معرفی عارفان
1.15K subscribers
32.9K photos
11.9K videos
3.19K files
2.71K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
#حکایت

زاهدی در روزگار گذشته، در صومعه ای صد سال عبادت کرد.
پس هويٰ بر وی غلبه کرد و معصیتی بر وی برفت.
پس از آن پشیمان شد. خواست که به محراب عبادت باز شود.
چون قدم در محراب نهاد، شیطان بیامد و او را گفت:
«ای مرد! شرم نداری؟ چنان کار کردی و اکنون به حضرت حق می آیی؟»
و خواست که او را از حق نومید گرداند، تا نومیدی [باعث] زیادت گناهان وی باشد.
در آن حالت، در دل ندایی شنید که ؛
﴿بنده ی من، تو مخصوص به من هستی و من متعلق به تو
و به این فضول بگو که تو چه کاره ای؟!﴾

#كشف_الاسرار
#رشیدالدین_میبدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آتش هرقدر سوزان تر و قوی تر باشد چون آب به آن رسد نیست شود یا به باد کشته گردد.
آن ساعت که تو خلوتی را به دست آری و در پس زانو نشینی و قطره ای چند آب از چشم فرو باری، فرشته ای را گویند این آب را نگهدار.
چون نفسی سرد از سر حسرت از دل پر درد برآری، فرشتۀ دیگر را گویند این آه را بردار تا فردا که آتش دوزخ تاختن آرد از یک سو آب و از سوی دیگر باد، آتش به هزیمت گیرد !
بنده گوید؛ بار خدایا این چیست ؟ گویند این آب دیدۀ تو و آن آه سینۀ تو است...


📗حکایت #كشف_الاسرار
#خواجه_عبدالله_انصاری
منصور حلاج گفت:
نام خدا یعنی :
گدازنده تن ، رباینده دل ، غارت کننده جان
اما این معاملت
نه با هر خسی و دون همتی رود
که این جز با جوان مردان طریقت
و راضیان حضرت نرود
و جز حال ایشان نبود که اندوه عشق ،
به جان و دل خریدارند و
هر چه دارند فدای درد و غم خویش کنند
و به زبان حال گویند :
اکنون باری به عشق دردی دارم
کان درد به صدهزار درمان ندهم!


#كشف_الاسرار
#منصور_حلاج گفت:
نام خدا یعنی :
گدازنده تن ، رباینده دل ، غارت کننده جان
اما این معاملت
نه با هر خسی و دون همتی رود
که این جز با جوان مردان طریقت
و راضیان حضرت نرود
و جز حال ایشان نبود که اندوه عشق ،
به جان و دل خریدارند و
هر چه دارند فدای درد و غم خویش کنند
و به زبان حال گویند :
اکنون باری به عشق دردی دارم
کان درد به صدهزار درمان ندهم!

#كشف الاسرار
منصور حلاج گفت:
نام خدا یعنی :
گدازنده تن ، رباینده دل ، غارت کننده جان
اما این معاملت
نه با هر خسی و دون همتی رود
که این جز با جوان مردان طریقت
و راضیان حضرت نرود
و جز حال ایشان نبود که اندوه عشق ،
به جان و دل خریدارند و
هر چه دارند فدای درد و غم خویش کنند
و به زبان حال گویند :
اکنون باری به عشق دردی دارم
کان درد به صدهزار درمان ندهم!

#كشف_الاسرار
و جبرئيل گفت:
خداوند از انديشه ے دل تو آگاه است
دل خوش دار!

#كشف الاسرار
پیر طریقت بسیار گفتی :
            دل رفت و دوست رفت...
  ندانم که از پسِ دوست روم یا از پسِ دل؟

  گفتا : به سرّم ندا آمد که از پس دوست شو
                   که عاشق را دل
       از بهر یافتِ وصالِ دوست باید
      چون دوست نبود دل را چه کند...

              چون وصال یار نبوَد
            گو دل و جانم مباش


#كشف_الاسرار
پیر طریقت بسیار گفتی :
            دل رفت و دوست رفت...
  ندانم که از پسِ دوست روم یا از پسِ دل؟

  گفتا : به سرّم ندا آمد که از پس دوست شو
                   که عاشق را دل
       از بهر یافتِ وصالِ دوست باید
      چون دوست نبود دل را چه کند...

              چون وصال یار نبوَد
            گو دل و جانم مباش

 
                 
#كشف_الاسرار
بهارِ عموم،آیات آفاق است
و بهارِ خصوص،آیات انفس
اگر بهارِ عموم را ابر بارنده است
بهارِ خصوص را چشم گرینده است
اگر بهارِ عموم را رعد با صولتست
بهارِ خصوص را ناله و حسرتست
اگر بهارِ عموم را برق با حُرقتست
بهار خصوص را نور فراستست
در بهارِ عموم چشم عبرت باز کن
تا گل بینی
در بهارِ خصوص دیده فکرت بر گمار
تا دل بینی
درویشی را دیدند سر فرو برده وقت بهار
گفتند: ای درویش
سر بردار تا گل بینی
درویش گفت:ای جوانمرد
سر فرو بر تا دل بینی


#كشف_الاسرار_ميبدي