معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
مده آزارِ خود، چون شیوه‌ی یاری نمی‌دانی
دلم را باز دِه چون رسمِ دلداری نمی‌دانی

نمی‌دانند خوبان صیدِ چون من دیر تسخیری
تو می‌دانی، ولی عاشق نگهداری نمی‌دانی

#شفایی_اصفهانی
مده آزارِ خود، چون شیوه‌ی یاری نمی‌دانی
دلم را باز دِه چون رسمِ دلداری نمی‌دانی

نمی‌دانند خوبان صیدِ چون من دیر تسخیری
تو می‌دانی، ولی عاشق نگهداری نمی‌دانی

#شفایی_اصفهانی
از نیازم ناز و از نازِ تو می جوشد نیاز...
حیرتی دارم که معشوقِ تواَم، یا عاشقم!

#شفایی_اصفهانی


@
به غلط هم نرود بر سر مجنون ، لیلی
عاشق این بخت ندارد ، سخنی ساخته اند

#شفایی_اصفهانی
آن #عشق ڪه در #پرده بماند به چه ارزد

عشق است و همین لذت اظهار و دگر هیچ

#شفایی_اصفهانی
آن عشق
که در پرده بماند به چه ارزد،

عشق است
و همین لذت اظهار و دگر هیچ

#شفایی_اصفهانی
بر خانه‌زادِ عشق ازین بیش در مبند
تا کِی تو کیست گوئی و من گویم آشنا

#شفایی‌_اصفهانی


از ردّ و قبول دگرانش چه تفاوت
آن بنده که در چشمِ خریدار درآمد
. #شفایی_اصفهانی


عاشق نشوم!
دل ندهم!
پس به چه کوشم ؟!
جز عشق،
دگر بهر چه کار است دل ما
؟


#شفایی_اصفهانی
مدّتِ ایّامِ هجران را قیامت یک دَم است
تا #شبِ هجری سحر کردیم، صد محشر گذشت...

#شفایی_اصفهانی
دل دردآشنای من دو عالم برگ عشرت را
به گردون پس دهد تا نیم‌‌جو سامان غم گیرد!

نشانی از دهان او دلم اینجا نمی‌یابد
سراغ او مگر در کوچهٔ تنگ عدم گیرد

#شفایی_اصفهانی
گفتی که چه شد قاعدهٔ# مهر و وفا کو؟
رسم کهنی بود به عهد تو برافتاد...

#شفایی_اصفهانی
ِهرِ تو در خرابه‌ی دل چون نهان کنم؟
مشکل توان نهفت به ویرانه، آفتاب...

#شفایی_اصفهانی
مدّتِ ایّامِ هجران را قیامت یک دَم است
تا# شبِ هجری سحر کردیم، صد محشر گذشت...

#شفایی_اصفهانی
نمی‌دانند خوبان، صیدِ چون من «دیر‌تسخیری»
تو می‌دانی، ولی «عاشق‌نگهداری» نمی‌دانی

#شفایی_اصفهانی
به محشر وعده ى دیدار اگر دادی نمی رنجم

وصال چون تویی را صبر این مقدار می باید

#شفایی_اصفهانی
.
مباد لذّتِ جورت هوس کند دگری
به من عتاب مکن در مقابلِ همه کس . . .

#شفایی اصفهانی
ای خنده زده لعل تو بر حقّه‌ی یاقوت
مرجان لب لعل تو مر جانِ مرا قوت
یاقوت لب لعل تو چون قوتِ روان‌است
یاقوت نهم نام لب لعل تو یا قوت؟
هاروت گر از دیده‌ی ما روت بدیدی
صد ساحری آموختی از غمزه‌ی جادوت
از حسرت شمشاد قدت گر بدهم جان
از سرو تراشند مرا تخته‌ی تابوت
قربان وفاتم به وفاتم گذری کن
تا بوت مگر بشنوم از گوشه‌ی تابوت
صد دل چو دل زار جفاکیش شفایی
قربان کششهای کمانخانه‌ی ابروت.

#شفایی_اصفهانی
به دوریِ تو شبی روز کرده‌ام که غمت

چو صبح بر سرم آمد نمی‌شناخت مرا..

#شفایی_اصفهانی