمان نزديڪ است...
#نزار_قبانی
هنالكَ فصلٌ أسميهِ فصلَ البكاءْ
تكونُ به النفسُ أقربَ من أيّ وقتٍ مضى للسماءْ
بين پائيز و زمستان فصلي است به نام فصل گريه،كه در آن روح بيشتر از هر وقت ديگرى به آسمان نزديڪ است...
#نزار_قبانی
نمیتوانم نامت را در دهانم
و تو را
در درونم پنهان کنم
گل با بوی خود چه میکند؟
گندمزار با خوشهاش؟
طاووس با دمش؟
چراغ با روغنش؟
با تو سر به کجا بگذارم؟
کجا پنهانت کنم؟
وقتی مردَم،
تو را در حرکات دستهایم
موسیقی صدایم
و توازن گامهایم میبینند...
#نزار_قبانی
"هل عندك شك أنّ دخولك في قلبي
هو أعظم يومٍ في التّاريخ وأجمل خبرٍ بالدّنيا"
آیا شک داری که ورودت به قلبم
باشکوهترین روزِ تاریخ و بهترین خبرِ جهان بود؟
#نزار_قبانی
هو أعظم يومٍ في التّاريخ وأجمل خبرٍ بالدّنيا"
آیا شک داری که ورودت به قلبم
باشکوهترین روزِ تاریخ و بهترین خبرِ جهان بود؟
#نزار_قبانی
أخاف
أخاف أن اقولَ للتي اُحبّها
(اُحبّها)
فالخمرُ فى جرارها
تخسرُ شيئاً
عندما نصبّها...
میترسم
میترسم، آن را که دوست میدارم بگویم:《دوستت دارم》
چرا که شراب چون از ساغر ریخته شود
اندکی از آن کاسته میشود.
#نزار_قبانی، شعر معاصر عرب، محمدرضا شفیعیکدکنی (تهران: انتشارات سخن، ۱۳۸۷).
أخاف أن اقولَ للتي اُحبّها
(اُحبّها)
فالخمرُ فى جرارها
تخسرُ شيئاً
عندما نصبّها...
میترسم
میترسم، آن را که دوست میدارم بگویم:《دوستت دارم》
چرا که شراب چون از ساغر ریخته شود
اندکی از آن کاسته میشود.
#نزار_قبانی، شعر معاصر عرب، محمدرضا شفیعیکدکنی (تهران: انتشارات سخن، ۱۳۸۷).
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حس خوب😍
با
رقص قاجار
ترجمه آزاد شعری از #نزار_قبانی
کاری از #حسین_برهمت
ویراستار #محمدنقی_افشارنیا
در گوش من گوید چنان، در حین رقصش بیگمان
نشنیدهام نشنیدهام چیزی به عمرم آنچنان
گیرد ز زیر بازوام، من را برد تا ابرها
تا ابرهایم میبرد در آسمان و کهکشان
با
رقص قاجار
ترجمه آزاد شعری از #نزار_قبانی
کاری از #حسین_برهمت
ویراستار #محمدنقی_افشارنیا
در گوش من گوید چنان، در حین رقصش بیگمان
نشنیدهام نشنیدهام چیزی به عمرم آنچنان
گیرد ز زیر بازوام، من را برد تا ابرها
تا ابرهایم میبرد در آسمان و کهکشان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
می توانم
نامت را در دهانم
و تو را در درونم پنهان کنم...
گل با بوی خود چه می کند...؟
گندمزار با خوشه اش...؟
طاووس با دمش...؟
چراغ با روغنش...؟
با تو سر به کجا بگذارم...؟
کجا پنهانت کنم...؟
وقتی مردم ، تو را در حرکات دستهایم ،
موسیقی صدایم وتوازن گام هایم
می بینند...
#نزار_قبانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دوری،
گاهی دردآور نیست
اما دردآور فاصله گرفتن کسی از تو است
که روزی برایش آشكارا گفتی،
دوری اش تنها چیزی است
که تو را می شکند.
#نزار_قبانی
گاهی دردآور نیست
اما دردآور فاصله گرفتن کسی از تو است
که روزی برایش آشكارا گفتی،
دوری اش تنها چیزی است
که تو را می شکند.
#نزار_قبانی
آن هنگام که در مسیر اندوه، تنها و سرگردانم
چند ثانیه به تو فکر میکنم
زندگیام باغ گل میشود..
#نزار قبانی
به نام خدای همه
چند ثانیه به تو فکر میکنم
زندگیام باغ گل میشود..
#نزار قبانی
به نام خدای همه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چه حقیر است این انسان،
و چه سهمگین مینماید در ابراز نفرت،
اما گل سرخ
حتا برای دستی که از شاخه جدایش کرده
عطرافشانی میکند...
#انس_کیشویچ
من میگویم:
ای نازنین ...
تنها گل سرخ پیروز است
و آبها، و گُلها.
با وجودِ همهی خشکسالی
و کمابری و کمبارانی در روحِ ما
با وجودِ همهی شب در چشمانِ ما
روز پیروز است ...
#نزار_قبانی
.
و چه سهمگین مینماید در ابراز نفرت،
اما گل سرخ
حتا برای دستی که از شاخه جدایش کرده
عطرافشانی میکند...
#انس_کیشویچ
من میگویم:
ای نازنین ...
تنها گل سرخ پیروز است
و آبها، و گُلها.
با وجودِ همهی خشکسالی
و کمابری و کمبارانی در روحِ ما
با وجودِ همهی شب در چشمانِ ما
روز پیروز است ...
#نزار_قبانی
.
فصلی ست بین فصل پاییز و زمستان
من نام آن را میگذارم "فصلِ گریه"
فصلی که جان
به آسمان
نزدیک میگردد...
#نزار_قبانی
من نام آن را میگذارم "فصلِ گریه"
فصلی که جان
به آسمان
نزدیک میگردد...
#نزار_قبانی