معرفی عارفان
1.25K subscribers
35.6K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
دلش سخت است و پیمان سست، از آن بی‌مهر سنگین‌دل
نبودم شکوه‌ای گر چون دلش می‌بود پیمانش

به من گفتی که جور من نهان می‌دار از مردم
تو هم نوعی جفا می‌کن که بتوان داشت پنهانش!

#هاتف_اصفهانی

#هاتف_اصفهانی

تو ای نسیم صباحی
که پیک دلشدگانی
علی‌الصباح روان شو
به جستجوی صباحی

سراغ منزل آن
یار مهربان چو گرفتی
چو صبح خرم و خندان
شتاب سوی صباحی
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی ست آن بینی

گر به اقلیم عشق روی آری
همه آفاق گلستان بینی

#هاتف_اصفهانی
‌‌
‌ساقیا صبح است و طرف باغ و هاتف در خمار

گر نه در ساغر کنون مِی می‌کنی کِی می‌کنی؟


#هاتف_اصفهانی
ای که در جام رقیبان می پیاپی میکنی
خون دل در ساغر عشاق تا کی میکنی

می‌نوازی غیر را هر لحظه از لطف و مرا
دم بدم خون در دل از جور پیاپی میکنی

راه اگر گم شد نه جرم ناقه از سرگشتگی است
بی گناه ای راه پیما ناقه را پی میکنی

ناله و افغان من بشنو خدا را تا به کی
گوش بر آواز چنگ و نالهٔ نی میکنی

ساقیا صبح است و طرف باغ و هاتف در خمار
گر نه در ساغر کنون می میکنی کی میکنی


#هاتف_اصفهانی
در پیشِ بیدلان ،جان، قدری چنان ندارد
آری کسی که دل داد، پروای جان ندارد

پرسی ز من که دارد؟ زان بی‌نشان ،نشانی
هر کس ازو نشانی، دارد، نشان ندارد

یک جو وفا ندیدم، از روی خوب ،هرگز
دیدم تمام هر کس، این دارد آن ندارد

بر من نه از ترحّم ،کم کرده یار بیداد
تاب جفا ازین بیش ،در من گمان ندارد...

#هاتف_اصفهانی
ای گمشده دل ، کجات جویم
در دامِ کِه، مبتلات جویم

دیروز چو آفتاب بودی
امروز چو کیمیات جویم

ای مرغ ز آشیان رمیده
در دامگهِ  بلات جویم

ای کشتهٔ غمزهٔ نکویان
از چشم که خونبهات جویم

ای بیمار ز جان گذشته
کز هر که رسم دوات جویم

گاهی به دوات چاره خواهم
گاهی به دعا شفات جویم

کس چارهٔ درد تو نداند
درمان مگر از خدات جویم

هاتف پی دل فتاده رفتی
ای هر جایی کجات جویم


#هاتف_اصفهانی
MAمرین

به گردون می‌رسد فریاد یارب یاربم شب‌ها
چه شد یارب در این شب‌ها غم تاثیر یارب‌ها
به دل صدگونه مطلب سوی او رفتم ولی ماندم
ز بیم خوی او خاموش و در دل ماند مطلب‌ها
هزاران شکوه بر لب بود یاران را ز خوی تو

#هاتف اصفهانی
ای که در جام رقیبان می پیاپی میکنی
خون دل در ساغر عشاق تا کی میکنی

می‌نوازی غیر را هر لحظه از لطف و مرا
دم بدم خون در دل از جور پیاپی میکنی

راه اگر گم شد نه جرم ناقه از سرگشتگی است
بی گناه ای راه پیما ناقه را پی میکنی

ناله و افغان من بشنو خدا را تا به کی
گوش بر آواز چنگ و نالهٔ نی میکنی

ساقیا صبح است و طرف باغ و هاتف در خمار
گر نه در ساغر کنون می میکنی کی میکنی


#هاتف_اصفهانی
هاتف، ارباب معرفت که گهی
مست خوانندشان و گه هشیار
از می و جام و مطرب و ساقی
از مغ و دیر و شاهد و زنار
قصد ایشان نهفته اسراری است
که به ایما کنند گاه اظهار

#هاتف_اصفهانی