معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.3K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
زمانى كه مجنون از عشقِ ليلى بى قرار شد، روز و شب آواره و سرگردان بود و مانند رود از چشمانش أشك جارى ميشد.يك روز پدر مجنون به او گفت: اى نادان! چرا خود را رسوا و آواره كردى؟
مجنون گفت:اى پدر! ايا معشوق من ميداند كه اين رنج و عذابى كه تحمل ميكنم، به خاطر اوست؟
پدرش گفت:بله
مجنون گفت:پس اين براى من كافى است و اگر دلم در غم دورى او خون شود ، هرگز مهر او از دلم بيرون نخواهد رفت.

#تذکره_اولالیاء
#عطار
#مجنون