معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.1K photos
13K videos
3.25K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
از تو میسر نشد کنار گرفتن
پیش تو داند دلم قرار گرفتن

کعبهٔ من کوی تست و حج دل من
حلقهٔ آن زلف تابدار گرفتن

گر ز دل من به گرد غصه برآری
از تو نخواهد دلم غبار گرفتن

عشق ترا نیک می‌شمردم و بد شد
جهل بود کار عشق خوار گرفتن

دست نگارین مبر به تیغ، که ما خود
دست بشستیم ازین نگار گرفتن

حاصلت از یار چون به جز غم دل نیست
توبه کن، ای
اوحدی، ز یار گرفتن

رو به کناری بساز، چون نتوانی
کام دل خویش در کنار گرفتن

#اوحدی
یادم نمی‌کنی تو به عمر و نمی‌رود

یاد تو از خیال و خیال تو از سرم

#اوحدی
عشق روی تو نه در خورد دل خام منست
کاول حسن تو و آخر ایام منست

از تو دارم هوسی در دل شوریده، ولی
راه عشقت نه به پای دل در دام منست

مگرم عقل شکیبی دهد از عشق، ارنه
بس خرابی کند این جرعه، که در جام منست

من حذر می‌کنم از عشق، ولی فایده نیست
حذر از پیش بلایی، که سرانجام منست

آفت سیل به همسایه رساند روزی
سخت باریدن این ابر که بر بام منست

روزگار از دل محنت کش من کم مکناد!
درد عشق تو، که قوت سحر و شام منست

تا قبای تو بر اندام تو دیدم، ز حسد
خارشد هر سر مویی، که بر اندام منست

نامه سهلست نبشتن به تو، لیکن از کبر
هرگز آن نامه نخوانی، که درو نام منست

گرد عاشق شدن و عشق نگردد دیگر
اوحدی، گر بچشد زهر، که در کام منست

#اوحدی
آنکه خون دل من ریخت ز بیداد و برفت
کاج باز آید و خون ریزد و بیداد کند

چه غم از شاه و چه اندیشه ز خسرو باشد؟
گر به شیرین رسد آن ناله که فرهاد کند

#اوحدی_مراغه‌ای
یارب، تو بدین قوت سهلی که مراست
وین کوتهی مدت مهلی که مراست

حسن عمل از من چه توقع داری؟
با عیب قدیم و ظلم و جهلی که مراست

#اوحدی
- رباعی شمارهٔ ۱۵
میانِ خواب و بیداری
شبی دیدم خیالِ او

از آن شَـب واله و حیران
نه در خوابَم، نهَ بیدارَم

#اوحدی_مراغه‌ای
جز در دل و جان عاشقان جای تو نیست
واندر سر و عقل جز تمنّای تو نیست

گر سوختم از آتش سودات رواست
خامی است که در پختن سودای تو نیست

#اوحدی_کرمانی
ما برگزیده‌ایم ترا از جهان، تو نیز

پیوند ما گُزین وز پیوند ما مَگَرد

#اوحدی_مراغه_ای
از لذت عشق در جهان خوش تر چیست
جز جان دادن درین میان خوش تر چیست

من دست ندارم از تو گر سر ببُرند
چو پای به عشق در نهادم سر چیست


#اوحدی_کرمانی
عشق است که جمله زینت مردمی است
محروم شدن زعشق نامحرمی است

هر کاو نچشیده است دلش لذت عشق
خر باشد اگرچه صورتش آدمی است

#اوحدی_کرمانی