بغض غم های مرا فریاد می داند فقط
خاطرات ملتهب در یاد می داند فقط
اضطراب کوهساران در خروش رود را
رودخانه در مسیر باد می داند فقط
ناله های آبشاران در غمی دیرینه را
تخته سنگی کز نفس افتادمی داند فقط
غمزه های پلک شیرین در تب دیدار را
تار و پود خسته ی فرهاد می داند فقط
گر چه ویرانم در آبادی #دلتنگی ولی
درد را ویرانه ی آباد می داند فقط
لحظه ی آزادی چشم مرا در چشم تو
شوق مرغی از قفس آزاد می داند فقط
رهگذر
خاطرات ملتهب در یاد می داند فقط
اضطراب کوهساران در خروش رود را
رودخانه در مسیر باد می داند فقط
ناله های آبشاران در غمی دیرینه را
تخته سنگی کز نفس افتادمی داند فقط
غمزه های پلک شیرین در تب دیدار را
تار و پود خسته ی فرهاد می داند فقط
گر چه ویرانم در آبادی #دلتنگی ولی
درد را ویرانه ی آباد می داند فقط
لحظه ی آزادی چشم مرا در چشم تو
شوق مرغی از قفس آزاد می داند فقط
رهگذر
دفتر ماه
اسحاق انور
دفترماه پر از شعر سپید است پر از تنهایی
ای پری زاد غزل, کی به غزل می آیی؟
آنکه در چشم تو رویای مرا زندان
کاش میداد به دلتنگی من رهایی
نیست اندازه مجنونی من صحرایی...
#دلتنگی
ای پری زاد غزل, کی به غزل می آیی؟
آنکه در چشم تو رویای مرا زندان
کاش میداد به دلتنگی من رهایی
نیست اندازه مجنونی من صحرایی...
#دلتنگی
Saz Va Avaz 1
Mohammadreza Shajarian