مده آزارِ خود، چون شیوهی یاری نمیدانی
دلم را باز دِه چون رسمِ دلداری نمیدانی
نمیدانند خوبان صیدِ چون من دیر تسخیری
تو میدانی، ولی عاشق نگهداری نمیدانی
#شفایی_اصفهانی
دلم را باز دِه چون رسمِ دلداری نمیدانی
نمیدانند خوبان صیدِ چون من دیر تسخیری
تو میدانی، ولی عاشق نگهداری نمیدانی
#شفایی_اصفهانی
مده آزارِ خود، چون شیوهی یاری نمیدانی
دلم را باز دِه چون رسمِ دلداری نمیدانی
نمیدانند خوبان صیدِ چون من دیر تسخیری
تو میدانی، ولی عاشق نگهداری نمیدانی
#شفایی_اصفهانی
دلم را باز دِه چون رسمِ دلداری نمیدانی
نمیدانند خوبان صیدِ چون من دیر تسخیری
تو میدانی، ولی عاشق نگهداری نمیدانی
#شفایی_اصفهانی
دل دردآشنای من دو عالم برگ عشرت را
به گردون پس دهد تا نیمجو سامان غم گیرد!
نشانی از دهان او دلم اینجا نمییابد
سراغ او مگر در کوچهٔ تنگ عدم گیرد
#شفایی_اصفهانی
به گردون پس دهد تا نیمجو سامان غم گیرد!
نشانی از دهان او دلم اینجا نمییابد
سراغ او مگر در کوچهٔ تنگ عدم گیرد
#شفایی_اصفهانی
ای خنده زده لعل تو بر حقّهی یاقوت
مرجان لب لعل تو مر جانِ مرا قوت
یاقوت لب لعل تو چون قوتِ رواناست
یاقوت نهم نام لب لعل تو یا قوت؟
هاروت گر از دیدهی ما روت بدیدی
صد ساحری آموختی از غمزهی جادوت
از حسرت شمشاد قدت گر بدهم جان
از سرو تراشند مرا تختهی تابوت
قربان وفاتم به وفاتم گذری کن
تا بوت مگر بشنوم از گوشهی تابوت
صد دل چو دل زار جفاکیش شفایی
قربان کششهای کمانخانهی ابروت.
#شفایی_اصفهانی
مرجان لب لعل تو مر جانِ مرا قوت
یاقوت لب لعل تو چون قوتِ رواناست
یاقوت نهم نام لب لعل تو یا قوت؟
هاروت گر از دیدهی ما روت بدیدی
صد ساحری آموختی از غمزهی جادوت
از حسرت شمشاد قدت گر بدهم جان
از سرو تراشند مرا تختهی تابوت
قربان وفاتم به وفاتم گذری کن
تا بوت مگر بشنوم از گوشهی تابوت
صد دل چو دل زار جفاکیش شفایی
قربان کششهای کمانخانهی ابروت.
#شفایی_اصفهانی