ما بدان قامت و بالا نگرانیم هنوز
در غمت خون دل از دیده روانیم هنوز
جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز
به امید تو شب خویش به پایان آریم
آن جفا دیده که بودیم، همانیم هنوز
ای دریغا که پس از آنهمه جان بازیها
بر سر کوی تو بینام و نشانیم هنوز
دیگران وادی عشق تو به پایان بردند
ما به یاد تو در این دشت روانیم هنوز
#ادیب_نیشابوری
در غمت خون دل از دیده روانیم هنوز
جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز
به امید تو شب خویش به پایان آریم
آن جفا دیده که بودیم، همانیم هنوز
ای دریغا که پس از آنهمه جان بازیها
بر سر کوی تو بینام و نشانیم هنوز
دیگران وادی عشق تو به پایان بردند
ما به یاد تو در این دشت روانیم هنوز
#ادیب_نیشابوری
ما بدان قامت و بالا نگرانیم هنوز
در غمت خون دل از دیده روانیم هنوز
جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز
به امید تو شب خویش به پایان آریم
آن جفا دیده که بودیم، همانیم هنوز
ای دریغا که پس از آنهمه جان بازیها
بر سر کوی تو بینام و نشانیم هنوز
دیگران وادی عشق تو به پایان بردند
ما به یاد تو در این دشت روانیم هنوز
#ادیب_نیشابوری
در غمت خون دل از دیده روانیم هنوز
جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز
به امید تو شب خویش به پایان آریم
آن جفا دیده که بودیم، همانیم هنوز
ای دریغا که پس از آنهمه جان بازیها
بر سر کوی تو بینام و نشانیم هنوز
دیگران وادی عشق تو به پایان بردند
ما به یاد تو در این دشت روانیم هنوز
#ادیب_نیشابوری
.
ما بدان قامت و بالا نگرانیم هنوز
در غمت خون دل از دیده روانیم هنوز
جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز
به امید تو شب خویش به پایان آریم
آن جفا دیده که بودیم، همانیم هنوز
ای دریغا که پس از آنهمه جان بازیها
بر سر کوی تو بینام و نشانیم هنوز
دیگران وادی عشق تو به پایان بردند
ما به یاد تو در این دشت روانیم هنوز
#ادیب_نیشابوری
ما بدان قامت و بالا نگرانیم هنوز
در غمت خون دل از دیده روانیم هنوز
جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز
به امید تو شب خویش به پایان آریم
آن جفا دیده که بودیم، همانیم هنوز
ای دریغا که پس از آنهمه جان بازیها
بر سر کوی تو بینام و نشانیم هنوز
دیگران وادی عشق تو به پایان بردند
ما به یاد تو در این دشت روانیم هنوز
#ادیب_نیشابوری
خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند
نصیب دشمن ما را نصیب ما نکند
من وز کوی تو رفتن؟زهی خیال محال!
که دام زلف تو هرگز مرا رها نکند
#ادیب_نیشابوری
نصیب دشمن ما را نصیب ما نکند
من وز کوی تو رفتن؟زهی خیال محال!
که دام زلف تو هرگز مرا رها نکند
#ادیب_نیشابوری
همه شب به کویت آیم به بهانهی گدایی
که مگر شبی ز رحمت به رخم دری گشایی
به خدا اگر توانم روم از درت به جایی
که مرا ز بند زلفت نبود سر رهایی
همه تن به جمله چشمم که مگر ز در درآیی
همه جان به جمله گوشم که مگر لبی گشایی
بنشین پیاله گیر و بیا و بوسهای ده
دم خویش نگهدار و مزن دم از جدایی
به کدام کیش و آیین به کدام مذهب و دین
ببری قرار دل را به سراغ دل نیایی
مده ای فقیه پندم که به پند تو بخندم
من و ترک پارسی گو و تو راه پارسایی
تو اگر خدای جویی ز نگارخانهی دل
بزدای رنگ مایی و بشوی رنگ مایی
ز بلای خودستایی مگرت خدا رهاند
مگرت خدا رهاند ز بلای خودستایی
به عبث بر طبیبان چه بنالی از حبیبان
تب عاشقان بی دل نبود دلا شفایی
به طواف خانه رفتن چه اثر چه سود دارد
چه زمین کدام خانه که تواش نه کدخدایی
اگرت وصال باید گذر از خیال باید
همه وجد و حال باید ز گزاف و خیره رایی
بگشای چشم بینا که به نصرت الهی
بجهی به بام الّا ز گراف و خیره رایی
فعلات فاعلاتن فعلاتن فاعلاتن
امل ادیب کامل بود آیت خدایی
#ادیب_نیشابوری
زاده۱۲۸۱ قمری
۱۲۴۳ خورشیدی
۱۸۶۴ میلادی
نیشابور، روستای بیژنگرد
درگذشت ۱۵ ذیالقعده ۱۳۴۴ قمری
۶ خرداد ۱۳۰۵ خورشیدی
۲۷ مهٔ ۱۹۲۶ میلادی
مشهد
که مگر شبی ز رحمت به رخم دری گشایی
به خدا اگر توانم روم از درت به جایی
که مرا ز بند زلفت نبود سر رهایی
همه تن به جمله چشمم که مگر ز در درآیی
همه جان به جمله گوشم که مگر لبی گشایی
بنشین پیاله گیر و بیا و بوسهای ده
دم خویش نگهدار و مزن دم از جدایی
به کدام کیش و آیین به کدام مذهب و دین
ببری قرار دل را به سراغ دل نیایی
مده ای فقیه پندم که به پند تو بخندم
من و ترک پارسی گو و تو راه پارسایی
تو اگر خدای جویی ز نگارخانهی دل
بزدای رنگ مایی و بشوی رنگ مایی
ز بلای خودستایی مگرت خدا رهاند
مگرت خدا رهاند ز بلای خودستایی
به عبث بر طبیبان چه بنالی از حبیبان
تب عاشقان بی دل نبود دلا شفایی
به طواف خانه رفتن چه اثر چه سود دارد
چه زمین کدام خانه که تواش نه کدخدایی
اگرت وصال باید گذر از خیال باید
همه وجد و حال باید ز گزاف و خیره رایی
بگشای چشم بینا که به نصرت الهی
بجهی به بام الّا ز گراف و خیره رایی
فعلات فاعلاتن فعلاتن فاعلاتن
امل ادیب کامل بود آیت خدایی
#ادیب_نیشابوری
زاده۱۲۸۱ قمری
۱۲۴۳ خورشیدی
۱۸۶۴ میلادی
نیشابور، روستای بیژنگرد
درگذشت ۱۵ ذیالقعده ۱۳۴۴ قمری
۶ خرداد ۱۳۰۵ خورشیدی
۲۷ مهٔ ۱۹۲۶ میلادی
مشهد
ای شیخ تو را چه با من و با کیشم؟
من از تو و دوزخت نمیاندیشم!
با مسجد و محراب مرا کاری نیست
من قلاشم! قلندرم! درویشم!
#ادیب_نیشابوری
من از تو و دوزخت نمیاندیشم!
با مسجد و محراب مرا کاری نیست
من قلاشم! قلندرم! درویشم!
#ادیب_نیشابوری
-ای شیخ تو را چه با من و با کیشم؟
من از تو و دوزخت نمیاندیشم!
با مسجد و محراب مرا کاری نیست
من قلاشم! قلندرم! درویشم!
#ادیب_نیشابوری
من از تو و دوزخت نمیاندیشم!
با مسجد و محراب مرا کاری نیست
من قلاشم! قلندرم! درویشم!
#ادیب_نیشابوری
-ای شیخ تو را چه با من و با کیشم؟
من از تو و دوزخت نمیاندیشم!
با مسجد و محراب مرا کاری نیست
من قلاشم! قلندرم! درویشم!
#ادیب_نیشابوری
من از تو و دوزخت نمیاندیشم!
با مسجد و محراب مرا کاری نیست
من قلاشم! قلندرم! درویشم!
#ادیب_نیشابوری
همچو فرهاد بود كوه كني پيشه ما
كوه ما سينه ما ، ناخن ما، تيشه ما
بهر يك جرعه مي ، منت ساقي نكشيم
اشك ما ، باده ما ، ديده ما ، شيشه ما
ماه من ، شاه من ،
بیا دمی به برم
بيا اي تاج سرم
دل به يار بي وفاي خويشتن
دادم و ديدم سزاي خويشتن
زخم فرهادو من از يك تيشه بود
او به سر زد ، من به پاي خويشتن
هرکه ننشیند به جای خویشتن
افتد و بیند حبیبم سزای خویشتن
اگر دل مي بري جانا، روا باشد كه دلداري
ميان دلبران الحق ، به دل داری سزاواري
دلا ديشب چه ميكردي تو در كوي حبيب من
الهي خون شوي اي دل ، تو هم گشتي رقيب من
#ادیب_نیشابوری
كوه ما سينه ما ، ناخن ما، تيشه ما
بهر يك جرعه مي ، منت ساقي نكشيم
اشك ما ، باده ما ، ديده ما ، شيشه ما
ماه من ، شاه من ،
بیا دمی به برم
بيا اي تاج سرم
دل به يار بي وفاي خويشتن
دادم و ديدم سزاي خويشتن
زخم فرهادو من از يك تيشه بود
او به سر زد ، من به پاي خويشتن
هرکه ننشیند به جای خویشتن
افتد و بیند حبیبم سزای خویشتن
اگر دل مي بري جانا، روا باشد كه دلداري
ميان دلبران الحق ، به دل داری سزاواري
دلا ديشب چه ميكردي تو در كوي حبيب من
الهي خون شوي اي دل ، تو هم گشتي رقيب من
#ادیب_نیشابوری
ما بدان قامت و بالا نگرانیم هنوز
در غمت خون دل از دیده روانیم هنوز
جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز
#ادیب_نیشابوری
در غمت خون دل از دیده روانیم هنوز
جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز
#ادیب_نیشابوری