📎 #برای_یادگیری (۱۴) 📎
✅ #قواعد_قافیه (ب)(۷)
✅ #قافیه در #شعر_نو
شاعران نوپرداز برای قافیه #اهمیت زیادی قائلاند. اما #ضوابط آن در شعر نو #نضج درستی نگرفته است و آنچه در این مورد گفته شده است بیشتر جنبهی #ذوقی دارد.
قافیهی شعر نو بر خلاف #شعر_کلاسیک در #آخر_ابیات نمیآید بلکه بستگی به مطلب دارد. بهعلاوه #الزاما هر مطلب #قافیه_دار نیست.
از طرفی وقتی که #شعر حاوی مطالب #پراکنده و #وصف_های_جداگانه است یا جنبهی #امری و #دعایی دارد، قافیه را لازم نمیدانند.
مثال:
از تهی سرشار
جویبار لحظهها جاری است
چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب و اندر آب بیند سنگ
دوستان و دشمنان را میشناسم "من"
زندگی را دوست میدارم
مرگ را "دشمن"
وای اما با که باید گفت این؟ من دوستی دارم
که به دشمن باید از او التجا "بردن"
جویبار لحظهها جاری
در #شعر_نو قافیه، محدودیتهای شعر کلاسیک را ندارد و #شاعر خود را #اسیر قافیه نمیسازد، بلکه معمولاً در هر مطلب دو یا چند مصرع قافیهدار میآید.
📚 از کتاب قافیه و عروض پیشدانشگاهی
✅ #قواعد_قافیه (ب)(۷)
✅ #قافیه در #شعر_نو
شاعران نوپرداز برای قافیه #اهمیت زیادی قائلاند. اما #ضوابط آن در شعر نو #نضج درستی نگرفته است و آنچه در این مورد گفته شده است بیشتر جنبهی #ذوقی دارد.
قافیهی شعر نو بر خلاف #شعر_کلاسیک در #آخر_ابیات نمیآید بلکه بستگی به مطلب دارد. بهعلاوه #الزاما هر مطلب #قافیه_دار نیست.
از طرفی وقتی که #شعر حاوی مطالب #پراکنده و #وصف_های_جداگانه است یا جنبهی #امری و #دعایی دارد، قافیه را لازم نمیدانند.
مثال:
از تهی سرشار
جویبار لحظهها جاری است
چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب و اندر آب بیند سنگ
دوستان و دشمنان را میشناسم "من"
زندگی را دوست میدارم
مرگ را "دشمن"
وای اما با که باید گفت این؟ من دوستی دارم
که به دشمن باید از او التجا "بردن"
جویبار لحظهها جاری
در #شعر_نو قافیه، محدودیتهای شعر کلاسیک را ندارد و #شاعر خود را #اسیر قافیه نمیسازد، بلکه معمولاً در هر مطلب دو یا چند مصرع قافیهدار میآید.
📚 از کتاب قافیه و عروض پیشدانشگاهی
📎 شاعران_بزرگ_پارسی_گوی (۶) 📎
#قرن_چهارم و #نیمه_اول_قرن_پنجم هجری
✅ #دقیقی
استاد ابو منصور محمد بن احمد دقیقی از فحول شعرای #عهد_سامانی و دومین شاعری است که به نظم #شاهنامه قیام کرد. سال ولادتش به تحقیق معلوم نیست ولی به احتمال اقوی در اواسط نیمهی اول از قرن چهارم بوده است. در #مولد او نیز #اختلاف است.
او آیین #زرتشتی داشت ولی بنا بر رسم زمان، کنیه و اسم مسلمانی اختیار کرده بود. از اشعار او تعلق به کیش #بهی آشکار است و او تا پایان حیات بر دین خود باقی بود.
او در #جوانی به #شاعری پرداخت و هم در جوانی #مقتول شد و این واقعه که به دست غلامی اتفاق افتاد محققا مربوط بود به پیش از سال ۳۷۰ یا ۳۷۱ هجری؛ زیرا #فردوسی که در این سال نظم شاهنامه را آغاز کرده بود از کشتهشدن دقیقی سخن گفته است.
#اهمیت دقیقی در #اشعار_مدحی اوست. او از [برخی] پادشاهان سامانی مدح گفته است.
از دقیقی قصاید و غزلها و قطعات و ابیات پراکندهای در کتب تذکره باقی مانده و همهی آنها دلالت تام بر #استادی و #مهارت و #دقت_بیان و #لطافت_معنی و #روانی_الفاظ این شاعر استاد میکند.
اما #اثر_جاوید و #مهم او #گشتاسپنامه یعنی قسمتی از شاهنامه است در شرح #سلطنت_گشتاسپ و #ظهور_زرتشت و #جنگ_مذهبی میان #گشتاسپ و #ارجاسپ_تورانی. شاید علت انتخاب این قسمت از تاریخ شاهان ایران برای نظم، اشتمال وقایع آن به ظهور زرتشت، پیغامبر مورد اعتقاد دقیقی، و تبرکجستن او به ظهور آیین نیاکانش بوده باشد.
دقیقی بیتردید یکی از بزرگترین شاعران قرن چهارم است. ورود او در #انواع_مختلف_شعر و قدرتی که در همهی ابواب آن نشان داده دلیل بارزی است بر #فصاحت_کلام و #روانی_سخن و #نیروی_طبع و #قوت_بیان و #حدت_ذهن او. #تغزلات_بدیع و #غزل_های_لطیف و #مدایح_عالی و #اوصاف_رایع او با #معانی_باریک و #مضامین_تازه و دلانگیزی که در همهی آنها به کار برده به شعر او #دلاویزی و #رونق و #جلای خاص میبخشد.
وی مخصوصا قصاید مدحی را که جلا بخشید و خود هم متوجه مهارت خویش در این باب بوده و گفته است:
مدیح تا به بر من رسید عریان بود
ز فر و زینت من یافت طیلسان و ازار
و بعضی از قصاید او چنان مطبوع طبع افتاده بود که پس از وی چندبار مورد #استقبال شاعران استاد قرار گرفت و سخنوران بزرگ نام او را در ردیف گویندگان توانایی چون #فرخی آوردند.
📚 تاریخ_ادبیات_ایران؛ دکتر #ذبیح_الله_صفا؛ جلد اول؛ صفحهی ۱۱۱
#قرن_چهارم و #نیمه_اول_قرن_پنجم هجری
✅ #دقیقی
استاد ابو منصور محمد بن احمد دقیقی از فحول شعرای #عهد_سامانی و دومین شاعری است که به نظم #شاهنامه قیام کرد. سال ولادتش به تحقیق معلوم نیست ولی به احتمال اقوی در اواسط نیمهی اول از قرن چهارم بوده است. در #مولد او نیز #اختلاف است.
او آیین #زرتشتی داشت ولی بنا بر رسم زمان، کنیه و اسم مسلمانی اختیار کرده بود. از اشعار او تعلق به کیش #بهی آشکار است و او تا پایان حیات بر دین خود باقی بود.
او در #جوانی به #شاعری پرداخت و هم در جوانی #مقتول شد و این واقعه که به دست غلامی اتفاق افتاد محققا مربوط بود به پیش از سال ۳۷۰ یا ۳۷۱ هجری؛ زیرا #فردوسی که در این سال نظم شاهنامه را آغاز کرده بود از کشتهشدن دقیقی سخن گفته است.
#اهمیت دقیقی در #اشعار_مدحی اوست. او از [برخی] پادشاهان سامانی مدح گفته است.
از دقیقی قصاید و غزلها و قطعات و ابیات پراکندهای در کتب تذکره باقی مانده و همهی آنها دلالت تام بر #استادی و #مهارت و #دقت_بیان و #لطافت_معنی و #روانی_الفاظ این شاعر استاد میکند.
اما #اثر_جاوید و #مهم او #گشتاسپنامه یعنی قسمتی از شاهنامه است در شرح #سلطنت_گشتاسپ و #ظهور_زرتشت و #جنگ_مذهبی میان #گشتاسپ و #ارجاسپ_تورانی. شاید علت انتخاب این قسمت از تاریخ شاهان ایران برای نظم، اشتمال وقایع آن به ظهور زرتشت، پیغامبر مورد اعتقاد دقیقی، و تبرکجستن او به ظهور آیین نیاکانش بوده باشد.
دقیقی بیتردید یکی از بزرگترین شاعران قرن چهارم است. ورود او در #انواع_مختلف_شعر و قدرتی که در همهی ابواب آن نشان داده دلیل بارزی است بر #فصاحت_کلام و #روانی_سخن و #نیروی_طبع و #قوت_بیان و #حدت_ذهن او. #تغزلات_بدیع و #غزل_های_لطیف و #مدایح_عالی و #اوصاف_رایع او با #معانی_باریک و #مضامین_تازه و دلانگیزی که در همهی آنها به کار برده به شعر او #دلاویزی و #رونق و #جلای خاص میبخشد.
وی مخصوصا قصاید مدحی را که جلا بخشید و خود هم متوجه مهارت خویش در این باب بوده و گفته است:
مدیح تا به بر من رسید عریان بود
ز فر و زینت من یافت طیلسان و ازار
و بعضی از قصاید او چنان مطبوع طبع افتاده بود که پس از وی چندبار مورد #استقبال شاعران استاد قرار گرفت و سخنوران بزرگ نام او را در ردیف گویندگان توانایی چون #فرخی آوردند.
📚 تاریخ_ادبیات_ایران؛ دکتر #ذبیح_الله_صفا؛ جلد اول؛ صفحهی ۱۱۱
#اهمیت_همراهی_با_استاد_و_دوستان
خدمت یکی از دوستان میگفتم که اشکال ندارد که آدم همت و عزم ندارد و یک مقداری ضعف هم دارد اشکالی ندارد ....به دوستان بپیوندد!
دوستان انسان و خوبانی که دور و برش هستند شفاعتش می کنند , در دنیا و آخرت خوبی دوستان و محبت و حال خوب آنها و زیبائی آنها به دوستان سرایت می کند.
وقتی که انسان ها واحد شدند آن وقت خداوند در قرآن بارها فرموده که وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ , به بهترین افعالی که انجام میدهند آن ها را جزا می دهد.
انسانی که دوستان خوبی داشت به بهترین افعال دوستانش بلکه به بهترین افعال مولای خودش جزا می بیند....انسانی که جانش با جان مولایش در وحدت باشد( به قدر وحدت با جان مولایش)
انسانی که جانش با جان همراهان طریق خداوند یکی است و با جان صاحب طریق یکی است به قدر وحدت , فعل آنهاست که در جانش تجلی پیدا می کند , خوبی آنهاست , مثل ماموم است که با امام نماز می خواند , و نماز امام که صاحب حال است و صاحب نفس است در نماز او موثر افتاده و نماز او را که پذیرفتند , نماز این را هم به همان درجه می پذیرند.
استاد (سایه)
خدمت یکی از دوستان میگفتم که اشکال ندارد که آدم همت و عزم ندارد و یک مقداری ضعف هم دارد اشکالی ندارد ....به دوستان بپیوندد!
دوستان انسان و خوبانی که دور و برش هستند شفاعتش می کنند , در دنیا و آخرت خوبی دوستان و محبت و حال خوب آنها و زیبائی آنها به دوستان سرایت می کند.
وقتی که انسان ها واحد شدند آن وقت خداوند در قرآن بارها فرموده که وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ , به بهترین افعالی که انجام میدهند آن ها را جزا می دهد.
انسانی که دوستان خوبی داشت به بهترین افعال دوستانش بلکه به بهترین افعال مولای خودش جزا می بیند....انسانی که جانش با جان مولایش در وحدت باشد( به قدر وحدت با جان مولایش)
انسانی که جانش با جان همراهان طریق خداوند یکی است و با جان صاحب طریق یکی است به قدر وحدت , فعل آنهاست که در جانش تجلی پیدا می کند , خوبی آنهاست , مثل ماموم است که با امام نماز می خواند , و نماز امام که صاحب حال است و صاحب نفس است در نماز او موثر افتاده و نماز او را که پذیرفتند , نماز این را هم به همان درجه می پذیرند.
استاد (سایه)
#اهمیت_همراهی_با_استاد_و_دوستان
خدمت یکی از دوستان میگفتم که اشکال ندارد که آدم همت و عزم ندارد و یک مقداری ضعف هم دارد اشکالی ندارد ....به دوستان بپیوندد!
دوستان انسان و خوبانی که دور و برش هستند شفاعتش می کنند , در دنیا و آخرت خوبی دوستان و محبت و حال خوب آنها و زیبائی آنها به دوستان سرایت می کند.
وقتی که انسان ها واحد شدند آن وقت خداوند در قرآن بارها فرموده که وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ , به بهترین افعالی که انجام میدهند آن ها را جزا می دهد.
انسانی که دوستان خوبی داشت به بهترین افعال دوستانش بلکه به بهترین افعال مولای خودش جزا می بیند....انسانی که جانش با جان مولایش در وحدت باشد( به قدر وحدت با جان مولایش)
انسانی که جانش با جان همراهان طریق خداوند یکی است و با جان صاحب طریق یکی است به قدر وحدت , فعل آنهاست که در جانش تجلی پیدا می کند , خوبی آنهاست , مثل ماموم است که با امام نماز می خواند , و نماز امام که صاحب حال است و صاحب نفس است در نماز او موثر افتاده و نماز او را که پذیرفتند , نماز این را هم به همان درجه می پذیرند.
استاد (سایه)
خدمت یکی از دوستان میگفتم که اشکال ندارد که آدم همت و عزم ندارد و یک مقداری ضعف هم دارد اشکالی ندارد ....به دوستان بپیوندد!
دوستان انسان و خوبانی که دور و برش هستند شفاعتش می کنند , در دنیا و آخرت خوبی دوستان و محبت و حال خوب آنها و زیبائی آنها به دوستان سرایت می کند.
وقتی که انسان ها واحد شدند آن وقت خداوند در قرآن بارها فرموده که وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ , به بهترین افعالی که انجام میدهند آن ها را جزا می دهد.
انسانی که دوستان خوبی داشت به بهترین افعال دوستانش بلکه به بهترین افعال مولای خودش جزا می بیند....انسانی که جانش با جان مولایش در وحدت باشد( به قدر وحدت با جان مولایش)
انسانی که جانش با جان همراهان طریق خداوند یکی است و با جان صاحب طریق یکی است به قدر وحدت , فعل آنهاست که در جانش تجلی پیدا می کند , خوبی آنهاست , مثل ماموم است که با امام نماز می خواند , و نماز امام که صاحب حال است و صاحب نفس است در نماز او موثر افتاده و نماز او را که پذیرفتند , نماز این را هم به همان درجه می پذیرند.
استاد (سایه)