نه جشن گرفتن #ولنتاین نشان از غرب زدگی ست و نه جهانی نشدن #سپندارمزگان توطئه ی غربی .
تهاجم فرهنگی وقتی اتفاق می افتد که فرهنگی یا سنتی که متعلق به سرزمینی نبوده و مناسبتی با شرایط جغرافیایی و فرهنگی آنجا نداشته از جغرافیا یا فرهنگ دیگری وارد آن سرزمین شود .
اما #فرهنگ_عشق جهانی ست . عشق ورزیدن متعلق به همه جغرافیای جهان و فرهنگ ها و مذهب ها و عرفان های مختلف است . از جایی به جای دیگری و از سرزمینی به سرزمین دیگر فرستاده نشده .
اگرچه عشق ورزیدن اکتسابی است اما عاشق شدن ذاتی است . #عشق یک صفت خدایی ست.
این که یک روز به عنوان روزی مشترک در بین جهانیان ، بهانه ای میشود تا در اوج سالهای جنگ و کینه و ترور و خشونت ، همه جای شهر ، عکس گل و قلب و مهربانی باشد ستودنی و زیباست .
من #ولنتاین را جشن می گیرم چون همزمان در دنیا همه آنهایی که سفید پوست ، سرخ پوست ، زرد پوست ، و سیاه پوست هستند دارند به همین روز و همین مناسبت لبخند میزنند . من هم لبخند میزنم تا این #لبخندها و #عشقها ، تکثیر و تکثیر شوند . و این مانع لبخند زدن و جشن گرفتن در سپندارمذگان نیست .
هرچیزی که خوب باشد میتواند #جهانی شود . درست مثل نوروز که زایش و رویش دوباره زمین است و اگر جهانی نشود کوتاهی از ماست .
برای همه شما که #عاشق هستید
برای همه شما که به #عشق احترام میگذارید
برای همه شما که به دنبال بهانه ای برای پاسداشت #عشق میگردید
برای همه شما که مشارکت جهانی در تکثیر #مهر و #لبخند و #آشتی را دارید ...
#روز_عشق_مبارک
تهاجم فرهنگی وقتی اتفاق می افتد که فرهنگی یا سنتی که متعلق به سرزمینی نبوده و مناسبتی با شرایط جغرافیایی و فرهنگی آنجا نداشته از جغرافیا یا فرهنگ دیگری وارد آن سرزمین شود .
اما #فرهنگ_عشق جهانی ست . عشق ورزیدن متعلق به همه جغرافیای جهان و فرهنگ ها و مذهب ها و عرفان های مختلف است . از جایی به جای دیگری و از سرزمینی به سرزمین دیگر فرستاده نشده .
اگرچه عشق ورزیدن اکتسابی است اما عاشق شدن ذاتی است . #عشق یک صفت خدایی ست.
این که یک روز به عنوان روزی مشترک در بین جهانیان ، بهانه ای میشود تا در اوج سالهای جنگ و کینه و ترور و خشونت ، همه جای شهر ، عکس گل و قلب و مهربانی باشد ستودنی و زیباست .
من #ولنتاین را جشن می گیرم چون همزمان در دنیا همه آنهایی که سفید پوست ، سرخ پوست ، زرد پوست ، و سیاه پوست هستند دارند به همین روز و همین مناسبت لبخند میزنند . من هم لبخند میزنم تا این #لبخندها و #عشقها ، تکثیر و تکثیر شوند . و این مانع لبخند زدن و جشن گرفتن در سپندارمذگان نیست .
هرچیزی که خوب باشد میتواند #جهانی شود . درست مثل نوروز که زایش و رویش دوباره زمین است و اگر جهانی نشود کوتاهی از ماست .
برای همه شما که #عاشق هستید
برای همه شما که به #عشق احترام میگذارید
برای همه شما که به دنبال بهانه ای برای پاسداشت #عشق میگردید
برای همه شما که مشارکت جهانی در تکثیر #مهر و #لبخند و #آشتی را دارید ...
#روز_عشق_مبارک
#آیینهای_شادمانی_در_ایران_باستان
#جشن_عشق_ایرانی
#سروده_داتیس_مهرابیان
#بخش_چهل_و_هفتم
#جشن_سپندارمزگان
#سپندارمزگان۱
۲۹ بهمن ،برابر با پنجمِ سپندارمزدِ مزدیسنا ، روز جشنِ عشق ایرانی ، همایون باد.
جشن #سپندارمزگان یا جشن #اسپندگان روز گرامیداشت #زن، #زمین ، #باروری و #دلدادگیست.
نیاکان ما ایرانیان ، در این روز برای گرامی داشت جایگاه بانوان ، مادران و دختران ، جشن و شادی بر پا می کردند
زنان در چنین روزی ، جامه های زیبا و نو می پوشیدند و گل و مژدگانی از مردان دریافت می کردند ، در این روز ، کارهای روزانه مربوط به زنان را ، مردان بر دوش می کشیدند.
#سپندارمزد به چِم و معنی #گستراننده، #ورجا و #فروتن است
زن و زمین هر دو ، نماد عشق و فروتنی هستند ، چون هر دو رویاننده و زایشگرند ، بی دریغ بخشنده و دهشمند هستند و همگان را چون مادری در دامان پُر مهر خود ، می پرورانند.
از این رو سپندارمزد ، نماد عشق است.
بانوان از دیر باز ، نوزادان خود را در «کَن یا کَندَک ها می گذاشتند تا از دسترس حیوانات به دور باشند.
این کَندنِ کَن (سوراخ ، حفره ) از زندگی در غار آغاز شد و در دوره های گوناگون با زندگی دامپروری و کشاورزی ، همراه شد و گسترش یافت.
گلِ جشنِ «عشق» از اِران ، ریشه زد
و زن ، ریشه در قلبِ اندیشه زد
فروتن روانی گرفت از زمین
و نور از خِرَد ، مهرِ باغِ بَرین
فرازان_ بَر و شاخه ، افراخت سر
ز مینای فیروزه ، گستردهتر
شکوفا به هر شاخه اش ، کهکشان
شمیمش نَفَس شد ، به جانِ جهان
شد اَمْشاسپَندِ سپَندارمَزد
زمین _یاور و ، سایه ی هورمَزد
از او ، مَشی و مَشیانه ، رویید ، مست
و هستی ، به لبخندش آیینه بَست
به پا کرد از افروزه ی روشنی
به بذرِ گلِ دوستی ، گلشنی
سِپَندی و پاکی ، به گیتی نشانْد
به مهرین_ گیاه ، آذرین بَرفشاند
چنین مامِ مینوی عشق آفرین
به تاج خِرَد ، عشق را زد نگین
دلِ کوه را کَند و « کَن » ساخت او
به کَن ، عشق را ، شعله افراخت او
نخستین کَن و جانپناهِ بشر
به پا شد به دستانِ مامِ هنر
به دستان مادر ، خداوندِ مهر
که بر دامنش ، سر نهاده ، سپهر
و از « کَن »، «کَدِه » آمد و دهکده
به دستانِ زن شد ، جهان ، میکده
سرِ جامِ می ، آتش آویخت او
به می ، اینچنین روشنی ریخت او
سپس گشت ، آبستن از آفتاب
از احساسِ عشقی ، فروزان و ناب
به جان ، پَرورید او ، گلِ عشق را
بهشتِ بَرین ، اینچنین شد ، به پا
و چون داد ، بر باد ، گیسوی عشق
فروتن_ روان ، مهربانوی عشق ،...
بهارانِ آزادی آمد ، پدید
جهان پُر شد از شادی و جشن و عید
🔥
#جشن_عشق_ایرانی
#سروده_داتیس_مهرابیان
#بخش_چهل_و_هفتم
#جشن_سپندارمزگان
#سپندارمزگان۱
۲۹ بهمن ،برابر با پنجمِ سپندارمزدِ مزدیسنا ، روز جشنِ عشق ایرانی ، همایون باد.
جشن #سپندارمزگان یا جشن #اسپندگان روز گرامیداشت #زن، #زمین ، #باروری و #دلدادگیست.
نیاکان ما ایرانیان ، در این روز برای گرامی داشت جایگاه بانوان ، مادران و دختران ، جشن و شادی بر پا می کردند
زنان در چنین روزی ، جامه های زیبا و نو می پوشیدند و گل و مژدگانی از مردان دریافت می کردند ، در این روز ، کارهای روزانه مربوط به زنان را ، مردان بر دوش می کشیدند.
#سپندارمزد به چِم و معنی #گستراننده، #ورجا و #فروتن است
زن و زمین هر دو ، نماد عشق و فروتنی هستند ، چون هر دو رویاننده و زایشگرند ، بی دریغ بخشنده و دهشمند هستند و همگان را چون مادری در دامان پُر مهر خود ، می پرورانند.
از این رو سپندارمزد ، نماد عشق است.
بانوان از دیر باز ، نوزادان خود را در «کَن یا کَندَک ها می گذاشتند تا از دسترس حیوانات به دور باشند.
این کَندنِ کَن (سوراخ ، حفره ) از زندگی در غار آغاز شد و در دوره های گوناگون با زندگی دامپروری و کشاورزی ، همراه شد و گسترش یافت.
گلِ جشنِ «عشق» از اِران ، ریشه زد
و زن ، ریشه در قلبِ اندیشه زد
فروتن روانی گرفت از زمین
و نور از خِرَد ، مهرِ باغِ بَرین
فرازان_ بَر و شاخه ، افراخت سر
ز مینای فیروزه ، گستردهتر
شکوفا به هر شاخه اش ، کهکشان
شمیمش نَفَس شد ، به جانِ جهان
شد اَمْشاسپَندِ سپَندارمَزد
زمین _یاور و ، سایه ی هورمَزد
از او ، مَشی و مَشیانه ، رویید ، مست
و هستی ، به لبخندش آیینه بَست
به پا کرد از افروزه ی روشنی
به بذرِ گلِ دوستی ، گلشنی
سِپَندی و پاکی ، به گیتی نشانْد
به مهرین_ گیاه ، آذرین بَرفشاند
چنین مامِ مینوی عشق آفرین
به تاج خِرَد ، عشق را زد نگین
دلِ کوه را کَند و « کَن » ساخت او
به کَن ، عشق را ، شعله افراخت او
نخستین کَن و جانپناهِ بشر
به پا شد به دستانِ مامِ هنر
به دستان مادر ، خداوندِ مهر
که بر دامنش ، سر نهاده ، سپهر
و از « کَن »، «کَدِه » آمد و دهکده
به دستانِ زن شد ، جهان ، میکده
سرِ جامِ می ، آتش آویخت او
به می ، اینچنین روشنی ریخت او
سپس گشت ، آبستن از آفتاب
از احساسِ عشقی ، فروزان و ناب
به جان ، پَرورید او ، گلِ عشق را
بهشتِ بَرین ، اینچنین شد ، به پا
و چون داد ، بر باد ، گیسوی عشق
فروتن_ روان ، مهربانوی عشق ،...
بهارانِ آزادی آمد ، پدید
جهان پُر شد از شادی و جشن و عید
🔥